متن زیر گزارشی از تحلیلهای منتشرشده در کلیپ سایت خبری عصر ایران است که به موضوع کمبود بارش در ایران میپردازد.
درباره دلیل کمبارانی در ایران، مسئولان دولتی عمدتاً خشکسالی را عامل اصلی معرفی میکنند و آن را به تغییرات اقلیمی مربوط میدانند. در عین حال، برخی افراد با نظری متفاوت، بیبارانی را به مسائل اجتماعی مانند حجاب نسبت میدهند. اما واقعیت فراتر از اینهاست و به نظر میرسد باران در ایران بهنوعی کشته شده و دلایل این وضعیت نیاز به بررسی جدی دارد.
برای بازگرداندن باران به ایران، لازم است که مسئولان سابق در دو دهه اخیر، اعتراف کنند که در مدیریت منابع آبی اشتباه کردهاند. طراحی نادرست سیستم مدیریت آب موجب از بین رفتن چرخه طبیعی بارش در کشور شده است. در گذشته، ایران دارای چرخهای خودکفا برای بارش بود که 70 درصد آن از رطوبت محلی تأمین میشد. تالابها و جنگلهای زاگرس مهمترین منابع رطوبت محلی به شمار میرفتند، اما این چرخه در حال حاضر با مشکلات جدی مواجه شده است.
مطالعهای در دانشگاه تهران که در سال 1404 انجام شده، نشان میدهد میانگین بارندگی در ایران در سال 1355 حدود 500 میلیمتر بوده که از آن 48 درصد به رطوبت محلی و 35 درصد به سامانههای مدیترانهای اختصاص داشته است. اما در سال 1404، این عدد به 215 میلیمتر رسیده و سهم رطوبت محلی به 12 درصد تقلیل یافته است. همچنین، سامانههای مدیترانهای و سودانی نیز به طور قابل توجهی کمتر از گذشته عمل میکنند.
تخریب محیط زیست بهعنوان یکی از عوامل اصلی کاهش بارش در ایران برجسته شده است. جنگلزدایی و از بین رفتن مراتع طی 40 سال گذشته تأثیر منفی بر این چرخه داشته است. هر هکتار جنگل میتواند سالانه بین 500 تا 1000 میلیمتر بخار آب به جو بازگرداند که با نابودی جنگلها این فرآیند مختل شده است.
ایران با کسری منابع آب بالغ بر 100 میلیارد متر مکعب روبروست و به طور سالانه حدود 20 میلیارد متر مکعب بیش از ظرفیت طبیعی آب برداشت میکند. از 610 دشت کشور، 428 دشت بهعنوان دشتهای ممنوعه معرفی شدهاند. همچنین، خشک شدن تالابها از جمله دریاچه ارومیه و هورالعظیم از دیگر عوامل مؤثر بر وضعیت بارش به شمار میرود.
پژوهشها همچنین اثبات کردهاند که کاهش پوشش جنگلی زاگرس بهطور مستقیم بر بارش در فلات مرکزی ایران تأثیر گذاشته و خشک شدن دریاچه ارومیه نیز به فقدان رطوبت منجر شده است. بهطور کل، حفظ محیط زیست و اصلاح مدیریت منابع آبی بهعنوان کلیدهای اصلی برای بازگرداندن بارش به عنوان یک بخش حیاتی از چرخه طبیعت ایران مطرح میشوند.**کاهش بارشها در ایران به دلیل خشک شدن تالابها و تغییرات اقلیمی**
تحقیقات تازه نشان میدهد که ورود سامانههای خشک مدیترانهای به ایران به بارشهای پربار منجر نمیشود. به گزارش پژوهشها، رطوبت ورودی این سامانهها به جو کشور تا ۸۵ درصد کاهش یافته و بیش از ۹۰ درصد سطح دریاچه ارومیه خشک شده است.
در گذشته، هنگام ورود سامانههای مدیترانهای به منطقه، این سامانهها از آب دریاچه با دمای حدود ۲۰ درجه سانتیگراد رطوبت جذب کرده و بارشهای پرباری را در آذربایجان و کردستان تولید میکردند. اما اکنون این سامانهها با دماهای بسیار بالای ۷۰ درجه سانتیگراد در بستر خشک مواجه میشوند که سبب صعود و سپس تبخیر ابرهای بارانزا میشود.
به گفته پژوهشهای دانشگاه تبریز، خشک شدن دریاچه ارومیه منجر به کاهش ۴۱ درصدی بارش در تبریز و ۳۷ درصدی در ارومیه شده است. برآوردها نشان میدهد که سالانه حدود ۸ میلیون تن نمک و گرد و خاک از بستر خشک این دریاچه آزاد میشود که ذرات معلق آن به آلودگی ابرها میانجامد.
این پدیده تنها محدود به دریاچه ارومیه نیست و در سایر تالابهای ایران نیز رخ داده است. از ۴۲ تالاب بزرگ فعال ایران تا سال ۱۳۵۰، تنها ۴ تالاب هنوز به حیات خود ادامه میدهند. این تالابها که قبلاً مظهر رطوبت و بارش بودند، اکنون به بیابانهای گرم و بیجان تبدیل شدهاند.
طبق آمارها، ایران در سالهای اخیر سالانه حدود ۳۵ میلیارد متر مکعب رطوبت را از دست داده است و نیمی از کمبارشیها به خشک شدن تالابها مرتبط است. برای مثال، تالاب هورالعظیم در سال ۱۳۵۵ موجب بارش بیش از ۲۰۰ میلیمتر باران در اهواز شد، در حالی که در سال ۱۴۰۳ همان سامانه فقط ۱۲ میلیمتر باران داشت.
فعالیتهای انسانی، مانند سدسازیهای بدون برنامه و کشاورزی غیرمدیر، عامل اصلی خشک شدن تالابها بوده است. حفر صدها هزار چاه عمیق به فرسایش خاک و کاهش رطوبت زیرزمینی دامن زده و آمارها نشان میدهد که برداشت آب سالانه از آبهای زیرزمینی به میزان ۲۰ میلیارد متر مکعب بیشتر از تغذیه طبیعی است. کشاورزی که ۹۲ درصد آب را مصرف میکند، تنها ۳۵ درصد غذا تولید میکند و منجر به کاهش ۷۰ درصدی بارشها در کشور شده است.
مسئولیت این بحران به مدیرانی بازمیگردد که با تصمیمات نادرست خود به نابودی منابع آبی دامن زدهاند. در حالی که تغییرات اقلیمی واقعیت دارد، برخی از این مدیران تلاش میکنند تا خود را از مسئولیت این فاجعه مبرا کنند. حقیقت این است که باران در ایران در آستانه نابودی قرار دارد و عوامل اصلی این بحران هنوز در عرصه مدیریت آب حضور دارند.











