خبرگزاری مهر – گروه هنر – عطیه مؤذن؛ با گذشت تقریبا دو ماه از جنگ ۱۲ روزه اخیر، میتوانیم با نگاهی تحلیلی به عملکرد رسانهها در این دوران بپردازیم و چالشهای موجود را مورد بررسی قرار دهیم. در این راستا، خبرگزاری مهر به گفتگو با برخی کارشناسان و پیشکسوتان حوزه رسانه پرداخته و نظرات آنها را جمعآوری کرده است.
در این گفتوگو با حسن شمشادی، خبرنگار و مستندساز که سالها در مناطق جنگی عراق و سوریه فعالیت کرده، به بررسی نحوه عملکرد رسانهها پرداخته میشود.
شمشادی در ابتدا به رویدادهای صبح روز جمعه ۲۳ خرداد اشاره میکند و بیان میکند که به عنوان یک فعال رسانهای، رویدادها و اخبار را از چندین رسانه مختلف پیگیری میکند. او یادآور میشود که در زمان وقوع انفجارها در تهران، فهمید که این صداها کاملاً نرمال نیست و به سرعت به سراغ تلویزیون و دیگر منابع خبری رفت.
وی عملکرد شبکه خبر را مثبت ارزیابی میکند و میگوید که در دقایق ابتدایی جنگ به خوبی به انتقال اطلاعات مشغول بود، با زیرنویسهایی که وضعیت را به مردم اطلاعرسانی میکرد. اما از دیدگاه یک شهروند عادی، شمشادی اشاره میکند که با وجود انتظار طولانیمدت برای کسب اطلاعات دقیق، گاهی رسانهها نتوانستهاند به سرعت و شفافیت منابع خبری لازم را تأمین کنند.
شمشادی با تأکید بر چالشها و مشکلات موجود، به لزوم بهبود عملکرد رسانهها در زمان بحران اشاره دارد و تلاش برای سریعتر و دقیقتر اطلاعرسانی را ضروری میداند.در شرایط حاضر، رسانههای داخلی به دلیل عدم تطابق با واقعیات موجود در جنگ، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. در حالی که مردم تهران به سرعت از وقوع جنگ مطلع شدند، رسانهها همچنان به بیان عباراتی مانند «صداهای مهیب» ادامه دادند که میتواند به صداهای غیرهیجانی نظیر ترکیدن لوله گاز یا صدای ترانسهای برق اشاره داشته باشد. این موضوع به تدریج باعث دور شدن مخاطبان از این رسانهها شد.
تکرار مکرر این عبارات بدون ارائه اطلاعات دقیق و شفاف، باعث میشود که مخاطبان به رسانههای دیگر، خواه داخلی یا خارجی، روی آورند و به دنبال اطلاعات در جاهای دیگر بگردند. به عنوان مثال، در زمان بحران، رسانههای خارجی با تصاویری از وضعیت و نظرات مردمی که ارسال میکردند، عملکردی حرفهایتر داشتند و در اطلاعرسانی جلوتر از رسانههای داخلی بودند.
در این ایام، به دلیل نداشتن دسترسی به ماهواره، بیشتر به شبکه خبر و خبرگزاریهای نزدیک به منابع نظامی مراجعه میشد. هرچند آنها نیز با چالشهای خاص خود از جمله اطلاعرسانی دیرهنگام، دقت پایین و خطاهای خبری مواجه بودند. موضوعاتی نظیر اصابت هواپیماهای اف-۳۵ نیز به دلیل عدم ارائه مستندات از سوی صداوسیمای ملی، بیپاسخ ماند.
این مشکلات در رسانههای فارسیزبان معاند نیز وجود داشت، اما انتظارات از رسانه ملی به دلیل جایگاه و اعتبار آن بالاتر بود. در لحظات بحرانی، مخاطبان به سرعت تلاش میکنند تا از جزئیات وضعیت آگاه شوند و انتظار دارند که رسانهها بتوانند این نیاز را برآورده کنند. درک این چالشها و بهکارگیری واژگان مناسب برای برقراری ارتباط با مخاطب ضروری است تا بتوان هماهنگیهای لازم را با نهادهای مسئولی که در زمینه امنیت فعالیت دارند، ایجاد کرد.در دنیای امروز، اهمیت اطلاعرسانی دقیق و بهموقع در شرایط بحرانی به وضوح بیشتر شده است. در این راستا، نیاز به پروتکلهای مشخص و آموزشی معتبر برای رسانهها به کرات مورد بحث قرار گرفته است. به نظر میرسد که در حال حاضر، بسیاری از رسانهها به ویژه در زمان بحرانها، با چالشهایی روبرو هستند.
برخی کارشناسان تاکید میکنند که صرف اعلام پیگیری موضوع از سوی رسانهها کافی نیست و مخاطب انتظار دارند که تلاشها به وضوح به آنان گزارش شود. بهویژه زمانی که مجری برنامه در شرایط حساسی قرار دارد، ضروری است که او بر اساس یک پروتکل مشخص بتواند اقدامات موثری انجام دهد.
یکی از مسائلی که در این زمینه مطرح میشود، نبود پروتکلهای روزآمد است. برخی از مسئولین و مدیران رسانهای وجود پروتکلها را تأیید میکنند، اما زمانی که درخواست سند میشود، هیچ مدرکی ارائه نمیدهند و همین امر پرسشهایی را درباره اعتبار و بهروزرسانی این پروتکلها به وجود میآورد. بهویژه اینکه آیا این پروتکلها پاسخگو نیازهای رسانههای نوین و جنگ رسانهای امروزی هستند یا خیر.
علاوه بر این، بحث آموزش و توانمندسازی مجریان و خبرنگاران در اولویت قرار دارد. گفته میشود که بسیاری از افرادی که در این بخشها فعالیت میکنند، از آموزشهای لازم برخوردار نیستند و اگر هم آموزشی داده شود، تاثیر کافی بر عملکرد آنان ندارد. در این راستا، بهنظر میرسد که حالات احساسی و اعتقادی خبرنگاران در این زمینه نقش اساسی ایفا میکند.
در نهایت، کارشناسان بر این باورند که برخورداری از باور و اعتقاد در حرفههای رسانهای ضروری است و بدون این موارد، افراد نمیتوانند به خوبی در میدان عمل حاضر شوند. این موضوع بهویژه در موارد حساس مانند بحرانها و جنگها بیشتر نمایان است، جایی که خبرنگاران باید بر اساس نیازها و اعتقادات جامعه خود عمل کنند.### رسانهها و پروتکلهای بحران: رویکرد بینالمللی
رسانههای حرفهای در سراسر جهان عموماً پروتکلهای مشخصی برای مدیریت بحرانها دارند، هرچند که تمام رسانهها این استانداردها را رعایت نمیکنند. برخی رسانهها به دلیل ضعفهای موجود در ساختارهای خود نتوانستهاند به این قواعد پایبند باشند. با این حال، رسانههای مطرح در کشورهایی نظیر انگلستان و آمریکا پروتکلهای دقیقی دارند که به آنها اجازه میدهد در فضای مجازی و بهویژه در شرایط بحرانی اقدامات خود را منظم کنند.
اینگونه پروتکلها بخشی از تعهدات اولیه اعضای رسانههاست. در صورتی که خبرنگاری خارج از این چارچوب اطلاعاتی به اشتراک بگذارد، این عمل نه به عنوان سلیقه شخصی بلکه به عنوان نقض پروتکل تلقی میشود. این پروتکلها شامل مدیریت اخبار در زمان جنگ، حوادث طبیعی و تنشهای سیاسی است.
برای نمونه، در ترکیه رسانههای فعال در زمان وقوع بحرانها، از جمله انفجارها، به دقت تحت نظارت قرار میگیرند. پس از یک انفجار، نهادهای مسئول به سرعت دستور میدهند که اطلاعات فقط از یک مرجع خاص منتشر شود. در این حالت، رسانهها موظف به رعایت این دستورات هستند و از ارائه اطلاعات غیررسمی پرهیز میکنند.
در یک مثال خاص، پس از انفجاری در میدان تقسیم استانبول، تمامی رسانهها به طور هماهنگ تنها به اعلام وقوع انفجار و سپس عامل آن پرداختند و از گمانهزنیهای اضافی خودداری کردند. نخستوزیر ترکیه نیز پس از چند ساعت در تلویزیون به توضیح جزئیات پرداخت که باعث شد موضوع بهسرعت مدیریت شود.
این رویه تنها به ترکیه محدود نمیشود؛ کشورهای دیگر نظیر رژیم صهیونیستی نیز دارای پروتکلهای مشابهی هستند. در زمان جنگ با غزه، این رژیم به شدت بر روی اطلاعات کنترل داشت و خبرنگاران در صورت تخطی از چنین برنامههایی، با عواقب جدی مواجه میشدند. بهطور کلی، پروتکلهای خبری به هدف مدیریت بحران و جلوگیری از اختلال در نظم عمومی وضع شدهاند و میتوانند در هر کشوری اجرایی شوند.
این روال نشان میدهد که وجود چنین پروتکلهایی میتواند به حفظ آرامش و ارائه اخبار دقیق در زمان بحران کمک کند، و میبایست در دیگر کشورها نیز مورد توجه قرار گیرد.










