**سپیده سعیدی:** پیام فروتن، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و از پیشگامان طراحی صحنه تئاتر و سینما، با آثارش در این حوزه شناخته شده است. او به واسطه نگرش و احساس ایرانیاش در کارهای خود، متمایز از دیگر هنرمندان به نظر میرسد. در این روزها، نمایشگاه انفرادی او با عنوان «پرسوناکچرهای من» در گالری «لوژ آرت» برگزار میشود؛ نمایشی که مخاطب را به دوران قاجار میبرد و او را به ریشههای فرهنگیاش متصل میکند. در این نمایشگاه، هر فرد به عنوان یک اثر هنری به تصویر کشیده شده است.
فروتن در گفتگو با خبرنگاران به انتخاب دوران قاجار برای آثارش اشاره کرد و گفت که همه کارهای او قاجاری نیستند، اما بسیاری از موتیفها و رنگها به این دوره مربوط میشوند. او اضافه کرد که انتخاب این دوره بیشتر حسی است تا فکری، و تحت تأثیر معماری، نگارگری و فیلمهایی چون سریال «هزاردستان» و آثار علی حاتمی قرار دارد. وی همچنین به اهمیت دوره قاجار در شکلگیری تاریخ مدرن ایران اشاره کرد و گفت که ورود سینما، تئاتر و دانشگاه به ایران در این دوره آغاز شد.
فروتن به تأثیر معماریهای دوره قاجار و شکلگیری خیابان لالهزار در آن زمان اشاره کرد و گفت که این خیابان، نقطهای مهم برای تولید فرهنگهای مدرن و نوظهور در تهران بود. او در آثارش هم به گذشته و هم به آینده مینگرد و این نگاهی پستمدرن به شمار میآید. او به دلیل غنای رنگ و جزئیات در هنر ایرانی، سبکی ماکسیمالیستی را در نمایشگاههایش برجسته کرده و تأکید دارد که هنر ایرانی به خاطر غنای فراوانش بر جزئیات و رنگها شناخته میشود و در واقع این ویژگیها در ژن هر ایرانی است.### تغییر گرایش هنر از مینیمالیسم به ماکسیمالیسم
در دنیای هنر، روندها به سمت استفاده بیشتر از عناصر و جزئیات حرکت کرده است. بسیاری از هنرمندان بر این باورند که هر اثر هنری میتواند آخرین خلق آنها باشد و به همین دلیل سعی میکنند همه افکار و احساسات خود را در آثارشان بگنجانند. این موضوع ممکن است به شکل وصیتنامهای برای هنرمند درآید. با این حال، به نظر میرسد در تاریخ هنر بیشتر با آثار ماکسیمالیستی روبرو هستیم تا مینیمالیستی.
یک هنرمند ایرانی، که بر این نکته تأکید دارد که هر اثرش ممکن است آخرین کارش باشد، به استفاده از رنگها و بافتهای متنوع در آثارش روی آورده و اینگونه جلوههای ماکسیمالیستی به آثار خود بخشیده است. این هنرمند همچنین در تلاش است تا تاریخ و فرهنگ ایران را در آثارش به نمایش بگذارد و المانهای فرهنگی و زیباییهای خاص این سرزمین را گردآوری کند.
او به شدت به هویت ایرانی خود پایبند است و بر این باور است که آثار هنری ایران در میان سایر فرهنگها جهانی و غنی هستند. این هنرمند اشاره کرده که اصفهان در دوران صفوی به مثابه نیویورک یا لندن امروز بود و تمام ملیتها در آن حضور داشتند. به گفته او، هنر ایران چیز کمتری از هنر سایر نقاط جهان ندارد.
این هنرمند نگرانیهایی نیز درباره کمتوجهی نسل جدید به فرهنگ و هنر ایرانی ابراز کرده و بر اهمیت درک و حفظ این میراث تأکید دارد. او معتقد است که توانایی پیشبرد این جریان فرهنگی حتی به اندازه یک میلیمتر هم باشد، برای او کافی است.
در نمایشگاه اخیرش، تنها آثار نقاشی را ارائه نداده، بلکه به معماری ایرانی و کاشیکاری نیز پرداخته است. او خود را به عنوان طراح صحنه تئاتر و فیلم معرفی کرده و طراحیهایش را به معماری و هنرهای تجسمی مرتبط میداند. این هنرمند تلاش میکند تا آثارش بُعد سهبعدی داشته باشند و از شهرسازی به شکل جدیدی الهام بگیرند.
در پایان، این هنرمند بیان کرده که سالها تابلوهای دکوراتیو برای خبرگزاریها طراحی کرده و در این زمینه تکنیک خاصی به نام «پرسوناکچر» را معرفی کرده است. او این تکنیک را ترکیبی از شخصیت و تصویر میداند و معتقد است که هر اثر هنری باید به نوعی یک شخصیت نمایشی داشته باشد. این روش، الهامگرفته از تجربیات او در تئاتر و سینما است و به آثارش عمق و معنا میبخشد.











