تماس با ما

آیا دیپلماسی ورودی اسنپ می‌تواند باعث شود حریفی برای این سرویس شود؟/ نقد ابراهیم متقی

بر اساس یادداشتی اخیر در روزنامه اعتماد، به نوشته ابراهیم متقی، اروپا به دنبال قرار دادن فشار حداکثری علیه ایران است. این فشار از طریق دیپلماسی، فشار امنیتی و حمایت از سیاست نظامی امریکا و اسراییل اعمال می‌شود. مذاکرات بین دیپلمات‌های ایرانی و تروییکای اروپایی به منظور حل مسالمت‌آمیز اختلافات برگزار می‌شود و درصورت نیاز، فشار نظامی منجر به پیش‌روی اروپا برای اعمال نظامی علیه ایران در سال ۲۰۲۵ خواهد شد.

در این بین، دونالد ترامپ باور دارد که نیروی نظامی می‌تواند نتایج مطلوبی را برای اهداف امنیتی و راهبردی امریکا به همراه داشته باشد، اما تهاجم نظامی ممکن است پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی به همراه داشته باشد. ایران همچنین به این نتیجه رسیده است که استفاده از قابلیت‌های ابزاری مبتنی بر بازدارندگی هسته‌ای می‌تواند از تهدید تهاجم نظامی جلوگیری کند.

مذاکرات در استانبول و سیاست‌های تروییکای اروپایی نیز به اهداف دیپلماسی در سال ۲۰۲۵ می‌پردازند. اروپا به‌جای مقاومت در برابر تهاجمی از سوی امریکا و اسراییل، به فشارهای نظامی بر ایران روی آورده است. در چنین شرایطی، انگاره‌های جدیدی شکل می‌گیرد که تاثیری بر ذهنیت راهبردی ایران خواهد داشت و ممکن است بازیگری در فضای تهاجم نظامی تحت تأثیر خود قرار بگیرد.

در مورد نقشه‌های آینده و تأثیر تهاجم نظامی بر ایران نیز تأکید شده است و اعتقاد بر آن است که سیاست قدرت ممکن است راهی برای جنگ‌های جدید شود که امنیت منطقه‌ای را به خطر بیندازد. از این روند، ایران نیز در دوره‌های آینده به تجربه تهاجم نظامی در ژوئن ۲۰۲۵ بازخواهد گشت و تأثیرات آن بر روی ذهنیت راهبردی آینده ایرانی‌ها قابل تصور است.حمایت تروییکای اروپایی و بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا از سیاست تهاجمی امریکا و اسراییل به گونه اجتناب‌ناپذیر تهدیدات منطقه‌ای را افزایش می‌دهد. تروییکای اروپایی نباید انتظار داشته باشد که بازیگران مهاجم بتوانند سیاست فرا قانونی و فرانهادی خود را اعمال نموده و از این طریق زمینه محیطی و راهبردی برای اعمال و ایجاد فشار مضاعف و متراکم بر کشوری همانند ایران به وجود آید. اندیشه ایرانی در حوزه دیپلماسی، سیاست قدرت و مقاومت همواره از قابلیت لازم برای باز تولید خود برخوردار خواهد بود. گراهام فولر به این موضوع اشاره دارد که اگرچه غلبه تاکتیکی و کوتاه‌مدت بر ایران امکان‌پذیر است، اما تحقق اهداف راهبردی از طریق سیاست زور و دیپلماسی اجبار؛ کاری پرمخاطره خواهد بود.

مذاکرات ۲۵ جولای استانبول در شرایطی انجام و حاصل می‌شود که ایران نسبت به سیاست و الگوی رفتاری کشورهای اروپایی دارای انتقاد جدی بوده و آنان را بخشی از شرکای تاکتیکی امریکا و اسراییل در تهاجم نظامی به ایران می‌دانند. در چنین شرایطی طبیعی است که ایران فضای دیپلماتیک نیز با نشانه‌هایی از تهدید امنیتی روبه‌رو شود. ایران می‌تواند و می‌بایست حقوق هسته‌ای خود را از طریق دیپلماسی و همکاری پیگیری کند.

در بسیاری از رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته که تروییکای اروپایی می‌تواند از ساز و کارهای مصالحه تاکتیکی برای برگرداندن ایران به ضرورت‌های پیمان منع گسترش هسته‌ای استفاده کند. اعمال سیاست‌های اجبارآمیز در قالب دیپلماسی فشار و محدودیت نمی‌تواند نقش موثری در دیپلماسی ایرانی داشته باشد. ایران در فضای موجود آموزه‌ای را در دستور کار قرار داده که مبتنی بر ضرب المثل «بالاتر از سیاهی دگر رنگی نیست»، می‌باشد.

به همان‌گونه‌ای که نیروی نظامی می‌تواند سیاست اجبار را برای کشورهای ضعیف‌تر ایجاد کند، در برخی مواقع هم نشانه‌هایی شکل می‌گیرد که منجر به اقدامات واکنشی می‌شود. ایران در فضای موجود احساس می‌کند که پذیرش دیپلماسی اجبار به موازات عملیات نظامی نمی‌تواند مطلوبیت مناسبی برای آینده سیاسی و راهبردی کشور را به وجود آورد. ایران در فضای دیپلماتیک می‌تواند حقوق هسته‌ای خود را از طریق دیپلماسی و همکاری پیگیری کند.

مذاکرات استانبول بیانگر این واقعیت است که هر کشوری باید با بهره‌گیری از قدرت اجتماعی و قدرت اقتصادی به مسائل منطقه‌ای بپردازد و از طریق دیپلماسی محترمانه تلاش کند تا منافع خود و منطقه را حفظ کند. این خود نشان از روندهای مختلفی در قسمت‌های مختلف دولتی است و بیانگر آن است که همه باید به منافع خود احترام بگذارند و در پذیرش توافق‌نامه‌های بین‌المللی همکاری کنند.دیپلماسی و سیاست قدرت در موازات هم قرار دارند و در بررسی تروییکای اروپایی در مذاکرات استانبول، مشاهده می‌شود که این نهاد سعی در پیگیری سیاست‌های امریکا از طریق روش‌های دیپلماتیک و تهدیدگری دارد. اما این راهبرد ممکن است نتایج مثبتی برای ایران، اتحادیه اروپا و جهان ایجاد نکند.

نقش و جایگاه ایران در جنگ ۱۲ روزه با امریکا و اسرائیل به چالش کشیده شده است و در این شرایط، ایران نباید پاداشی به مهاجمان بدهد تا امنیت ملی خود را به خطر نیندازد. این مسائل در مذاکرات دیپلماسی استانبول نیز باید مد نظر قرار گیرند و حقوق ایران در حوزه انرژی هسته‌ای براساس استانداردهای بین‌المللی احترام گذاشته شود.

ایران باید در فرایند دیپلماسی، از حقوق و تعهدات خود بر اساس پادمان هسته‌ای و معاهده منع گسترش هسته‌ای استفاده کرده و تضادهای موجود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را حل و فصل کند. امنیت آینده ایران به شکلی واقع‌گرایانه شکل می‌گیرد که تعامل برابر و امنیت ملی را تضمین کند و در برابر هرگونه سیاست اجباری مقاومت کند.

در نهایت، اگر راهبردهای مذاکره و همکاری با نهادهای بین‌المللی نتوانند به نتایج موثری منجر شوند، ایران باید بر روی استراتژی‌های بازدارنده و همکاری متوازن تمرکز کند تا امنیت خود را تقویت کرده و آینده‌ای پایدار را مختص خود ایجاد نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *