**احسان حسنی: تئاتر و چالشهای آن در سالهای اخیر**
چندی پیش، حسینآقای پارسایی، برادر خوبم، با تماس تلفنی از ما دعوت کرد تا به تماشای نمایش موزیکال «الیورتوییست» بیاییم. این در حالی است که طبق برنامهریزیهای اولیه، باید در این زمان صدمین شب اجرای نمایش «افسانه سیاوش» سپری میشد. با این حال، او بیان کرد که به دلایلی، این پروژه فعلا بلاتکلیف و متوقف شده است.
این موضوع مرا به یاد گفتگویمان در پاییز ۱۴۰۰ انداخت، زمانی که ایشان طرحی برای نمایش درباره زندگی سپهبد شهید قاسم سلیمانی ارائه داد. همانند همیشه، ایشان با انرژی و اشتیاق در پی اجرای این پروژه بودند. در آن جلسه به طور دوستانه پیشنهاد کردم که کارهای مربوط به شهید سلیمانی باید توسط «بنیاد مکتب حاجقاسم» انجام شود.
من همچنین به مشکلات و چالشهایی که در گذشته برای اجرای نمایشهایش، مانند «الیورتوییست» و «بینوایان»، پیش آمده بود اشاره کردم و از او پرسیدم که چرا آثار ترجمهای را انتخاب میکند. او در پاسخ توضیح داد که برای چنین آثار، سرمایهگذاران و حامیان بیشتری وجود دارند، در حالی که برای کارهای فرهنگی خودمان، حمایت چندانی وجود ندارد.
در ادامه، من او را تشویق کردم که در صورت وجود حامی، تمایل دارد آثار ادبی و فرهنگی ایران را اجرا کند، و او با استقبال این پیشنهاد را پذیرفت. پس از این دیدار، مراحل نگارش و پیشتولید نمایش «هفتخان اسفندیار» تحت نظر استادانی آغاز شد و در سال ۱۴۰۲ با مشارکت هنرمندان مجرب به صحنه آمد.
سال ۱۴۰۱، به عنوان سالی پر از چالشهای اجتماعی و سیاسی برای ایران شناسایی میشود. در این سال، پروژههای متعددی با محوریت انسجام ملی و ارزشهای اسلامی تولید شد. همزمان، نمایش «هفتخان اسفندیار» و «نبرد رستموسهراب» نیز در دستور کار قرار گرفت.
اجرای این آثار از سوی برخی رسانهها و منتقدان مورد انتقاد قرار گرفت، اما ما به طراحی و تولید کارهای بعدی، از جمله «افسانه سیاوش»، ادامه دادیم و در قالبهای مختلف نظیر سینما و انیمیشن، تلاش کردیم تا فرهنگ و هویت ایرانی را حفظ کنیم.متن حاضر به انتقاد از بیتوجهی به فرهنگ و هنر کشور میپردازد و بر پیوستگی و انسجام ملی تاکید دارد. رهبران فرهنگی و هنری ایران با چالشهایی روبهرو هستند که ناشی از فشارهای داخلی و خارجی میباشد و باید به این مسائل به دقت واکنش نشان دهند.
در ادامه، انتظار میرود که پروژههای سینمایی همچون «خونِ سهراب» و «حکیم» به زودی مراحل تولید را طی کنند و همچنین نمایشهای هنری مانند «افسانه سیاوش» به ادامه اجراهای خود ادامه دهند. توسعهی آثار هنری در این شرایط نیازمند توجه جدی و حمایت از هنرمندان است.
نویسنده نه تنها به وجود آثار خارجی در تئاتر ایران اشاره کرده بلکه بر اهمیت توجه به تولیدات ملی و ادبیات کشور تاکید دارد. او به ایجاد توازن میان آثار بیرونی و داخلی در صنایع فرهنگی اشاره میکند و بر این نظر است که مانعتراشی در برابر تولیدات داخلی، خسارتی عظیم برای فرهنگ غنی این سرزمین به همراه دارد.
در پایان با تأکید بر اهمیت تولیدات فرهنگی در ایران، سخن خود را به اتمام میرساند.











