به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین و به نقل از شرق، روند گذار به استبداد مطلق به وضوح در حال شکلگیری بود و تنها یک صدای غالب در جامعه شنیده میشد؛ صدای ارکستر تکنفره تملق و پرستش شاه که به شیوهای آشکار در حال گسترش بود. در آبان ۱۳۴۶، در مراسم تاجگذاری خود، شاه خود را فرمانروای ایران معرفی کرد و بر تمامیت خواهیاش تأکید کرد، با این تصور که سرنوشت کشور به دست خود و خدا است. در این فضای مهار نشدنی، ساواک توانست سلطهای جامع پیدا کند و صدای هر dissent را به شدت سرکوب کند. در این دوران، جنبشهای مسلحانه انقلابی کمکم آغاز به شکلگیری کردند و گروهی از جوانان آزادیخواه به این نتیجه رسیدند که دیگر چارهای جز مبارزه قهرآمیز با سلطنت ندارند.
تقریباً یک دهه پس از سخنرانی شاه در تاجگذاریاش، واقعهای در تهران به وقوع پیوست که زنگ خطرهای اولیه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ را به صدا درآورد. شبهای شعرخوانی و سخنرانی که از ۱۸ تا ۲۷ مهرماه ۱۳۵۶ به کوشش کانون نویسندگان ایران و با همکاری انستیتو گوته برگزار شد، فراتر از یک رویداد فرهنگی بود. این برنامه فرصتی بود برای شاعران و نویسندگانی که پس از سالها سرکوب جرات کردند تا مخالفت خود را با استبداد شاه علنی کنند.
در این ده شب، شرکتکنندگان خواستهای عمومی جامعه را مطرح کردند و از جمله خواستار پایان سانسور شدند. در این مدت، چندین هزار نفر به جمع آمدند تا نظراتی را بشنوند که سالها بهدلیل جو خفقان قادر به بیان آن نبودند. کانون نویسندگان ایران در یکی از بیانیههایش به این نکته اشاره کرد که چطور این برنامه به وقوع پیوست و آیا نشانهای از تغییر در رفتار حکومت پهلوی است. در متن بیانیه تاکید شد که نهادهای خودکامه و قوانین ناپسند همچنان برقرارند و بر ضرورت حقوق بشر تأکید شد.
این بیانیه همچنین تأکید کرد که طرفداری مردم از حقوق خود و ناامیدی آنها از حکومت موجب منع اقدامات سرکوبگرانه دولت شده است. به بیان دیگر، این اتفاقات نشاندهنده تغییر در فضای اجتماعی کشور بود که به حس احتیاط در میان مقامات منجر شد.
برگزاری این رویداد نشان داد که سانسور و سرکوب نتوانسته است نویسندگان و روشنفکران را از میدان خارج کند و آنان به محض دستیابی به فرصتی مناسب، صدای خود را در برابر رژیم ستمگر بیان کردند. اندکی بعد از این شبها، اعتراضات عمومی به شکلی گستردهتر و واضحتر بروز پیدا کرد و در نهایت به انقلاب ۱۳۵۷ انجامید.
پوسترهای طراحی شده برای این شبها نمایانگر وضعیت اجتماعی ایران در سالهای ۵۰ بودند و هر کدام نماد خاصی از مبارزه در آن دوره به شمار میرفتند، بهویژه به یادآوری عملیاتهای مسلحانه چریکهای فدایی خلق میپرداختند. اگرچه نامی از کانون نویسندگان در میان این پوسترها نبود، اما حساسیت نسبت به شرایط امن ساواک موجب احتیاط طراحان گرافیک شد.بزرگ خضرایی، طراح پوستر معروف، بالاخره مسئولیت طراحی یک پوستر را بر عهده گرفت. او در توضیح فرآیند طراحی این پوستر گفت: «بدون معطلی کار را شروع کردم، اما این ماهی کوچولو همواره در ذهنم حضور داشت. گویی او میخواست بگوید که مظلومتر از من وجود ندارد. او نماد مظلومیت تمام شاعران و نویسندگانی است که در شرایط سخت اجتماعی به سر میبرند. اجازه دهید من باشم که صدای اعتراض به سانسور و سرکوب را به گوش همگان برسانم». در نهایت، طرح پوستر به ماهی کوچک معصومی ختم شد که فریاد مبارزهاش را سر میداد. با استقبال مثبت از این طرح، تنها مشکل باقیمانده، انتخاب رنگ آن بود.
در یک شب در رستورانی که نویسندگان و شاعران به دور هم جمع شده بودند، خضرایی گفت که زمینه پوستر باید سرخ باشد. اما غلامحسین ساعدی اعلام کرد که رنگ ماهی باید سفید باشد، تا معصومیت آن را نشان دهد. به این ترتیب، خضرایی به سرعت کار طراحی را در یک هفته به پایان رساند و ترکیب رنگ سرخ به عنوان نمادی از التهاب انقلابی و ماهی سفید که فریاد جنگیدن و مبارزه را سر میدهد، انتخاب شد.
درباره شبهای نویسندگان و شاعران اطلاعاتی که در دست داریم، بر اساس نوارهای ضبط شده و کتاب «ده شب» که به کوشش ناصر موذن در سال ۱۳۵۷ منتشر شد، شکل گرفته است. همچنین، در سالهای اخیر، کتاب دیگری تحت عنوان «شبهای نویسندگان و شاعران ایران» به کوشش محمدحسین خسروپناه منتشر شده که تصویری زنده و جذاب از شعرخوانیها و سخنرانیهای آن شبها را ارائه میدهد. در این ده شب، نزدیک به شصت نویسنده و شاعر در مراسم شرکت کردند و جمعیت حاضر به ویژه در شبهای پایانی بسیار چشمگیر بود.
در این شبها، چهرههای تأثیرگذاری شعر خواندند یا سخنرانی کردند، بهطوری که جمله آغازین سعید سلطانپور بهعنوان صدای اعتراضی نمادین نسبت به وضعیت آن زمان تلقی میشود، جایی که او به افرادی که در سالهای تاریک گذسته دچار سختی شده بودند، سلام گفت.











