مراسم یادبود زندهیاد ناصر آراسته، نقاش و استاد هنرهای تجسمی، با حضور خانواده، دوستان، شاگردان و استادان در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. این مراسم که فضایی احساسی داشت، به بررسی زندگی و آثار این هنرمند بزرگ پرداخت و از نقش او در آموزش هنر سخن به میان آورد.
نسرین عتیقهچی، هنرمند نقاش، در سخنرانی خود بیان کرد: «ناصر آراسته هنرمندی بینظیر بود. او خود میگفت که پایان نیست، بلکه بازگشت به سرچشمه هستی است؛ جایی که انسان فراخوانده میشود تا معنای وجود را بیافریند.» او ادامه داد که آراسته در دنیایی رنگین زندگی میکرد و استفاده از رنگ برای او صرفاً انتخابی هنری نبود، بلکه وسیلهای برای تفکر بود.
عتیقهچی به این نکته اشاره کرد که رنگها در آثار آراسته زبان احساسات بودند و او با نقاشیهایش به ما آموخت که میتوان با رنگ اندیشید. او افزود که شاگردان او تنها تکنیک یاد نگرفتند، بلکه راه ارتباط با خویش و ایمان به هنر را آموختند.
حسین مرادنژاد، یکی از شاگردان آراسته، گفت: «کمتر کسی تصور میکرد که روزی بتواند در کنار استادان خود تدریس کند. آراسته از جمله استادانی بود که تدریس را صرفاً به عنوان شغل نمیدید؛ بلکه به عنوان مسیری برای روشن کردن راه دیگران مینگریست.» او تأکید کرد که حضور آراسته همیشه الهامبخش بوده و یاد او را باید زنده نگه داشت.
حبیب توحیدی، دوست و همراه آراسته، نیز ضمن تسلیت به خانواده او، درباره دوستی دیرینه خود با این هنرمند گفت. او آراسته را نمونهای از دیانت و محبت توصیف کرد و به یاد خاطرهای از مهربانیهای او پرداخت.
بهرام آراسته، برادر ناصر آراسته، نیز در سخنانی به ارتباط میان علم، انسان و هنر اشاره کرد و بر نقش مهم هنر در زندگی تأکید نمود.### هنر، هماهنگی در وجود انسان
هنر در تمامی حوزههای خود، اعم از نقاشی، موسیقی، تئاتر و سینما، تجلیدهندهی نظم و هماهنگی بینظیری است که در ذات انسان نهفته است. بدن انسان به عنوان یک اثر هنری محسوب میشود، جایی که میلیاردها سلول و ژن با هم به شکل هماهنگ عمل میکنند تا حیات و آفرینش را ممکن سازند.
ناصر آراسته، هنرمند معروف، در این خصوص بیان کرد که استعدادهای بشری تنها در محیطهای فرهنگی و آموزشی میتوانند شکوفا شوند. او اشاره کرد که تعامل ژنهای مستعد با تجربیات، آموزش و عشق به زندگی، نقش بسزایی در فعال کردن این استعدادها و حضور هنرمند در جامعه دارد.
آراسته تأکید کرد که از منظر علمی، هنر فقط وسیلهای برای ابراز احساسات نیست، بلکه یک عامل مؤثر در حفظ سلامت روان و جسم نیز به شمار میرود. موسیقی، رنگها و تصاویر میتوانند ترشح هورمونهایی مانند دوپامین و اندورفین را افزایش دهند که به شادی و آرامش کمک میکنند. بنابراین، هنر میتواند به عنوان درمانی برای روح انسان و جامعه توصیف گردد.
او در پایان گفت که تماشای یک فیلم جذاب یا شنیدن موسیقی خوب میتواند تأثیری عمیق بر حال درونی ما بگذارد. هنر در کنار علم و درمان، راهی برای دستیابی به سلامت، امید و روشنایی زندگی است.
### مرگ، گذار هنرمند به جاودانگی
نازی امیریمقدمنژاد، خواهرزاده ناصر آراسته، در گفتگوهای خود یادآور شد که داییاش در زمان نقاشی، موسیقی کلاسیک مینواخت و این صداها او را به دنیایی فراتر از دهه 60 ایران میبرد. وی ادامه داد که هرگاه در موزههای بینالمللی یا در همکاری با یونسکو حاضر بوده، حضور دایی را در ذهن خود احساس میکرده است. امیریمقدمنژاد در سال 2007 برای بزرگداشت ونسان ونگوگ از مادرید با دایی خود تماس گرفت و این تماس را نشانهای از یاد داییاش دانست.
او بیان کرد که دایی ناصر برای او فقط یک خویشاوند نبود، بلکه انسانی بود که به او یاد داد هنر به عنوان یک سبک زندگی است. او به او آموخت که باید دنیا را با دل دید نه فقط با چشم. امیریمقدمنژاد در پایان افزود که مرگ برای یک هنرمند پایان کار نیست، بلکه انتقالی از دنیا به جاودانگی است و آثار او همیشه در یادها باقی خواهد ماند.
### یاد پسر ناصر آراسته از پدر
کامران آراسته، پسر ناصر آراسته، با یادآوری دوران کودکی خود در دنیای هنر، گفت که پدرش به او آموخت که شناخت رنگها به معنای درک بهتر زندگی است. با تشویق پدر، به رشته گرافیک وارد شد و در سال سوم دانشگاه به فعالیت در کارگاه پدرش پرداخت. او گفت که لحظات کار و گفتگو با پدرش زیباترین خاطرات او هستند.
کامران آراسته در پایان اظهار داشت که پدرش انسانی مهربان و آرام بوده و نگاهش به جهان سرشار از رنگ و زندگی بوده است. او جمله “زندگی زیباست، اما شکل ندارد” را به عنوان خلاصهای از نگاه پدرش به دنیا توصیف کرد.











