به نقل از خبرگزاری مهر و با اطلاعاتی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، نهمین جلسه از فصل دهم پاتوق فیلم کوتاه با حضور رضا صدیق، منتقد سینما و با میزبانی زیور حجتی، فیلمساز، برگزار شد. در این جلسه، چندین فیلم کوتاه به نمایش درآمد که شامل آثار «آلفا» به کارگردانی مسعود محمدیتاکامی و مهیار صیفوری، «کمپانی» اثر ایلناز خیرخواه، «نابومی» به کارگردانی سعید قندهاری، «یادگاری» از سونیا فردیپور و همچنین فیلم «خدایان» ساخته مارکو کینگ از آفریقای جنوبی بود. پس از نمایش فیلمها، گفتگوهایی میان رضا صدیق و زیور حجتی با کارگردانان این آثار برگزار شد.
در ادامه، زیور حجتی کتاب «اینسو واقعیت، آنسو خیال» که توسط محمد قاسمزاده انتخاب شده بود، به مخاطبان معرفی کرد. این کتاب، که به چاپ انتشارات انجمن سینمای جوانان ایران و انتشارات آبان رسیده، شامل گزیدهای از داستانهای کوتاه فارسی برای اقتباس است.
نشست نقد و بررسی با فیلم «آلفا» آغاز شد و رضا صدیق در نقد خود به انتخابهای فرمی این اثر اشاره کرد و گفت: این فیلم تلاش میکند با استفاده از نماهای مدیوم، یکدستی بصری ایجاد کند اما در پرداخت ایده دچار ضعف است. با وجود تازگی موضوع «گرگینه» در سینمای ایران، فیلم نتوانسته به میزان لازم باورپذیری و تأثیر لازم را به دست آورد.
صدیق ادامه داد که پایانبندی «آلفا» تأثیر مطلوب را ندارد و به تماشاگران پیشنهاد کرد که اگر قرار است فرم شکسته شود، این کار باید در پایان انجام شود تا با منطق داستان هماهنگی داشته باشد.
مسعود محمدیتاکامی، کارگردان فیلم، در توضیحات خود بیان کرد که هدف اصلی آنها در ساخت فیلم کوتاه، ایجاد حس و لحظهای خاص است و نه روایت کامل یک داستان بلند. او تأکید کرد که در «آلفا» بر حس مواجهه با یک راز تمرکز کردهاند و این انتخاب به آنها اجازه داده تا جزئیات را به طور خلاصه بیان کنند.
همچنین، مهیار صیفوری دیگر کارگردان اثر، به همکاری نزدیکش با محمدیتاکامی اشاره کرد و گفت که آنها سالهاست در کنار هم کار میکنند و هدف اصلی آنان رسیدن به نتیجهای بهتر با کنار گذاشتن ایدههای شخصی است.در نشست اخیر نقد و بررسی فیلمها، زیور حجتی، فیلمساز و میزبانی که به تماشای آثار پرداخته، با بیان اینکه به عنوان تماشاچی با فیلمها همذاتپنداری کرده است، توانایی کارگردان را در ایجاد حس تعلیق تا پایان فیلمها مورد تأکیدقرار داد. او بیان کرد که گرچه داستانها در ابتدا قابل پیشبینی بودند، ولی داستانپردازی و انتخابهای فرمی از ایجاد جذابیت مؤثر بوده است.
در همین راستا، فیلم «یادگاری» اثر سونیا فردیپور مورد نقد قرار گرفت. صدیق، یکی از منتقدان، اظهار داشت که فیلم فاقد یک ایده مرکزی و روشن است که بر کل روایت تأثیر بگذارد. او به ناپیوستگیهای منطقی در داستان مانند نحوه فرار کودک و آگاهی ناگهانی پیرمرد اشاره کرد و این موارد را نقاط ضعفی دانست که ممکن است تاثیر منفی بر تجربه مخاطب بگذارد. با این حال، او گفت که فیلم در برخی لحظات توانسته است حس تحرک و ترس را القا کند.
فردیپور در پاسخ به انتقادات ابراز داشت که با توجه به محدودیتهای تولید و نظرات مختلفی که در روند کار دریافت کرده، دیدگاه اولیهاش به طور کامل در نتیجه نهایی منعکس نشده است. حجتی نیز بر اهمیت شنيدن انتقادات تاکید کرد و گفت: «برای فیلمهای اول، شناسایی و پرورش جرقهها اهمیت دارد.»
در ادامه، فیلم کوتاه «نابومی» بررسی شد. صدیق تأکید کرد که ایده اصلی این اثر جذاب است و رابطه میان شخصیتها را به خوبی به تصویر کشیده است. اما پرداخت سطحی آن به برخی از موضوعات کلیدی مانند خوابیدن والدین در کنار فرزندان، باعث شده تا پتانسیل داستان به خوبی شکوفا نشود. او همچنین به پایانبندی فیلم انتقاد کرد و گفت که عمق روابط شخصیتها مورد غفلت واقع شده است.
سعید قندهاری، کارگردان فیلم «نابومی»، درباره بازخوردهای فیلم گفت که این انتقادات در تجربه ساخت فیلم به او کمک بسیاری کرده و روی رشد هنریاش تأثیرگذار خواهد بود.**انتقاد از فیلمسازی با تأکید بر انتخاب بازیگران و بازنمایی روستا**
زیور حجتی، کارگردان داخلی، در خصوص انتخاب بازیگران و نحوه به تصویر کشیدن روستا در یکی از آثار اخیرش اظهار نظر کرد و گفت: شخصیتهای حاضر در فیلم، بهجای اینکه نماد واقعی روستایی باشند، بیشتر به افراد شهری شباهت دارند و این امر باعث میشود که مخاطبان نتوانند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنند. او افزود که جامعه روستایی در حال حاضر تحت تأثیر رسانههای اجتماعی و دغدغههای جدید قرار دارد، و این مسائل میتواند در روایت فیلم تأثیرگذار باشد.
ایلناز خیرخواه، کارگردان فیلم «کمپانی»، در جلسه بررسی این اثر حضور نداشت و در این میان، رضا صدیق نکاتی را درباره فیلم کوتاه «کمپانی» مطرح کرد.
صدیق در صحبتهایش گفت: «کمپانی» یک فیلم کوتاه با عناصر فانتزی و کودکانه است که از منظر یک کودک روایت میشود. او به نقاط قوت این اثر، بهویژه در آغاز آن اشاره کرد و گفت فضای بازیگوشی فیلم به خوبی احساس میشود، اما در برخی بخشها، کارگردان از این رویکرد فاصله میگیرد و تکنیکهای دکوپاژ در صحنههای مرتبط با کودک و پیرزن به سادگی اجرا شده است.
وی به انتهای فیلم نیز اشاره کرد و گفت: هرچند که برخی از عناصر پایانی مانند تصویر مرگ برای او چندان جالب نبود، اما ایده تبدیل وصیتنامه به یک نقاشی بر روی بیلبورد بسیار خلاقانه به نظر میرسید. صدیق پایانبندی «کمپانی» را در مقایسه با سایر آثار مجموعه، بیشتر مؤثر و منحصر به فرد توصیف کرد.
این منتقد همچنین به جنبههای فنی فیلم پرداخت و گفت: استفاده از عمق میدان پایین در پلانهای مرتبط با کودک به ایجاد ارتباط عمیقتری با دنیای ذهنی او کمک میکند، هرچند که گاهی این انتخاب به درستی انجام نشده و تحت تأثیر نورپردازی قرار گرفته است. او همچنین به تصویرسازی و نورپردازی خانه اشاره کرد که به خوبی حس سکون و مرگ را منتقل میکرد.
در نهایت، صدیق درباره ماهیت فیلم کوتاه توضیح داد که این نوع فیلم را میتوان به عنوان یک دوبیتی تعریف کرد. به گفته او، فیلم کوتاه باید بتواند در یک ساختار فشرده، جهانی جذاب و قابل درک بسازد. «کمپانی» نمونهای کامل از این نوع فیلم است که حول یک ایده اصلی شکل گرفته و جهانی کوچک و منسجم را به تصویر میکشد.











