تماس با ما

تحقیقات نشان می‌دهد که نشاط اجتماعی در جوامع به شدت تحت تأثیر طبقات اجتماعی قرار دارد. منتقدان بر این باورند که کنسرت همایون شجریان تنها یک رویداد هنری نبود، بلکه به عنوان نمادی سیاسی تلقی شد. به عقیده کارشناسان، هیچ اجتماعی نمی‌تواند در شرایطی با آینده‌ای نامشخص، شاداب و سرزنده باشد.

تحقیقات نشان می‌دهد که نشاط اجتماعی در جوامع به شدت تحت تأثیر طبقات اجتماعی قرار دارد. منتقدان بر این باورند که کنسرت همایون شجریان تنها یک رویداد هنری نبود، بلکه به عنوان نمادی سیاسی تلقی شد. به عقیده کارشناسان، هیچ اجتماعی نمی‌تواند در شرایطی با آینده‌ای نامشخص، شاداب و سرزنده باشد.

**گزارش تاز‌های نشاط اجتماعی در ایران**

مظاهر گودرزی، در تحلیل وضعیت شادی و نشاط جمعی در ایران به اشعار شفیعی کدکنی اشاره می‌کند که از فقدان شادی در جامعه حکایت دارد. به گفته وی، بسیاری از جامعه‌شناسان بر این باورند که نشاط اجتماعی به شرایط سرمایه اجتماعی وابسته است و گزارش‌های اخیر نشان‌دهنده نزولی بودن این سرمایه در کشور است.

سیدمحمد بطحایی، رئیس سازمان امور اجتماعی نیز در مصاحبه‌ای از وضعیت نگران‌کننده ۲۶.۵ درصد سرمایه اجتماعی در ایران صحبت کرده و میزان رضایت شهروندان از شرایط موجود را ۲۵.۵ درصد اعلام کرده است. او بیان می‌کند که زمینۀ نشاط اجتماعی در حال افت بوده و نیاز به جبران دارد.

در ادامه، بطحایی از ابلاغ بخشنامه‌ای در راستای بازتولید نشاط اجتماعی خبر داده که شامل برگزاری رویدادها در هر شهرستان بر اساس فرهنگ محلی است. حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بر ضرورت برگزاری برنامه‌های شادی‌دهنده با نگاهی به ایمان تأکید کرده و هدف این اقدامات را لذت‌بردن از زندگی بدون محدودیت‌های غیرضروری می‌داند.

علی‌رغم این تلاش‌ها، عباس نعیمی جورشری، مدیر گروه جامعه‌شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران، هم‌زمان بر تضاد بین شادی دستوری و نیاز به احساس آزادی و رضایت تأکید دارد و معتقد است که چنین رویکردهایی معمولاً با شادی نمایشی و اثرات معکوس همراه هستند.

تحلیلگرانی که در گفتگوهای مرتبط با موضوع نشاط اجتماعی مشارکت دارند، به ابعاد مختلفی از این مفهوم نظر داده و بر اهمیت احساس رضایت، امید و مشارکت جمعی تأکید می‌کنند. حضور در فعالیت‌های فرهنگی، هنری و ورزشی و همچنین شکل‌گیری روابط اجتماعی مطمئن و معنادار، از پارامترهای مهم برای سنجش نشاط اجتماعی به شمار می‌روند.

در نهایت، تعریفی جامع از نشاط اجتماعی به وجود می‌آید که شامل احساسات و رفتارهای قابل اندازه‌گیری در جامعه است، به‌طوری که به شکل‌گیری ذهنیت مثبت، توانایی مشارکت و رفتارهای جمعی منجر می‌شود.### کاهش احساس رضایت در جامعه ایرانی

مطالعات ملی نشان می‌دهد که ۵ مولفه کلیدی شامل احساس رضایت و امید، تمایل به فعالیت فرهنگی، روابط اجتماعی امن و مبتنی بر اعتماد، احساس تبعیض و رفاه روانی اجتماعی در جامعه ایرانی طی سال‌های اخیر کاهش یافته‌اند. این سیر نزولی نشان‌دهنده کاهش ذهنیت مثبت جمعی و کاهش تمایل به مشارکت و فعالیت‌های جمعی در میان ایرانیان است.

### نشاط اجتماعی و طبقات اجتماعی

بررسی‌ها حاکی از آن است که نشاط اجتماعی به شدت تحت تأثیر طبقات اجتماعی است. در واقع، تجربه و امکان تحقق نشاط در طبقات فرودست، متوسط و فرادست تفاوت‌های قابل توجهی دارند. این تفاوت‌ها نه تنها شامل سطح شادی بلکه شامل ویژگی‌های ماهیت شادی، ابزارها، معانی و محدودیت‌های مربوط به هر طبقه می‌شود.

#### ویژگی‌های نشاط در طبقه فرودست

نشاط اجتماعی در طبقه فرودست عموماً جمعی، سریع و کم‌هزینه است. این نوع شادی بیشتر به دنبال فراهم آوردن لحظاتی از خوشحالی سریع و رهایی بخشی برای فرار از مشکلات اقتصادی است.

#### دلایل دشواری‌ها

این طبقه به دلیل نداشتن سرمایه فرهنگی و اقتصادی، تجربه‌های متنوع کمتری را تجربه می‌کند و مسائل مربوط به عدم امنیت شغلی و روانی منجر به شکستی در تجربه شادی پایدار می‌شود.

#### نمونه‌های شادی در فرودست

از جمله شادی‌های این طبقه می‌توان به جشن‌های خیابانی، موسیقی‌های محلی، فوتبال و دورهمی‌های خانوادگی اشاره کرد که معمولاً در فضاهای عمومی و رایگان برگزار می‌شود.

#### محدودیت‌ها

بی‌ثباتی اقتصادی، حاشیه‌نشینی و تبعیض اجتماعی از جمله محدودیت‌هایی هستند که مانع نشاط اجتماعی در این طبقه می‌شوند. در واقع، نشاط در طبقه فرودست بیشتر به منزله ابزاری برای کاهش فشارهای اجتماعی است تا نماد امید جمعی.

### نشاط در طبقه متوسط

اگر به بررسی نشاط در طبقه متوسط بپردازیم، این نوع نشاط جنبه‌های فرهنگی و هویتی دارد. این طبقه از فعالیت‌های ورزشی، هنری، کافه‌گردی و سفرهای داخلی برای ایجاد هویت و فرار از فشارهای سیاسی و اجتماعی استفاده می‌کند.

این گروه برای فعالیت‌های فرهنگی هزینه می‌کند و همچنین به فعالیت‌های داوطلبانه و فضای مجازی به عنوان بخش‌های عمومی زندگی توجه دارد.

#### موانع نشاط در طبقه متوسط

از جمله موانع این طبقه می‌توان به فرسایش سرمایه اجتماعی و بی‌اعتمادی به نهادها اشاره کرد. فشارهای اقتصادی و سیاست‌زدگی نیز به محدودیت‌های موجود در زمینه نشاط اجتماعی در این گروه دامن می‌زند. در واقع، نشاط طبقه متوسط به سرعت ممکن است به ناخشنودی و اعتراض تبدیل شود، به‌خصوص که این طبقه غالباً با فاصله بین انتظارات و واقعیت‌ها مواجه است.

### خلاصه

در نهایت، شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران نقش پررنگی در کاهش نشاط و رضایت اجتماعی به‌ویژه در طبقات فرودست و متوسط دارد. این موضوع نیازمند بررسی‌های دقیق‌تر و توجه به راهکارهای مؤثر برای ارتقاء وضعیت اجتماعی است.**نشاط اجتماعی در طبقات اجتماعی مختلف**

در بحث نشاط اجتماعی، طبقه فرادست ویژگی‌هایی خاص و پرهزینه دارد که بیشتر بر اساس منزلت و جایگاه اجتماعی استوار است. این نوع نشاط نه تنها به بازتولید قدرت طبقاتی کمک می‌کند، بلکه دائماً در حال انتقال مکان است و هرگز قطع نمی‌شود.

از جمله مصداق‌های نشاط در این طبقه می‌توان به سفرهای بین‌المللی، باشگاه‌های خصوصی، مهمانی‌های اختصاصی و رویدادهای فرهنگی خاص اشاره کرد. هرچند این نوع نشاط با محدودیت‌های عمومی مواجه است، اما این محدودیت‌ها به نسبت طبقات دیگر کمتر احساس می‌شود. به عبارتی، نشاط در طبقه فرادست به شبکه‌های بسته و سرمایه اقتصادی وابسته است و تأثیر اجتماعی کمتری دارد.

**نقش طبقه متوسط در نشاط اجتماعی**

در بررسی نشاط اجتماعی، طبقه متوسط به عنوان نماد فرهنگ و نشاط اجتماعی در نظر گرفته می‌شود، زیرا این طبقه به عنوان موتور اصلی فرهنگی جامعه شناخته شده است. در آمارهای رسمی نیز زمانی که از کاهش نشاط صحبت می‌شود، بیشترین توجه معطوف به طبقه متوسط است.

**نقش حکومت‌ها در دینامیک اجتماعی**

حکومت‌ها در شکل‌دهی فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی نقش حیاتی دارند. آن‌ها با ایجاد زیرساخت‌های مناسب می‌توانند فرصت‌هایی برای ظهور نشاط اجتماعی فراهم کنند یا با محدود کردن آن، امکان افزایش شادی را کاهش دهند. فضای عمومی امن که شامل پارک‌ها، سالن‌های فرهنگی و میدان‌های شهری است، به رشد نشاط اجتماعی کمک می‌کند.

**انواع سیاست‌های فرهنگی**

سیاست‌های فرهنگی که حکومت‌ها پیش می‌گیرند، می‌تواند شامل الگوهای حمایتی، نظارتی، مهندسی فرهنگی و سرکوب فرهنگی باشد. سیاست‌های حمایتی به تسهیل فعالیت‌های هنری پرداخته و نتیجه آن افزایش نشاط اجتماعی است. در مقابل، سیاست‌های نظارتی به نظارت شفاف و تولید نشاط متوسط منجر می‌شود، در حالی که سیاست‌های مهندسی فرهنگی می‌توانند به شادی‌های مصنوعی یا عدم اعتماد منجر شوند. سرکوب فرهنگی نیز با محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها، سبب کاهش چشمگیر نشاط اجتماعی خواهد شد.

در نهایت، به نظر می‌رسد حاکمیت ایران به نوعی از این الگوهای سیاست فرهنگی روی آورده است.در دوره‌های مختلف، جامعه تحولات گوناگونی را در زمینه شادی و نشاط اجتماعی تجربه کرده است، از جمله تغییرات در الگوهای نظارتی تا مدل‌های مهندسی فرهنگی. برخی اوقات، محیط به سوی سیاست‌های سرکوب فرهنگی متمایل شده، اما عمدتاً در دهه‌های اخیر، رویکرد مهندسی فرهنگی حاکم بوده است که به تعریف شادی و هدایت آن می‌پردازد. دولت‌ها در این زمینه به روایت‌سازی پرداخته و بر نشاط اجتماعی تأثیر می‌گذارند.

**روایت‌سازی از سوی حکومت‌ها چیست؟**

دولت‌ها از طریق رسانه‌ها، سیستم‌های آموزشی و برنامه‌های تبلیغاتی، می‌توانند تصاویری از امید یا ناامیدی را در جامعه خلق کنند.

حکومت‌ها همچنین می‌توانند با ترویج رواداری، فضاهای شاداب‌تری ایجاد کنند. زیرا نشاط به طرز طبیعی متنوع است و گروه‌های مختلف جامعه نظیر جوانان، طبقات متوسط و اقلیت‌ها هر کدام شیوه‌های خاص خود را برای شادی دارند. در صورتی که حکومت‌ها فقط به بخش خاصی از این سلیقه‌ها توجه کنند، منجر به قطب‌بندی اجتماعی می‌شود. از این رو، مهندسی فرهنگی می‌تواند نشاطی شکننده تولید کند.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تأمین امنیت اقتصادی یکی از عوامل اصلی در تولید شادابی و نشاط به شمار می‌آید. بدون وجود رفاه، شادابی اجتماعی بی‌پایه خواهد بود.

زمانی که بحث ما به نقش حکومت در ایجاد شادی و نشاط می‌رسد، نمی‌توان از مدیریت شهری غافل شد. مدیریت مؤثر شهری، برگزاری رویدادهای عمومی و فرهنگی را تسهیل می‌کند و فضای عمومی را به سمت پویایی هدایت می‌کند.

**نشاط اجتماعی را نمی‌توان با بخشنامه ایجاد کرد**

در اظهار نظرهایی که به نقل از آقای بطحایی آمده، به ارسال بخشنامه‌هایی به استان‌ها برای برنامه‌ریزی در زمینه شادی و نشاط اشاره شده است. این بخشنامه‌ها به نوعی در راستای مهندسی شادی و نشاط محسوب می‌شود.

به نظر می‌رسد با اتخاذ روش‌های دستوری نمی‌توان نشاط اجتماعی را تولید کرد. ممکن است با این اقدامات یک جشن برگزار شود، اما نشاط اجتماعی نیازمند احساس امنیت و آزادی است، در حالی که بخشنامه‌ها بیشتر به اجبار و کنترل مربوط می‌شوند و بین این دو نوع منطق تضاد وجود دارد. بررسی‌های تطبیقی نشان می‌دهد تلاش برای ایجاد شادی به صورت دستوری معمولاً به دو نتیجه منجر می‌شود: شادی سطحی و اثرات معکوس.

**نمونه‌های جهانی شادی دستوری**

تاریخ نشان می‌دهد که جوامعی وجود داشته‌اند که در تلاش برای ایجاد شادی از طریق برنامه‌ریزی‌های دولت‌محور دست به کار شده‌اند. به عنوان مثال، تلاش‌های اتحاد جماهیر شوروی برای شکل‌دهی به شادی سوسیالیستی یا کوشش‌های چین در دهه ۹۰ برای ایجاد “شهروندان خوشحال”، همگی نتایج مردمی غیرواقعی و زودگذر به همراه داشتند.

در اثر معکوس، هنگامی که مردم احساس کنند که حکومت به زور می‌خواهد آنها را شاد نشان دهد، اعتماد آن‌ها کاهش می‌یابد و در بعضی موارد، لجاجت جمعی شکل می‌گیرد.

**تأثیر سرمایه اجتماعی بر شادی**

نکته‌ای که در مورد نزاع‌هایی مانند کنسرت همایون شجریان یا جشن‌های شهرداری وجود دارد، به نوعی نشانه مشکلات شادی دستوری است. در جوامعی با سرمایه اجتماعی پایین، هر سیاست فرهنگی به یک میدان نزاع تبدیل می‌شود و این سبب بروز چالش‌های متعددی می‌شود.### کنسرت‌ها و چالش‌های اجتماعی: یک تحلیل

نگاهی به برگزاری کنسرت‌ها در جوامع با کمبود اعتماد عمومی نشان می‌دهد که این رویدادها می‌توانند به نزاع تبدیل شوند. رابرت پاتنام به این موضوع اشاره کرده که در جوامع با سرمایه اجتماعی ضعیف، حتی فعالیت‌های فرهنگی به بروز تنش منجر می‌شود.

مخالفان کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی بر این باورند که این رویداد فراتر از یک برنامه موسیقی بوده و بار سیاسی به خود گرفته است. در شرایطی که جامعه به دو بخش تقسیم شده، رویدادهای فرهنگی به نشانه‌ای از آرمان‌های فرهنگی و از دیگر سو به عنوان نمادی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات اجتماعی درک می‌شوند. این در حالی است که در دیگر جوامع، مثال‌هایی نظیر کنسرت‌های فردی مرکوری هیچ تنش معانی نداشتند و تنها به عنوان یک رویداد فرهنگی دیده می‌شدند.

در سطح فرهنگی، رویداد کنسرت شجریان در فضایی شکل گرفته است که مردم نسبت به سیاست‌های فرهنگی بی‌اعتمادند. بسیاری از شهروندان پیشینه‌ای از لغو کنسرت‌ها را دارند و با برگزاری این کنسرت، تضاد احساسات بیشتری را تجربه می‌کنند. این وضعیت باعث می‌شود هر اقدام فرهنگی توسط دولت به عنوان یک بازی قدرت تلقی شود و از دریچه بدبینی به آن نگاه کنند.

اکنون جامعه در شرایطی فشار را تجربه می‌کند که قابلیت کنترل خشم‌های کوچک را نیز ندارد. در چنین فضایی، رویدادهای کوچک می‌توانند به تنش‌های بزرگ تبدیل شوند. جامعه‌ای تحت فشار روانی و اقتصادی بالا، با امید کم، هر کنش کوچکی می‌تواند به تنش منجر شود.

در سطح نهادی، کنسرت شجریان مظهر سیاست‌های نمایشی بدون شفافیت و اعتماد است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با این اقدام، به جای تولید همبستگی، تنش‌هایی را ایجاد کرده است. در شرایطی که آزادی فرهنگی و امنیت اجتماعی زیر سؤال باشد، رویدادهای فرهنگی به جای اتحاد، عامل تفرقه می‌شوند.

### وضعیت فعلی و کمبودهای جامعه ایرانی

نشاط اجتماعی متاثر از عوامل متعددی است، از جمله ساختارهای عادلانه، آزادی فرهنگی و احساس امنیت. حال سؤال این است که جامعه ایرانی برای بازیابی نشاط خود به چه چیزهایی نیاز دارد؟

۱. **اعتماد اجتماعی و نهادینه**: این مهم‌ترین عامل برای نشاط اجتماعی است. نهادهای مدنی تضعیف شده و عملاً حس امنیت وجودی کاهش یافته است.

۲. **آزادی فرهنگی**: برای نشاط اجتماعی، باید امکان زیستن بدون ترس از قضاوت و سرکوب وجود داشته باشد. اما در ایران، موسیقی، پوشش و حتی جشن‌ها در معرض محدودیت‌های بسیاری قرار دارند.

۳. **امنیت اقتصادی**: نوسانات اقتصادی، تورم و ناامنی شغلی بالا موجب ایجاد ناامیدی در جامعه ایرانی شده است. هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند در شرایط نامشخص شادی واقعی را تجربه کند.

۴. **گفت‌وگوی اجتماعی**: نشاط اجتماعی در فضاهای عمومی شکل می‌گیرد، اما در ایران، برگزاری تجمعات فرهنگی به سختی ممکن است و فضای شهری نیز به سیاست‌زدگی گرایش دارد.

۵. **عدالت اجتماعی**: بی‌عدالتی و تبعیض از عوامل ایجاد نارضایتی در جامعه هستند که تجربه‌های عمیق تبعیض می‌تواند به کاهش نشاط اجتماعی منجر شود.

در نهایت، برای دستیابی به نشاط اجتماعی در ایران، نیاز به تأسیس و تقویت پایه‌های اعتماد و آرامش وجود دارد.افسردگی اجتماعی در ایران به وضوح مشهود است و عوامل مختلفی این وضع را تشدید کرده‌اند. فاصله طبقاتی عمیق، ناکارآمدی و فساد اداری، و تبعیض‌های قومیتی و جنسیتی، همگی باعث شده‌اند که بسیاری از افراد جامعه احساس کنند که صدای آن‌ها نادیده گرفته می‌شود.

با وجود این وضعیت، انتظار می‌رود که آرامش و پایداری روانی جمعی برقرار باشد، اما جامعه ایران در حال حاضر با فشارهای روانی مکرر، از جمله بحران کرونا، تورم، و مشکلات سیاسی و زیست‌محیطی، روبه‌رو است. این عوامل موجب ایجاد تنش‌های دائمی در زندگی مردم شده است.

وجود نهادهای میانجی، همچون احزاب و انجمن‌ها، می‌تواند به کاهش فشارهای اجتماعی و تقویت اعتماد عمومی کمک کند. اما در ایران، این نهادها اغلب کارکردهای خود را به درستی اجرا نمی‌کنند و به همین دلیل، نشاط اجتماعی به شدت تحت تأثیر منفی قرار گرفته است. در نهایت، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که ضعف نهادهای میانجی به فروپاشی روحیه اجتماعی منجر می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *