**خبرآنلاین – رسول سلیمی**: برای درک عمیقتر از این تصمیم، باید آن را در راستای تاریخچه سیاسی و اجتماعی وسیعتری بررسی کرد. این اقدام، ادامه مسیر سختگیرانه مهاجرتی است که در دوران اول ریاست جمهوری ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱) با «منع مسلمانان» شناخته شد و با بازگشت وی به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵، انتظار میرفت که این رویه تشدید شود. حادثه تیراندازی deadly که توسط رحمانالله لکنوال، یک پناهجوی افغان، در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۵ رخ داد، بهانهای برای این دستور قرار گرفت.
اگرچه گفته میشود لکنوال خود از برنامه SIV بهرهمند بوده و با نیروهای آمریکایی در افغانستان همکاری داشته است، ترامپ از این واقعه برای تعمیم تهدید فردی به کل یک قوم استفاده میکند. این رویکرد مشابه الگوی تاریخی «مجازات جمعی» و ایجاد تصویر منفی از گروههای خاصی است. همچنین، نوعی خستگی و نارضایتی در بخشی از آمریکا نسبت به جنگ افغانستان و هزینههای آن، بهویژه در زمینه پذیرش پناهجویان، به زعم بسیاری از تحلیلگران، این تصمیم را شکل داد.
### تقابل قوه مجریه و قضائیه در تفسیر قانون و امنیت
این حادثه، منجر به بروز دعوای حقوقی فوری شد که نشاندهنده تقابل دو تفسیر از قانون اساسی است. قوه مجریه تحت رهبری ترامپ به اختیارات گسترده رئیسجمهور در زمینه امنیت ملی و مرزها استناد کرده و ادعا میکند که این اقدام به دلیل تهدیدات امنیتی ضروری است. از سوی دیگر، وکلای مدافع مهاجران این دستور را غیرقانونی میدانند و استدلال میکنند که بازنگری در بیش از ۷۶,۰۰۰ پرونده؛ نوعی مجازات دوباره برای افرادی است که از گزینشهای سختگیرانه امنیتی عبور کردهاند. این کشمکش، محک جدی برای توازن قوا و نظارت قانونی در آمریکا به شمار میآید.
### فروپاشی اعتماد و ایجاد یک طبقه تحتالحمایه مضاعف
پیامد انسانی این تصمیم بسیار تلخ است. افغانهای مقیم آمریکا، که بسیاری از آنها در نقشهای حساس مانند مترجم و کارمند سفارت فعالیت کردهاند، اکنون به عنوان «تهدید بالقوه» توصیف میشوند. این افراد که قبلاً به خاطر همکاریشان با آمریکا تحت تهدید بودند، حالا احساس خیانت میکنند.
گزارشها از افزایش درخواستها به سازمانهای حمایت روانی حکایت دارد. نگرانی از تجزیه خانوادهها و خطر اخراج به کشوری تحت کنترل طالبان، وضعیت بحرانی به وجود آورده است. این وضعیت میتواند آسیب جدی به اعتبار آمریکا به عنوان پناهگاهی برای کسانی که در جستجوی امنیت هستند، وارد کند.
### تضعیف ابزارهای آینده و ایجاد انگیزه معکوس
از نظر امنیت ملی، این سیاست ممکن است به نتایج معکوس بینجامد. برنامه SIV که یکی از قویترین ابزارهای غیرنظامی آمریکا برای جذب همکاری در مناطق بحرانی است، اکنون در معرض تهدید قرار دارد. این اقدامات ممکن است در آینده همکاری افراد محلی را در سایر نقاط بحرانی دشوار کند.**آمریکا: پیامدهای سیاست جدید مهاجرت و تبعات جدی برای همکاران محلی**
آمریکا اعلام کرده است که در مواقع ضرورت، تدابیری برای حمایت از همکاران محلی خود خواهد داشت. اما معلق یا تضعیف این برنامه میتواند پیام تهدیدآمیزی برای افرادی همچون مترجمان، خبرچینان و شرکای محلی به همراه داشته باشد و به آنها این احساس را القا کند که همکاری با واشنگتن ممکن است به خطراتی بیپاداش بینجامد. این تغییر سیاست میتواند جمعآوری اطلاعات انسانی (HUMINT) را که برای مقابله با گروههای تروریستی و رقبای استراتژیک حیاتی به نظر میرسد، دشوارتر کند. به عبارت دیگر، در حالی که به نظر میرسد هدف مقابله با تهدیداتی نظیر ورود تروریستها از طریق برنامههای پناهندگی است، در واقع شرایطی منجر به کاهش توان اطلاعاتی خواهد شد.
**تحلیل تغییرات ژئوپلیتیک و تأثیرات آن بر متحدان**
این تصمیم در صحنه بینالمللی بهویژه تأثیرات عمدهای دارد و به طالبان کمک میکند تا خود را به عنوان گزینهای طبیعی و غیرقابل اجتناب برای افغانها معرفی کند، بهطوریکه آنها این اقدام را نشانهای از شکست سیاستهای مهاجرتی غربی تعبیر کردهاند. این وضعیت بهویژه برای کشورهای اروپایی و ناتو، که به پذیرش تعداد زیادی از افغانها پرداختهاند، نگرانکننده است و ممکن است به اعتماد به همکاری با آمریکا لطمه بزند. آنالیز مؤسسه بروکینگز هشدار داده است که این رویداد میتواند به بازنگری در سطح تعهدات برخی متحدان به ابتکارات زیر نظر آمریکا منجر شود.
**آینده افغانستانیهای مقیم امریکا؛ چالشها و پرسشهای مهم**
دستور اجرایی اخیر در مورد پناهندگان افغان، آمریکا و جهان را با چالشهای اخلاقی و استراتژیک جدیدی رو به رو کرده است. این مسئله سؤالات کلیدی را درباره امنیت ملی و نحوه تأمین آن مطرح میسازد: آیا محدود کردن مهاجرت میتواند به امنیت کامل بیانجامد یا تقویت نظامهای بشردوستانه و نرمافزاری در این راستا ضروری است؟ همچنین، آیا قدرت یک کشور تنها ناشی از ظرفیتهای نظامی و اقتصادی است یا جذابیت اخلاقی نیز باید در نظر گرفته شود؟
چشمانداز درگیریهای حقوقی طولانی مدت پیشبینی میشود که ممکن است به دیوان عالی کشور ختم شود. بین این دو، زندگی تعداد زیادی از افراد در شرایط بلاتکلیفی قرار خواهد گرفت. فشار افکار عمومی و گزارشهای رسانهای از رنج و مشقت مهاجران میتواند به اصلاحاتی جزئی در دستور العملها منجر شود.
در نهایت، اقدامات اخیر در مورد افغانها تنها یک دستورالعمل نیست، بلکه آزمونی برای توانایی دموکراسی آمریکایی در ترکیب امنیت و مسئولیت اخلاقی به شمار میرود. شیوه برخورد آمریکا با این بحران نه تنها بر سرنوشت هزاران نفر تأثیر خواهد گذاشت بلکه اعتبار این کشور را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد. اتخاذ هر سیاست در این زمینه به انتخابی میان ترس و صداقت، و انزوا و مسئولیت منجر خواهد شد.











