به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفتگوئی به ضرورت اصلاحات اقتصادی و سیاسی اشاره کرد و اظهار داشت که نیاز به بازنگری ساختارهای موجود احساس میشود. او درباره مسئله رد صلاحیت در انتخابات گفت: شورای نگهبان سه واژهای دارد که شامل تأیید صلاحیت، رد صلاحیت و عدم احراز صلاحیت میشود. اکثر افرادی که مجاز به شرکت در انتخابات نیستند، بهصراحت رد صلاحیت نمیشوند، بلکه این موضوع به عدم احراز صلاحیت مرتبط است.
باهنر در ادامه تأکید کرد که ساختار انتخاباتی کشور باید بهطور جدی بازنگری شود و شفافیت مورد نیاز را در اعلام نتایج صلاحیتها باید ایجاد کند.
وی از پیشرفتهای فضای مجازی و هوش مصنوعی یاد کرد و تصریح کرد که باید در این فضا، نسبت به تأیید یا رد صلاحیت افراد اطلاعات روشنی ارائه شود. بهعنوان مثال، علیاکبر علوی که هشت سال وزیر اطلاعات بوده، در انتخابات مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شده است.
باهنر همچنین به انتصاب علی لاریجانی اشاره کرد و گفت: او شخصیتی شناختهشده است که سابقه مدیریت در امور حساس کشور را دارد. وی به عملکرد لاریجانی در زمان ریاست بر صداوسیما، مجلس و شورای عالی امنیت ملی اشاره کرد و بر این نکته تأکید کرد که این تجربیات، تواناییهای او را در این سمت بیشتر کرده است.
در ادامه، باهنر به اهمیت حفظ انسجام و همدلی در جامعه اشاره کرد و گفت که جنگ اخیر نشاندهندهی آرمانهای مشترک ایرانیان بوده است. او از ۸۰ تا ۸۵ درصد مردم خواست زندگی و معیشت خود را در نظر بگیرند و با ادبیات متناسبتر با واقعیتهای جامعه پیش بروند.
باهنر در نهایت تأکید کرد که اختلالاتی که در روند کنونی وجود دارد باید مورد بررسی قرار گیرد تا به ثبات و پیشرفت در کشور کمک کند.**نیروهای مسلح همیشه در حالت آمادهباش قرار دارند.**
برخی از عوامل اصلی تورم در کشور شامل ناترازی بودجه عمومی دولت، ناترازی بانکها و ناترازی صندوقهای بازنشستگی هستند. در این زمینه، ناترازی انرژی نیز به عنوان یک مشکل اضافی مطرح میشود.
در شرایطی که بسیاری از مردم با چالشهای معیشتی مواجه هستند، به طور میانگین سالیانه حدود ۲۰۰ میلیارد دلار یارانه به حوزههایی مانند انرژی، نان و دارو پرداخت میشود. با این حال، این یارانهها به طرز ناعادلانهای توزیع میشوند، به گونهای که افراد با مصرف بالاتر، بیشتر از این حمایتها بهرهمند میشوند. بنابراین، نیاز به اصلاح در توزیع این یارانهها احساس میشود.
حدود ۴۰ درصد از خانوارهای کشور به خودرو دسترسی ندارند و برای جابجایی به حملونقل عمومی متکی هستند. در صورت حذف یارانهها، هزینههای مربوط به تاکسی و اتوبوس افزایش خواهد یافت، اما این موضوع نیازمند یک طراحی مناسب و توجیه مردم برای کاهش تورم است.
در حال حاضر، در صورت کمبود بنزین، هر لیتر برای دولت ۵۰ هزار تومان هزینه دارد، در حالی که با قیمت پایینتری به فروش میرسد. افراد با مصرف بیشتر، یارانه بیشتری دریافت میکنند که این خود ناعادلانه به نظر میرسد.
نگرانیهایی درباره رئیسجمهور جدید و امکان انصراف او وجود داشت، اما اکنون اعتماد بیشتری به او احساس میشود.
در بین اصولگرایان، عدهای با تفکر محدود و دگم وجود دارند و در میان اصلاحطلبان نیز افرادی هستند که زیر بار هنجارهای اجتماعی نمیروند.
موضوع سهام عدالت نیز نیازمند بازنگری اساسی است، چرا که در حال حاضر، این سهام به نفع افراد خاصی است و تعداد زیادی از مردم از آن بهرهای نمیبرند.
حضور احزاب قوی در یک نظام دموکراتیک امری ضروری به شمار میرود. فقدان این احزاب میتواند به کاهش سرمایه اجتماعی منجر شود و آینده مردمسالاری را مورد تهدید قرار دهد.
در مجلس، تصمیماتی گرفته شد که باعث کاهش تورم از ۴۹.۵ درصد به ۱۲ درصد شد، و اکنون حسرت میخورند که ای کاش کار را در همان زمان به پایان میرساندند.
گروههای مختلف در اصولگرایان و اصلاحطلبان وجود دارند که دیدگاههای متفاوتی دارند و همه آنها بر نظام تأثیر خواهند گذاشت.











