**گزارشهایی جدید درباره روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب نشان میدهد که این نهاد، در تحقق اهداف اولیه خود ناتوان مانده و با مشکلات جدی در زمینه شفافیت و اعتماد عمومی مواجه است. این تحلیل با رویکردی بیطرفانه به بررسی وضعیت کنونی این سازمان میپردازد.**
**کاهش نقش روابط عمومی به واحدی رسمی:**
مطابق با تعاریف موجود، روابط عمومی باید رابطی فعال و شفاف بین سازمان و ذینفعان باشد. با این حال، شواهد به دست آمده حاکی از آن است که روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب به یک نهاد تشریفاتی تنزل یافته و بیشتر به دستورهای ابلاغی وابسته است. این فرایند استقلال و فعالیت لازم را از این بخش گرفته و به آن اراده محدودی بخشیده است.
این وضعیت را میتوان با تصویری تجسم کرد که ساختمان مربوط به روابط عمومی این شرکت نفتی را نشان میدهد. در این تصویر، به جای آینهای که منعکسکننده واقعیتها باشد، تنها یک قاب عکس بزرگ وجود دارد که راهرویی خالی و بدون سکنه را نشان میدهد. نوشتهای به انگلیسی در پایین قاب وجود دارد که میگوید “بازتاب ما داخلی است”، در حالی که مردم عادی در اطراف این ساختمان در حال گذر هستند.
مشاهدات شکل گرفته نشان میدهد که روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب، به جای اینکه نمایندهای از عملکرد سازمان به جامعه باشد، بیشتر به یک نهاد داخلی تبدیل شده است که فقط به انعکاس موارد درونسازمانی میپردازد و از تعامل مؤثر با رسانهها دور شده است. این واحد دیگر قادر به برقراری ارتباط فعال و پویا با رسانههای محلی و ملی نیست و به گونهای شده که تصمیماتی که باید به خودی خود اتخاذ شوند، همواره منتظر دستورالعملهای مرکزی هستند.
**تمرکز رسانهای محدود: انحصار در استان خوزستان:**
یکی از نگرانکنندهترین جنبههای کنونی در روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب، انحصار در ارتباطات با رسانههاست. بررسیها نشان میدهد که در شش ماه گذشته، فقط چند رسانه خاص در اخبار مربوط به این شرکت مورد اشاره قرار گرفتهاند. اگر به جستجوی “شرکت ملی نفت مناطق نفتخیز جنوب” در بخش اخبار گوگل بپردازید، به وضوح میبینید که ارتباطات به شدت محدود به این چند رسانه است.
در حالی که خوزستان به عنوان مرکز صنعت نفت ایران دارای تعداد بالایی از رسانههای فعال و مجرب است، اکثر این رسانهها از این محیط ارتباطی محدود کنار گذاشته شدهاند. این شیوه کار نه تنها اصول دسترسی آزاد به اطلاعات را زیر سؤال میبرد، بلکه شائبه ارتباطات گزینشی را نیز تقویت میکند. هدف این رویکرد بیشتر به کنترل محتوای اخبار و ارائه تصویری فیلتر شده از عملکرد حوزه نفت مربوط میشود. این وضعیت، روابط عمومی را به شکلی از “آژانس خبری خصوصی” تبدیل کرده که فقط به معدود رسانههای منتخب محدود میشود.**منتقدین، رویکرد حذفی را مورد انتقاد قرار دادند**
منتقدین به رویکرد حذفی برخی شخصیتهای کلیدی در رویدادهای خبری اشاره کردهاند. آنها هشدار میدهند که اگر این رویه ادامه یابد، ممکن است اعتبار رسانهها و اعتماد عمومی به اطلاعات منتشر شده از سوی این شرکت به شدت آسیب ببیند.
**تناقض بین تقدیر و واقعیت: “مدیر برتر” در حاشیه انتقادات سیستمی**
اخیراً در برخی همایشهای ملی، مدیریت روابط عمومی این شرکت به عنوان “مدیر برتر روابط عمومی” شناخته شده است. با این حال، این عنوان با واقعیتهای میدانی در استان خوزستان تناقض دارد. جامعه رسانهای محلی به سختی میتواند مدیری را که قادر به پاسخدهی به تماسهای رسانههای محلی نیست، به عنوان “برتر” بشناسد. جستجوهای اخیر نشان میدهند که تنها یک منبع رسانهای به این انتخاب پرداخته است.
این عناوین، اگرچه بهصورت رسمی اعلام شدهاند، اما به نظر میرسد بیشتر بر مبنای گزارشهای درونسازمانی و فعالیتهای غیرملموس بودهاند، نه بر اساس تأثیرگذاری واقعی در عرصه ارتباطات و شفافیت. اظهارات پیشین مدیر روابط عمومی که از خود به عنوان “دیدهبان شفافیت” یاد کرده بود، با شرایط فعلی ارتباطی این سازمان که به روی بسیاری از رسانههای محلی بسته است، تناقض دارد.
**کارگاههای خبرنگاری: مسئلهای درخور تأمل**
نهاد دولتی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به تازگی اقدام به برگزاری کارگاههای آموزش خبرنگاری کرده است. در حالی که این رویدادها میتوانند به ارتقاء مهارتهای رسانهای کمک کنند، عملکرد این روابط عمومی پرسشهای قابلتوجهی را به وجود میآورد. نحوه برگزاری این کارگاهها در سایه عدم تعامل مؤثر با رسانهها، به نظر میرسد بیشتر برای “رفع تکلیف” است تا یک تلاش واقعی برای بهبود ارتباطات.
این موضوع ممکن است به شکلگیری نوعی وابستگی نامرئی میان خبرنگاران و این سازمان منجر شود. چنین وضعیتی، میتواند به اعتبار رسانهها آسیب بزند و درک مستقل خبرنگاران را تحت تأثیر قرار دهد.
سوالات اساسی در این زمینه شامل خروجی ملموس و میزان تأثیرگذاری این کارگاهها است. آیا شاخصهای کلیدی عملکرد برای ارزیابی کیفیت مطالب تولیدشده توسط خبرنگاران تنظیم شده است و آیا آمار مشخصی از پیشرفتهای صورت گرفته وجود دارد؟ بدون پاسخ به این سوالات، کارگاهها ممکن است از نظر نتیجهگیری به تأثیرگذاری محدودی منجر شوند.### چالشهای ارتباطی روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب
روابط عمومی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب با چالشهای مکرر در ارتباط با رسانههای محلی و ملی روبهرو است. روشن کردن ابعاد این مشکل، نیازمند بررسی رویکردهای این نهاد نسبت به توسعه رسانهای و شفافیت است.
### تجربهای عینی از تقاضای ملاقات
مدیر خبرگزاری خبردونی در تلاش برای ارتباط با روابط عمومی این شرکت، برای دیدار با مدیران کل این نهاد، با مشکلاتی رو به رو بوده است. این درخواست بسیار بارها مطرح شده، اما تاکنون هیچ نتیجهای حاصل نشده است. در این میان، یک ملاقات کوتاه و غیررسمی در حاشیه یک نمایشگاه برگزار شده که این تعاملات را محدود نشان میدهد.
سؤالهای جدی در خصوص ساختار و اختیارات روابط عمومی این شرکت وجود دارد. چگونه شرکتی به این عظمت در خوزستان، که با نیروی انسانی بسیار و امکانات وسیع فعالیت میکند، میتواند فاقد اختیارات لازم برای ارتباط مؤثر با رسانهها باشد؟
### فقدان تعامل با رسانهها
اگر روابط عمومی بهعنوان “آینه تمامنمای سازمان” شناخته میشود، در حال حاضر به نظر میرسد که این آینه تنها به درون سازمان معطوف شده و هیچ نمادی از تعامل با جامعه و رسانهها وجود ندارد. این وضعیت منجر به هدر رفتن تلاشها و منابع انسانی در این بخش شده و پتانسیل عظیم شرکت برای ارتباطات را بلااستفاده میگذارد.
مدیر روابط عمومی به نظر نمیرسد تلاشی برای بازیابی اختیارات و نقش واقعی خود داشته باشد. این نگرش سوالات جدیدی را ایجاد میکند، مانند اینکه چرا چنین شرکتی از قدرت خود در زمینه ارتباطات بهرهبرداری نمیکند؟
### نیاز به بازنگری و تعامل
روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب با وجود تاریخچه غنی و موقعیت کلیدی خود، از رسالت اصلی دور شده است. بهجای آنکه پلی میان صنعت و جامعه باشد، به دیواری تبدیل شده که صدای مردم را به درون منتقل نمیکند و همچنین فعالیتهای واقعی سازمان را به درستی انتقال نمیدهد.
مدیران ارشد در تهران و اهواز باید با یک بازنگری اساسی، این دیوار را بشکنند. تنها با تفویض اختیارات بیشتر به روابط عمومی، گسترش تعامل با رسانهها و افزایش شفافیت میتوان این نهاد را به جایگاه اصلی خود بازگرداند. حق مردم دسترسی به اطلاعات شفاف و پاسخگو از قلب تپنده اقتصاد کشور است و تداوم این عدم شفافیت نه تنها به نفع شرکت نیست، بلکه به اعتماد عمومی و جایگاه رسانهای آن آسیب خواهد زد.











