به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین و بر اساس اطلاعات ایبنا، ابراهیم رمضانی در آغاز مسیر حرفهای خود به عنوان ناشر، بیشتر شنوندهای بود که پس از اتمام مدارس، به کتابخانه ابنسینا میرفت و با کنجکاوی به تماشای فعالیتهای وزرا و افراد فرهنگی میپرداخت. او در این مکان، به آرامی با معانی عمیق کتاب آشنا شد و دریافت که کتاب نمایانگر گفتوگو، خطر و مسئولیت است.
در خانواده رمضانی، کتاب یک میراث ارزشمند به شمار میرفت و نه صرفاً ابزاری برای کسب درآمد. نسلهای گذشته این خانواده، راه و روش را برای ابراهیم باز کردند و او به عنوان آخرین دانشآموخته این سنت، درمییافت که باید به ادامهدهنده این مسیر تبدیل شود. پس از خرید سهم برادرش از کتابفروشی ابنسینا، دیگر تنها صاحب یک کسبوکار کوچک نبود، بلکه به میراثداری تاریخی تبدیل شد.
از این حجره کوچک، ناشری شکل گرفت که قادر بود بیش از 1200 عنوان کتاب منتشر کند و تأثیر بسزایی در دامنه نشر مدرن در ایران داشته باشد. اما زندگی ابراهیم رمضانی فقط شامل موفقیت نبود؛ او با سالهای سانسور و مشکلاتی از جمله بازداشت روبهرو شد و به نوعی به این نتیجه رسید که ثمره فعالیتهای فرهنگیاش، زندان خواهد بود. با این حال، همچنان که روزهای دشوار به او فشار میآورد، کتابخانهاش به فعالیت ادامه داد و رمضانی همواره به کتاب احترام میگذاشت.
**تاریخچه خانوادگی و آموزشی رمضانیها**
سنت شغلی خانواده رمضانی در ایران به سدههای پیش برمیگردد و شامل فعالیتهای معین در زمینه بده بستان میشود. این روند، به خصوص در دوران رونق “تجدد”، به تدریج کمرنگ شد و اگرچه غالب مشاغل خانوادگی حالت مستمر نداشت، اما خانواده رمضانی یکی از استثنائات در این زمینه به شمار میآمد.
حاج آقا رمضانعلی، بنیانگذار این خاندان، به عنوان نخستین کتابفروش کاشانی شناخته میشود و دو پسر او، حاج محمد حسین و حاج میرزا علیاصغر، ادامهدهندگان این راه بودند. هرچند که حاج محمد حسین چندان در زمینه نشر فعالیت نکرد، اما نامش در یادها باقی ماند. در عوض، حاج میرزا علیاصغر زندگی پرباری را سپری کرد و در زمینه نشر آثار متعددی از جمله قرآن کریم را به چاپ رسانید.
حجره او در تیمچه حاجبالدوله تهران یکی از مراکز فعال در عرصه نشر و تجارت بود و آثارش، از جمله قرآن باغچهسرا، نشاندهنده تأثیرات عمیق فرهنگی و اقتصادی این خانواده در دوران خود بود.### پسران حاج میرزا علیاصغر و تأثیرگذاری آنها در عرصه ادبیات و نشر کتاب
حاج میرزا علیاصغر دارای چهار پسر بود که سه تن از آنان از چهرههای شناخته شده در زمینه فرهنگ، ادبیات و نشر کتاب بودند. محمد مؤسس “کتابخانه شرق” و موسسههای “کلاله” و “خاور”، محمود مدیر “کتابخانه شرق” و شریک در “ابن سینا” و ابراهیم که محور اصلی این مطلب است، همه به نوعی در گسترش فرهنگ کتابخوانی نقش داشتند. جواد نیز به عنوان مهندس، مسیری متفاوت از سایر برادران را برگزید.
ابراهیم رمضانی در سال ۱۲۹۷ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او در محیطی فرهنگی رشد کرد، جایی که خانوادهاش به فروش و نشر کتاب اهتمام داشتند؛ پدربزرگ و دو برادرش پیش از او در این مسیر فعالیت میکردند. ابراهیم از دوران دبیرستان در کتابفروشی “ابن سینا” مشغول به کار شد و تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد. پس از آن، به طور کامل به شغل کتابفروشی مشغول شد.
### تحولات زندگی حرفهای ابراهیم
با صدور اعلامیه معروف رضاخان، فضای اندیشه و تبادل نظر در ایران به شدت محدود شد و کار نشر با ممیزی و سانسور روبرو گردید. این شرایط، ناشران و نویسندگان را در معرض خطر قرار داد و بسیاری از آنان مجبور به پناه بردن به خانهها و کتابفروشیها شدند. در این هنگام، کتابفروشیها به مکانهای مهمی برای تبادل افکار تبدیل شدند.
اکثر کتابفروشیها عمدتاً در بازار حلبیسازها و خیابان ناصرخسرو واقع بودند، در حالی که چاپخانهها نیز اغلب در لالهزار و چند نقطه دیگر پراکنده بودند. به تدریج، خیابانهای نزدیک به میدان مخبرالدوله و راسته شاهآباد به کانون تجمع کتابفروشیها تبدیل شدند؛ به طوری که از سال ۱۳۱۴، این خیابان به مرکز ناشران کتاب بدل گردید.
کتابفروشی “ابن سینا” در سال ۱۳۰۹ تأسیس شد و با همکاری چهرههایی چون زمانخان بهنام و شاهزاده محمودمیرزا کار خود را آغاز کرد. این کتابفروشی ابتدا به فروش کتابهای لاتین اختصاص داشت اما با پیوستن محمود رمضانی، بخش فروش کتابهای فارسی نیز به آن اضافه شد. هدف اصلی از تأسیس این کتابفروشی بیش از فروش کتاب، فراهم کردن فضایی برای تبادل افکار بود.
ابراهیم رمضانی در خصوص حال و هوای کتابخانه “ابن سینا” در آن روزها میگوید: “افرادی که در مجلس بودند، به اینجا میآمدند و به گفتگو میپرداختند.” وی به علاقمندان به اخبار و سیاست اشاره کرد که به منظور ملاقات با چهرههای سیاسی به کتابخانه میرفتند. این مکان به مرکز تجمع سیاستمداران تبدیل شد و گاهی اوقات وزرا و دیگر شخصیتهای مهم در آنجا گرد هم میآمدند، به گونهای که این مکان به پاتوقی برای اهل فرهنگ و ادب تبدیل شد.***بازگشت به فعالیتهای فرهنگی و نشر کتاب ابراهیم رمضانی***
ابراهیم رمضانی، فردی که در حیطه کتاب و نشر پیشرفتهای چشمگیری داشته است، در دوران تحصیل خود در دبیرستان با چالشهای متعددی مواجه بود. برادر وی، محمود رمضانی، به دلیل سفر به اروپا و اقامت در آنجا، مسئولیتهایی را به ابراهیم منتقل کرد و این اقدام زمینهساز ورود ابراهیم به دنیای نشر و کتابفروشی شد.
با تأسف در سال ۱۳۱۶، پس از درگذشت پدرش حاج علیاصغر، داراییهای خانواده تقسیم شد و ابراهیم سهمی بهسزا از مایملک پدر دریافت کرد. در واقع، زمانی که جنگ جهانی دوم در سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله آلمان به لهستان آغاز شد، وضعیت نشر و واردات کتاب خارجی دچار تزلزل شد. این شرایط موجب شد تا شرکای ابراهیم تمایل به فروش سهام خود داشته باشند و او با خرید سهام آنها، کتابخانه ابنسینا را به محلی برای فروش کتب فارسی تبدیل کرد.
در سال ۱۳۲۶، تمام سهام کتابهای خارجی به ابراهیم رمضانی منتقل شد. او همچنین دو کتابخانه دیگر به نامهای «کتابفروشی مهر» و «کتابخانه سقراط» راهاندازی کرد. انتشار آثار مختلف، از جمله کتاب «حق و سرنوشت» اثر موریس مترلینگ، یکی از دستاوردهای او در این زمینه بود. در نهایت، ابراهیم تصمیم به توقف فعالیتهای «مهر» و «سقراط» گرفت تا تمام تمرکز خود را بر روی کتابخانه ابنسینا بگذارد.
رمضانی به همراه گروهی از دانشمندان و ادبای ایران آغاز به انتشار کتاب تحت عنوان «مجمع ناشر کتاب» کرد و آثار متعددی را منتشر ساخت. او شروع به چاپ آثار مختلفی کرد و تنها در ابتداییترین گام، نام کتابخانه ابنسینا را بر کتابهایش ثبت کرد. اولین کتابی که تحت این عنوان منتشر شد، «کلبه عمو توم» بود.
با ورود به روند نشر و تلاش برای جمعآوری کتب کمیاب، رمضانی توانست فعالیتهای خود را گسترش دهد. خرید کتابخانههای شخصی از جمله کتابخانههای مرحوم تربیت و دیگر شخصیتهای فرهنگی از موفقیتهای او در این حوزه به شمار میآید. او همچنین گسترش حوزه فروش کتاب را به شهرهای دیگر محقق ساخت و انبارهایی برای ذخیره کتب ایجاد کرد.
البته، در سال ۱۳۴۳ آتشسوزی در یک انبار کتابخانه ابنسینا خسارتهای زیادی به همراه داشت. با این حال، تأمین هزینههای نشر از طریق اعتبار بانکی همچنان چالشهای بزرگ را به همراه داشت و در نهایت، رمضانی در مواجهه با مشکلات اقتصادی و اعتباری تلاش میکرد تا میراث فرهنگی خود را حفظ کند.**تاریخچه نشر و همکاریهای فرهنگی ابنسینا**
با شکلگیری مایملک و میراث پدری، اعتبارها دستخوش تغییراتی شد. قرآن جیبی، که تا پیش از شیوع چاپ سربی رواج چندانی نداشت، تنها با تیراژ حداکثر 700 نسخه چاپ میشد. با شروع دورههای جدید، این تعداد در ابتدا به 1000 و سپس 2000 نسخه افزایش یافت، و پس از شهریور 1320 ش، برخی کتابها تا 5000 نسخه به چاپ رسیدند. از جمله این کتابها، قرآن پاینده بود که متقاضیان زیادی داشت و برخی آثار نیز به چاپهای متعددی رسیدند، نظیر آثار مطیع الدوله حجازی که به چاپهای هجدهم رسید.
کتاب «ایران باستان» که نوشته مرحوم پیرنیا است، همزمان در دو اندازه وزیری و جیبی منتشر شد. در این دوران تبلیغ کتب از طریق مطبوعات آغاز شد و بهطور معمول تا 20 درصد از قیمت فروش کتابها به این مقوله اختصاص پیدا میکرد. با حمایت نویسندگان و مترجمان، آگهیهای تبلیغاتی به طور مؤثری فروش را افزایش دادند.
در آن زمان، ابنسینا این فرصت را یافت که با مراکز فرهنگی مختلف همکاری کند. یکی از این همکاریها، انتشار «کارهای انجمن فرهنگی شوروی» تحت نظر انتشارات گوتنبرگ بود که سالها ادامه داشت. همچنین همکاری با انجمن فرهنگی آمریکا و انجمن مکتب فلسفی مبارز مرحوم دکتر کاویانی نیز از دیگر فعالیتهای او بود که منجر به ترجمه و چاپ آثار افلاطون و کتب دیگر شد.
مرحوم رمضانی نیز در شرکت انتشار فعالیت داشت و در سال 1344 به تأسیس این شرکت کمک کرد. پس از تشویق آیتالله طالقانی و دیگران، او سهامی در این شرکت خرید و به عضویت هیئتمدیره درآمد. سپس با ریاست هیئتمدیره بر عهده او گذاشتند. در این شرکت، کتابها توسط افرادی چون آیتالله مطهری و احمد آرام انتخاب میشدند. در سال 1353، به بهانه چاپ کتابی بدون مجوز، او بازداشت شد و هشت ماه در زندان ماند.
پس از این واقعه، رمضانی انگیزهاش را برای فعالیتهای فرهنگی از دست داد و از سمت خود دلزده شد. او به سختی توانست تجربیات تلخ ناشی از این بازداشت را تحمل کند. عدم حمایت و مشکلات ناشی از سانسور و همکاری برخی از افراد با ساواک همچنین مرگ ناگهانی دخترش، فشارهای زیادی بر او وارد آورد.
**آثار و فعالیتهای نشر**
اگرچه ابراهیم رمضانی در انتشار کتابهای ارزشمند سهم مهمی داشت، اما هرگز اقدام به تألیف نداشت. در طول چندین سال فعالیت، انتشارات ابنسینا موفق به انتشار حدود 1200 عنوان کتاب شد و فهرست این کتابها به صورت مجزا منتشر گردید.**درگذشت ابراهیم رمضانی**
ابراهیم رمضانی در سالهای پایانی عمر خود به طور مکرر میان ایران و آمریکا سفر کرد. او با وقایع ناگوار بسیاری مواجه شد که موجب کاهش انگیزه و توانش در فعالیتهای فرهنگی گردید. در نهایت، فروشگاه و انتشارات ابنسینا که پیشتر فعال بود، به فروشگاهی کم رونق در میدان هفت تیر تبدیل شد. ابراهیم رمضانی در سال ۱۳۷۶ در آمریکا درگذشت. او به یادگار خاطرات خوشی از خود به جا گذاشت، از جمله یادهایی از فردی فرهنگی و عاشق فرهنگ و ادب این سرزمین. او شخصی مهربان و بخشنده بود که با وجود ناگفتنیهای ناامیدکنندهای از رژیم گذشته، هرگز از فعالیتهای کتابفروشی و خدمت به فرهنگ ایران دست نکشید. اگرچه امروزه آثار این فروشگاه دیگر قابل مشاهده نیست، اما کتابهای انتشارات ابنسینا همواره یادآور تلاشهای او در بالا بردن سطح فرهنگ ایران خواهند بود.











