**موج جدید چالشهای حقوقی در دنیای هنر مدرن**
به گزارش خبرگزاری فارس، در آغاز سال 2023، تصاویری دیجیتالی که در شبکههای اجتماعی منتشر شدند، واکنشهای متفاوتی را به همراه داشتند. این آثار، که به هنرمندان معروف نسبت داده میشد، در واقع نتیجه کار الگوریتمهای یک شرکت تازهتأسیس به نام «استبیلیتی اِیآی» بودند. سارا اندرسن، کاریکاتوریست آمریکایی و خالق مجموعه معروف «نوشتههای سارا»، در این زمینه با انتقاد گفت: «این نه الهام، بلکه تقلید از آثار من است که بدون اجازه انجام شده است.» این رویکرد به راهاندازی یکی از بحثبرانگیزترین دعاوی در تاریخ هنر مدرن انجامید که در آن هنرمندان انسانی در برابر الگوریتمها قرار گرفتند.
در این راستا، سارا اندرسن و گروهی از دیگر هنرمندان به همراه آنها، شکایتی را علیه شرکتهای «استبیلیتی اِیآی»، «میدجرنی» و «دیوینتآرت» مطرح کردند. این اقدام به عنوان نخستین گام قانونی در برابر عظیمالجبروهای هوش مصنوعی تلقی میشود. شکایتنامهها حاکی از این است که میلیونها تصویر هنری به طور غیرقانونی در پایگاه دادهها جمعآوری شده و بدون رضایت هنرمندان برای آموزش مدلهای تولید تصویر استفاده شده است.
قاضی ویلیام اوریک در دادگاه فدرال سانفرانسیسکو در تابستان 2024 اعلام کرد که برخی از ادعاها «به اندازه کافی جدی هستند که نیاز به بررسی بیشتری دارند». این خبر برای هنرمندانی که مدتها در برابر فناوری سکوت کرده بودند، نویدبخش بود.
این بحران همچنین به خارج از مرزهای آمریکا گسترش پیدا کرد. شرکت گتی ایمیجز در بریتانیا نیز شکایتی مشابه علیه «استبیلیتی اِیآی» مطرح کرد و به استفاده غیرمجاز از صدها میلیون تصویر تحت علامت تجاری خود اشاره کرد. در همین زمان، گالریهای اروپایی و انجمنهای عکاسان نیز آثار خود را که به طور غیرقانونی توسط الگوریتمها تولید شده، معرفی کردند.
بر اساس دادههای منتشرشده از سوی مؤسسه آرتنت، بیش از چهل درصد آثار تولیدی مدلهای مولد تصویر، شباهتهای سبک مشخصی با آثار هنرمندان معاصر دارند. این آمار به هنرمندانی که سالها برای ایجاد سبکهای مختلف تلاش کردهاند، هشدار میدهد که الگوریتمها میتوانند در عرض چند ثانیه این سبکها را بازتولید کنند و این مسأله بهمعنای تهدید خلاقیت انسانی است.
در آمریکا، با افزایش این بحران، دفتر حق تکثیر ایالات متحده جلسات عمومی با هنرمندان و نمایندگان فناوری برگزار کرد. گزارش موقت این دفتر در ماه مه 2025 هشدار داد که «عدم شفافیت در جمعآوری دادهها ممکن است نظام حق مؤلف را با چالشهایی روبهرو کند».
در مقابل، شرکتهای هوش مصنوعی مدعی هستند که دادهها تنها برای «یادگیری آماری» به کار رفته و نه برای کپی آثار خاص. مدیرعامل «استبیلیتی اِیآی» تاکید کرد که الگوریتمها برای ایجاد درک آماری از هنرها به کار میروند، نه برای سرقت. ولی هنرمندان معترض گفتند که وقتی خروجی الگوریتمها حتی امضای آنها را تقلید میکند، دیگر نمیتوان از الهام صحبت کرد.
در نهایت، این نبرد حقوقی چالش دیگری را در دنیای هنر مطرح کرده است: مفهوم مالکیت در عصر الگوریتمها. در حالی که هوش مصنوعی میتواند هنر را دموکراتیزه کند، هنرمندان هشدار میدهند که این موضوع بدون قوانین و اخلاقیات راه به نابودی شغل و هویت آنها میبرد. هماکنون این سؤال حیاتی مطرح است: آیا میتوان به آثار خلقشده از میلیونها داده سرقتشده، لقب «هنر» داد؟### هنرمندان در برابر چالشهای هوش مصنوعی: اعتراضات و پیگیریهای قانونی
با انتشار آثار دیجیتال تولیدشده به کمک مدلهای هوش مصنوعی مانند «اِستِیبل دیفیوژن»، هنرمندان به شدت به این روند واکنش نشان دادند. گروهی از هنرمندان سرشناس در ایالات متحده به صورت مشترک از چند شرکت تولیدکننده مدلهای تصویری شکایت کردند. این هنرمندان در پروندهای به نام «اندسِن در مقابل استبیلیتی اِیآی» ادعا کردند که آثارشان بدون مجوز در پروسه آموزش این مدلها استفاده شده است. قاضی ویلیام اوریک در تصمیمی که برای هنرمندان امیدوارکننده بود، در اوت ۲۰۲۴ اجازه داد که شکایات مربوط به حق تکثیر بررسی شوند و به این ترتیب پرونده وارد مرحله کشف شواهد شد.
در این راستا، شرکتهای بزرگ صاحب محتوا نیز دست به اقداماتی زدند. گتی ایمیجز، آژانس معتبر تصاویر، اعلام کرد که بیش از دوازده میلیون عکس این شرکت به طور غیرقانونی در مجموعهدادههای استفادهشده توسط «اِستِیبل دیفیوژن» قرار گرفته است. گتی این ادعا را در دادگاههای بریتانیا و ایالات متحده پیگیری کرد و آن را نمونهای از «استفاده تجاری از دارایی فکری دیگران» نامید.
محاکمه بزرگ گتی در دادگاه عالی لندن در سال ۲۰۲۵ به عنوان یک «مأموریت سرنوشتساز برای صنعت تولید تصویر» معرفی شد. در کنار مسائل قانونی، جنبشهای فرهنگی و حرفهای نیز شکل گرفت. هزاران هنرمند از گالریها و سکّوهای عرضهکننده آثار دیجیتال خواستند تا فروش آثار کاملاً خودکار را متوقف کنند یا حداقل شفافسازی کنند که آثارشان چگونه آموزش داده شدهاند. برخی هنرمندان حتی حسابهای کاربری خود را از سکّوهایی مانند دیوینتآرت حذف کردند تا از سوءاستفاده از آثارشان جلوگیری کنند.
### مناقشه فنی: آیا مدلها بهواقع آثار را ذخیره میکنند؟
هسته اصلی این چالش فنی این است که آیا مدلهای مولد فقط الگوها را شناسایی میکنند یا اینکه عملاً نسخههایی فشرده از آثار آموزشی را در خود دارند؟ ادعاهای هنرمندان حاکی از آن است که خروجیهای به دست آمده گاهی شباهت زیادی به آثار آموزشی دارند و به نوعی سبک هنرمندان را تقلید میکنند. پژوهشهای فنی نشان میدهند که احتمال «بهخاطرسپاری» وجود دارد و این مدلها ممکن است در پاسخ به دستورات خاص، بخشهایی از تصاویر آموزشی را بازتولید کنند. یک مطالعه فنی در سال ۲۰۲۳ این مکانیزمها را بررسی و پیشنهاداتی برای کاهش این کپیبرداری ارائه کرد.
از لحاظ مجموعهداده، بسیاری از منابع آموزشی استفاده شده برای ساخت این مدلها شامل تصاویر محافظتشده از وب هستند. گزارش دفتر حق تکثیر ایالات متحده در ماه مه ۲۰۲۵ بر فقدان شفافیت در نحوه گردآوری دادهها تأکید کرد و خواستار تدوین سیاستهایی برای شفافسازی و رضایت آگاهانه شد.
### دفاعیات شرکتها: الهام یا سرقت؟
شرکتهای تولیدکننده مدل در دفاع از خود سه محور اصلی را مطرح کردهاند: اول، مدلها به صورت دقیق آثار را ذخیره نمیکنند، بلکه الگوهای آماری را یاد میگیرند؛ دوم، استفاده از محتوای عمومی برای آموزش مدلها میتواند تحت چهارچوبهای «تحقیقات» یا «استفاده منصفانه» توجیه شود؛ و در نهایت، این فناوری به دموکراتیزهکردن خلق آثار کمک میکند. سخنگویان این شرکتها تأکید کردهاند که خروجیها حاصل «الگوریتمهای آماری» هستند و نه بازتولید مستقیم فایلهای تحت حفاظت. اما این دفاعیات با چالشهای فنی و حقوقی مواجه است: اگر مدل به خروجیهایی نزدیک به آثار خاص دست یابد، آیا این بازتولید غیرمجاز نیست؟ قاضی در پرونده اندرسن اجازه داد تا تحقیقات بیشتری بر روی چگونگی آموزش مدلها انجام شود و مشخص شود آیا دادههای خاصی بهطور مستقیم وارد مجموعه آموزشی شدهاند یا خیر.### بررسی تبعات اقتصادی و اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی در هنر
با افزایش استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی در طراحی و خلق آثار هنری، مسئله مالکیت حقوقی و اقتصادی در این حوزه به یکی از موضوعات مهم تبدیل شده است. هنرمندان با نگرانیهای جدی درباره معیشت و هویت هنری خود مواجه هستند. برخی از آنها اعلام کردهاند که درآمدهای حاصل از سفارش آثارشان کاهش یافته و مشتریان به استفاده از مدلهای هوش مصنوعی برای خلق آثار ارزانتر روی آوردهاند. این تغییرات میتواند به اعتماد عمومی نسبت به نظام حقوقی آسیب برساند.
سوالی که در این میان بهوجود میآید این است که آیا «سبک» هنری قابل مالکیت است؟ هنوز هیچ توافقی در این زمینه در بین حقوقدانان وجود ندارد و اگر شناسایی سبک بهعنوان یک محتوای قابل حمایت پذیرفته شود، ضرورت دارد که سازوکارهایی برای جبران هنرمندان و اخذ مجوزها ایجاد شود.
### آیندهنگری در زمینه حقوق و سیاستگذاری
پروندههای قانونی جاری، از جمله موارد اندرسن و گتی، احتمالاً پایهگذار قوانین و رویههای جدید خواهند بود. این دادگاهها ممکن است تعیین کنند که آیا استفاده از محتوای محافظتشده برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی نیاز به مجوز دارد یا خیر. علاوه بر این، نهادهای سیاستگذاری همچون دفتر حق تکثیر ایالات متحده در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه میتوان قوانین ملی و بینالمللی را ایجاد کرد.
تعدادی از کشورها نیز به بحث در مورد حق انصراف و راهکارهای فنی برای جلوگیری از استفاده بدون رضایت پرداختهاند. در این بین، بازار و صنعت نیز به سرعت واکنش نشان دادهاند و برخی شرکتها به سمت ایجاد قراردادهای مجوزدهی و همکاری با ناشران حرکت کردهاند.
این تحولات نشاندهنده ضرورت تعامل حقوقی، فنی و اقتصادی بهمنظور ارائه یک راهحل پایدار است. در نهایت، تقابل میان هنرمندان و فناوریهای生成 بهطور قابل توجهی تعریف جدیدی از خلاقیت در قرن بیستویکم را شکل میدهد. با این حال، تا زمان رسیدن به نتایج قضایی و چارچوبهای قانونی روشن، میلیونها هنرمند منتظرند تا ببینند که آیا فناوریهای هوش مصنوعی بهعنوان خالق مستقل محسوب میشوند یا باید تحت نظارت و قواعد خاص قرار بگیرند.











