**احسان زارع، تهیهکننده برنامههای رادیو ایران: فعالیت در شرایط بحرانی**
به گزارش خبرنگار مهر، احسان زارع، تهیهکننده برنامههای صبحگاهی رادیو ایران، با 15 سال سابقه رسانهای، تجربهای غنی در زمینه فعالیتهای رادیویی و تلویزیونی دارد. وی 12 سال از فعالیت خود را در رادیو و 3 سال را در تلویزیون گذرانده است. زارع فعالیت حرفهای خود را بهعنوان مجری در تلویزیون مرکز صدا و سیمای بوشهر آغاز کرد و پس از 5 سال، به تهیهکنندگی روی آورد. موفقیتهای او در جشنواره بینالمللی ABU نقطه عطفی در مسیر حرفهایاش بود. او به تهران آمد و پس از همکاری موقتی با رادیو جوان، در رادیو ایران مشغول به کار شد و تا امروز همچنان در این رسانه فعالیت میکند. زارع به عنوان تهیهکننده برنامههایی همچون «سلام صبح بخیر»، «زیر آسمان ایران»، «روی خط ورزش» و «ورزش ایران» در رادیو ایران شناخته میشود.
گفتگوی مفصلی با زارع در خصوص فعالیتهایش در زمان جنگ 12 روزه و چالشهای پس از آن در ادامه میآید:
**برنامهسازی در زمان بحران**
او درباره اولین اقدام پس از آغاز جنگ گفت: “صبح روز اول با واحد پخش رادیو تماس گرفتم تا برای برنامه ظهر آماده شوم و به رادیو بروم.” زارع در ادامه بیان کرد که از آن روز تا نیمه شب مشغول برنامهسازی بوده و سعی کرده تا تمرکز خود را بر روی وظایف رسانهایاش حفظ کند.
**تغییر رویکرد برنامههای رادیویی**
زارع خاطرنشان کرد که بلافاصله پس از آغاز حملات، با تصمیم مدیریت، تمام برنامهها به ویژهبرنامههای مربوط به شرایط جنگی تغییر کرد. این تغییرات شامل دعوت از کارشناسان و تحلیلگران برای بررسی ابعاد مختلف بحران بود.
وی همچنین گفت: “مدل اجرایی نیز تغییر کرد و هر 5 ساعت یک تهیهکننده جدید مسئولیت اجرای برنامه را بر عهده میگرفت.” او به ویژه از همکاری خود و همکارانش در شرایط بحرانی اشاره کرد.
**حفظ آنتن در شرایط خطر**
زارع به لحظهای اشاره کرد که ساختمان شیشهای صداوسیما مورد هدف قرار گرفت و اظهار داشت: “با وجود هشدارها، از ترک سازمان امتناع کردم. من احساس کردم که کشور به من نیاز دارد.” او توضح داد که با همکارانش به استودیو دیگری منتقل شدند تا آنتن قطع نشود و در شرایطی که ارتباطات دیگر قطع شده بود، برنامه را ادامه دادند.
تیمی که زارع همراه آنها فعال بود، شامل افرادی با مهارتهای مختلف بود که با همت و همدلی کار میکردند. وی در پایان گفت که با تلاشهای جمعی، موفق به حفظ کارکرد سازمان در آن شرایط شد.در یک شب بحرانی، گروهی از همکاران در کنار هم جمع شدند و هماهنگی بینظیری را رقم زدند که پیش از آن تجربه نکرده بودند. گویندگان به میکروفن رفتند و علیرغم محدودیتهای موجود، برنامه را با جدیت پیش بردند. فضای آن لحظات به یادآور صحنههای فیلمهایی مانند «آبادان یازده ۶۰» بود. تمام تلاش این بود که از بروز هر گونه خطایی جلوگیری شود و خوشبختانه همهچیز به خوبی پیش رفت. در ساعت ۸ شب، نگرانی اصلی پخش خبر ساعت ۲۱ بود. همکاران تلاش کردند تا رادیو به عنوان منبع اطلاعرسانی رسانه ملی عمل کند و خبر ساعت ۲۱ به موقع پخش شد. بعد از این پخش، با جمع شدن بیشتر همکاران، خبرها در چند نوبت ۵ تا ۱۰ دقیقهای اعلام شد، که این موفقیت به همکاری تنگاتنگ بین اعضا برمیگردد.
بعد از اعلام خبر ناخوشایند شهادت دو همکار و زخمی شدن چند نفر دیگر، فضایی از غم و اندوه حاکم شد. در آن شرایط، گوینده تمام تلاش خود را کرد تا با خانوادهاش تماس بگیرد، اما به دلیل بحران اطلاعرسانی، خبر سلامتیاش را به خانواده منتقل نکرده بود. در نهایت توانست حوالی ساعت ۲۲ با خانواده تماس بگیرد و صدای گریه و دعاهای مادرش را بشنود. هدف اصلی پخش خبر ساعت ۲۴ بود و با همکاری تمامی عوامل، این خبر نیز به طور ویژه پخش شد.
از جمله چالشهای عمده در دوران جنگ، دسترسی به اخبار موثق و اصلاح آنها بود. به دلیل حمله به صداوسیما، تأیید اخبار به فرآیندی زمانبر تبدیل شده بود. با استفاده از تماسهای تلفنی با منابع معتبر، تلاش شد تا اخبار به دقت بررسی و تأیید شوند. تولید و انتشار اخبار در چنین شرایطی به اوج خود رسید و توانسته بودند اخبار ساعت ۲۱ و ۲۴ را با موفقیت منتشر کنند.
بعد از پخش اخبار، لحظهای خاطرهانگیز میان همکاران شکل گرفت؛ حس موفقیت در پخش اخبار در شرایط بحرانی باعث ایجاد یک ارتباط عمیق و تیمی در میان همکاران شد. به گفته یکی از همکاران، این تجربه نه تنها نمایانگر تلاش جمعی، بلکه نشاندهنده ارزش رادیو در زمان بحران نیز بود. او به یاد دارد که مادرش بعد از جنگ گفت: «رادیو همیشه برایم مهم بود، چون تو در آن کار میکردی، اما اکنون همکارانت هم برایم عزیزند.»
این وقایع و خاطرات زندگی او را تغییر داد و احساس نزدیکی مرگ برایش واضحتر شد. او برای اولین بار درک کرد که خانوادهاش چگونه از فقدانش نگران بودند و این درسی عمیق برایش به جا گذاشت. از منظر حرفهای، وی تأکید کرد که رادیو باید در زمان بحران به عنوان رسانهای معتبر و دسترسی قرار گیرد، چرا که ارتباط ساده و گرم آن قابل جایگزینی نیست.### تقویت زیرساختهای رادیو در دوران بحران
تأمین زیرساختهای ارتباطی در کشور بهویژه در مناطق دورافتاده از اهمیت بالایی برخوردار است. رادیو ایران با ظرفیتهای بالای خود میتواند این نیاز را برآورده کند، اما نیاز به بهبود قدرت فرستندهها دارد. در زمان جنگ، رادیو به عنوان مهمترین رسانه برای مردم داخل کشور شناخته میشود، در حالی که تلویزیون وظیفه انتقال پیام به خارج را بر عهده دارد. بررسیهای زمانی نشاندهنده اهمیت رادیو در این مقاطع تاریخی است.
### محورهای برنامههای رادیویی در زمان جنگ
برنامهها در دوران جنگ بر دو محور اصلی متمرکز بود. اولین محور، اطلاعرسانی دقیق و صحیح به مردم به ویژه در مورد شایعات غلط، همچون صداهای انفجار در برخی مناطق بود. به همکاران تأکید میشد که تنها پس از اطمینان از وقوع یک رویداد، نسبت به انتشار اخبار اقدام کنند. این رسانه نه تنها باید خبررسان باشد بلکه باید تحلیلی و حقیقتمحور نیز عمل کند. محور دوم صداقت و ایجاد ارتباط واقعی با مردم بود، که با استفاده از پیامرسان «بله» به مشترکین این امکان داده میشد که پیامهای صوتی ارسال کنند. استقبال مردم از این طرح فراتر از انتظارات بود و نشاندهنده نزدیکی آنها به رادیو بود.
### واکنش مردم به برنامههای رادیویی
در دوران جنگ، برنامه “سلام صبح بخیر” به طور روزانه پخش میشد و تعاملات خوبی با مخاطبان داشت. بازخوردهای مثبت از سوی مردم، نظیر «شاد شدیم» و «لذت بردیم» به خوبی بیانگر ضرورت و محبوبیت این برنامه در زمانهای سخت بود.
### عدم وجود سانسور در تولید محتوا
تجربه رادیو ایران در خلال جنگ نشان میدهد که سانسور به صورت مستقیم وجود نداشت و مدیران در کنار تیمهای تولید محتوا فعالیت میکردند. این حضور فعال موجب ایجاد فضایی شفاف و اعتماد به کارگران شده بود.
### چالشهای حفظ تعادل در زندگی شخصی و کاری
مدت ۱۵ روز خبری از خانواده نبود و این مسئله بر سختیها افزود. اما همسر و خانواده به خوبی او را در این مسیر حمایت کردند. این تعهد به کار و جامعه برای او احساس مثبتی را به همراه داشت و به اهمیت وظیفهاش پی میبرد.
### نقش حیاتی رسانه در زمان بحران
رسانه، به ویژه رادیو، در زمان بحران نقش حیاتی ایفا میکند. با وجود ظرفیت انسانی قوی در رسانه، زیرساختها نیاز به تقویت دارند. رادیو در دوران دفاع مقدس ارتباط کلیدی برای اطلاعرسانی، هشداردهی و آرامشبخشی ارائه میداد، در حالی که تلویزیون بیشتر به عنوان یک رسانه رسمی عمل میکرد.
در شرایط کنونی، وظیفه رسانههای داخلی در برابر مشکلاتی چون جاسوسی و انتشار اطلاعات هدفمند بیشتر میشود. در این میان، اتحاد میان رسانهها و پرهیز از هرگونه تشنج و اضطراب در زمان بحرانها اهمیت فراوانی دارد.