مینا اکبری در فیلم «میدان جوانان سابق»، از پایان دوران روزنامهنگاری خود سخن گفته و به بررسی افول این حرفه پس از دوم خرداد و دوران اصلاحات پرداخته است. این اثر تنها درباره یک روزنامهنگار نیست، بلکه به نوعی مستند از نسلی است که تأثیرات عمیقی بر جامعه و عرصه روزنامهنگاری گذاشت و اکنون به تاریخ پیوسته است. در فیلم «پیر پسر» مهدی باقری، موضوع مشکلات مالی خانواده مطرح شده، اما بیشتر از آن به عدم ارتباط میان دو نسل و دو تفکر متفاوت اشاره میکند. تماشاگر این فیلم، به جای همدردی با مشکل مالی یا عاطفی شخصیت اصلی، درگیر این مسئله میشود که چگونه میتوان به درکی مشترک از زندگی رسید.
در فیلم «فراموشی»، داستان با کنجکاوی پسر (یاسر خیر) آغاز میشود که به دنبال ساعتی است که پدرش سالها پیش به دوستش امانت داده است. در این مسیر، تماشاگر با پدر (رزمنده سابق) و دوستانش که همرزمانش بودند، همراه میشود. روایت فیلم با استفاده از گفتار متنی روان و سنجیده پیش میرود و راوی کمتر در رخدادها دخالت میکند. شاید در ابتدا این سوال پیش بیاید که دلیل ساخت فیلمی با محوریت یک ساعت چیست، اما به تدریج، هوشمندی خیر در روایت مشخص میشود. او این داستان ساده را به زیبایی روایت کرده و با استفاده از عکسهای قدیمی، موسیقی متناسب و گفتگوها، فضایی همگون خلق کرده است.
داستان به تدریج به اوج خود میرسد و در انتها، پدر دیگر دنبالهرو ساعت خود نیست و به دنبال آن نخواهد رفت. «فراموشی» نمادی از فراموشی گستردهای است که جامعه از نسل جنگ (قهرمانان سرزمین) کرده و یکی از آنها عهد خود را به دوست قدیمی فراموش کرده است. این فراموشی از سوی پدر عمدی و ایثارگونه است؛ چرا که او نمیخواهد خاطره دوستش مخدوش شود. دوستان سابق دیگر دیداری ندارند و عهد جدیدی نخواهد بود. یاسر خیر توانسته موضوع ساده خانوادگی را به فیلمی درباره یک نسل تبدیل کند و همچون «کابین»، به احساسات و انتخابهای انسانی بپردازد.
در این اثر، پدر شخصیت محوری است و همه چیز حول او معنا مییابد. او به عهدها و آرمانهای گذشته وفادار مانده و فیلمساز، این وفاداری را ستایش میکند. «فراموشی» همانند «کابین»، پرترهای از نسلی است که به جنگ رفته و اصول خود را حفظ کردهاند، حتی در شرایط دشوار زندگی.











