**گزارش خبری: زندگی و کارنامه گابریل شانل**
به نقل از خبرگزاری خبردونی، گابریل شانل، طراح مشهور مد و مؤسس برند شناخته شده «شانل»، در جنوب فرانسه به دنیا آمد. او در سن شش سالگی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی خالههایش پرورش یافت. در شانزده سالگی، شانل به پاریس گریخت و با ورود به دنیای پرشکوه اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به عنوان زنی مدرن و جسور شناخته شد. او با سواری مانند یک سوارنظام، دعوت به دوئل از مردان و لباس پوشیدن ساده، به شخصیتی متمایز در محافل پاریس تبدیل شد و اذعان داشت: «همیشه به دنبال تنوع هستم و یکنواختی بزرگترین دشمن من است.»
در سال ۱۹۱۲، دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول، شانل اقدام به افتتاح یک مغازه کلاهفروشی در «روکامبون» کرد که به سرعت به مرکزی برای زنان مشهور و ثروتمند پاریس تبدیل شد. او به تدریج در حوزه طراحی لباس نیز فعالیت کرد و گفت: «این ابتکار به شهرت من افزوده، اما از آن پشیمانم زیرا این مشغله مانع از خوشبختیام شد.»
کم کم، شانل به عنوان یک مدل نیز شناخته شد و ریسک کرد و برای اولین بار شلوار پوشید و پوست خود را در آفتاب برنزه کرد. محصولات او شامل کیفها و پالتوهای راحتی، مشتریهایی از سرتاسر جهان داشت. مغازه کلاهدوزی او بعدها به یک سالن مد معتبر تبدیل شد و «مدلهای شانل» در دنیای مد و فشن به محبوبیت رسیدند.
در دوران جنگهای جهانی، شانل به اوج موفقیت رسید، اما بعد از جنگ دوم، به طور ناگهانی مزون خود را تعطیل کرد و به مدت پانزده سال از دنیای مد دور بود. در این مدت تنها عطر «شانل نمره ۵» نام او را در اذهان زنده نگه میداشت.
در سال ۱۹۵۴، او به طور ناگهانی دوباره به صحنه مد پاریس بازگشت و به سرعت جای خود را پیدا کرد. با اینکه خود او بر این باور بود که دو بار در زندگی عاشق شده، هرگز ازدواج نکرد. عشق او به «دوک اف وستمینیستر» که چهارده سال به طول انجامید، جنجالهای زیادی در انگلستان ایجاد کرد. او تا آخر عمر به عنوان «مادموازل» در فرانسه شناخته میشد، هرچند که پدرش او را «کوکو» نامیده بود.
در پاییز سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸)، خبرنگاری به خانه شانل رفت تا با او گفتوگویی داشته باشد. او در زمان مصاحبه ۸۵ ساله بود و همچنان در محل کار و زندگی خود واقع در خیابان روکامبون پاریس، شماره ۳۱، زندگی میکرد. مجله «زن روز» به تاریخ ۱۷ آبان ۱۳۴۷ این گفتوگو را منتشر کرد.
او در پاسخ به سوالات خبرنگار در مورد سنش گفت: «سنجیدن سن در زندگی مهم است، اما هیچ زنی هرگز سن واقعیاش را نمیگوید.» شانل همچنین تأکید کرد که بهتر است خانمها هرگز از متوسط سن یعنی پنجاه سال تجاوز نکنند و به خود یادآوری کرد که باید به سرعت از دوره جوانی عبور کند تا از سختیهای میانسالی فاصله بگیرد.### گفتوگوی اختصاصی با طراح مد که شلوار را وارد دنیای زنان کرد
براساس نظرات یک طراح مشهور، سن چهل و پنج سالگی برای زنان به معنای پایان جوانی است. وی معتقد است که از این سن به بعد، زنان باید درک کنند که نمیتوانند به جوانی خود بازگردند و این تفکر میتواند به مشکلاتی منجر شود.
این طراح در پاسخ به انتقادها مبنی بر اینکه به خاطر طراحیهایش به جوانی و مد گرایش دارد، تاکید کرد که هدف او ایجاد ظاهری است که نشاندهنده وقار و شخصیت زنانه باشد. او بیان کرد که زیبایی نه تنها به جوانی بستگی ندارد، بلکه سلیقه و شیکپوشی نیز اهمیت زیادی دارد.
وی همچنین درباره مفهوم الگانس سخن گفت و تصریح کرد که این واژه به معنی شیکپوشی است، اما معنای عمیقتری دارد. به اعتقاد این طراح، بسیاری از زنان به دلیل سهلانگاری و عدم توجه به جزئیات از زیبایی و جذابیت خود غافل میشوند. او بر این باور است که سلیقه در لباس پوشیدن و رفتار میتواند تاثیر زیادی بر جذابیت زن داشته باشد.
این طراح در انتقاد از مدهای مردانه به شوخی اشاره کرد و گفت که مردانی که خودشان به درستی لباس نمیپوشند، چگونه میتوانند به زنان درباره مد تعلیم دهند. وی بیان کرد که مدهای مردان باعث میشود زنان به طور مصنوعی و بیشخصیت به نظر برسند، در حالی که مدهای برندهای معتبر به زنان وقار و زیبایی میبخشند.
این طراح با توصیهای به زنان گفت: «هیچگاه تنهایی را انتخاب نکنید و تلاش کنید در زندگی زناشویی خود، حتی با چالشها، بمانید.» وی تجربههای شخصیاش را با تنهایی به اشتراک گذاشت و تاکید کرد که تنهایی برای زنان میتواند آسیبزننده باشد.
در پاسخ به این پرسش که چرا هرگز ازدواج نکرده است، وی به مسائل شخصیای اشاره کرد که مانع ازدواجش شده و توضیح داد که عشق او به دو مرد ثروتمند، به دلیل عدم درک متقابل و فشارهای اجتماعی نتیجه نداد. او رابطه خود را با این دو نفر به عنوان چالشهایی بزرگ در زندگیاش یاد کرد و بر اهمیت انتخاب همسر و درک متقابل در یک رابطه تاکید نمود.### آزادی و انتخابهای شخصی
در یک بازگویی از زندگی عاشقانهاش، فردی به نام دوک «اف وستمینیستر» به طلاق همسرش اشاره کرد و از یکی از زنان خواست که همسر او شود. این زن با قاطعیت اعلام کرد که این نوع از زندگی به نظرش ایدهآل است و نیازی به ازدواج نمیبیند. او به جدالهای زوجهای همسایه اشاره کرد و گفت: «اگر ازدواج عشق را نابود کند، نمیخواهم به چنین وضعیتی مبتلا شوم». او اعلام کرد که در صورت بروز هرگونه اختلاف، بلافاصله از زندگی مشترک خارج خواهد شد و اعتقاد داشت که آزادی واقعی در زندگی، بزرگترین حس را برای او ایجاد میکند. او اعتراف کرد که از سنین جوانی احساس خوشبختی کرده است، اما بعد از آن هرگز طعم آن را نچشید.
### الهام از زیستشناسی در طراحی
این طراح مشهور مد ابراز داشت که همواره از هیکل زن الهام میگیرد و نه از طرحهای رایج. او تأکید کرد که طراحیهایش بهطور مداوم تغییر میکنند زیرا به جلسات پرو لباس اهمیت ویژهای میدهد. به اعتقاد او، لباس خوب باید بر تن فرد نشیند و نه صرفاً بر روی مانکنها. او از کسانی که لباسهای دوخته شده میخرند انتقاد کرده و بیان کرد که همیشه مدلهای اولیهاش را بر تن خودش امتحان میکند تا به کیفیت و تناسب پارچه پی ببرد.
### تأثیرگذاری بر دنیای مد
این طراح به این نکته اشاره کرد که بسیاری از زنان در سراسر دنیا از طراحیهای او الهام میگیرند و این امر را بهعنوان نوعی خوشآمدگویی تلقی کرده است. او ادامه داد که سبک او چیزی فراتر از مدهای موقتی است و حتی اگر ظاهر تغییر کند، ذات آن همواره باقی میماند. در فرانسه تنها چهل هزار خیاط زن وجود دارد و او معتقد است که این افراد همواره ایدههایش را به کار خواهند برد.
### زیبایی در هر سنی
وی اظهار داشت که همواره همانگونه که بوده باقی مانده و هیچگاه به زیبایی دوران جوانی خود ابراز حسرت نکرده است. او فعالیتهای بدنی و سلامت را بر سبک زندگی روشنفکرانه ترجیح داده و بر این باور است که افراد باید به احساس خوبی که در جوانی تجربه کردهاند ادامه دهند.
### تأسیس مد برنزه شدن
او به یک سفر به کان اشاره کرد که در آن به دلیل لباس غیررسمیاش از ورود به کازینو منع شد و این در حالی بود که با یک پیراهن مشکی ساده وارد شد. این تجربه باعث شد که مردم، به برنزه شدن پوست علاقهمند شوند و او به نوعی اولین فردی باشد که این سبک را در میان زنان رواج داد.روزنامهنگاران گزارش میدهند که نویسندهای مشهور و دوک، پس از یک سفر دریایی به خانه بازگشتهاند. بهگفته منابع، چهره نویسنده در این سفر تحت تأثیر تابش آفتاب به شدت تیره شده است و این پدیده بهطور غیر رسمی به مدی در اروپا تبدیل گردیده است.
تعارف و قهری که میان این دو شخصیت مشهور ایجاد شد، به دلایل کوچک و جزئی بازمیگردد. دوک به شدت به ازدواج تمایل داشت، در حالی که نویسنده انتخاب خود را در حرفهاش، یعنی طراحی مد، ترجیح میداد. به گفته وی، زمانی که دوک برای ازدواج با یک زن دیگر اصرار ورزید، نویسنده پیشنهاد کرد که او با آن زن ازدواج کند، از آنجا که این زن میتواند فرزندی برای دوک بهدنیا آورد. در نهایت، دوک با آن زن ازدواج کرد، اما حوادث ناگواری مانع از تداوم خوشبختی آنها شد.
گزارشها حاکی از این است که چندی پیش، هنگامی که نویسنده دوک را در رستورانی ملاقات کرد، قبل از هر گونه سلام و تعارف، او را بوسید و این اقدام منجر به جنجالی بزرگ شد. دوک در همان دیدار با حالتی نگران به نویسنده گفت که به شدت بیمار است. دو ماه بعد دوک درگذشت و در وصیتنامهاش درخواست کرد تا در جایی غیرمتعارف، میان سگهایش به خاک سپرده شود.
نویسنده در ادامه به بحثهای مد روز نیز اشاره کرد و اظهار داشت که مینیژوپ را به عنوان یکی از نمادهای فساد زنان میداند. او معتقد است که این نوع پوشش باعث جلب توجه مردان هرزه شده و زنان را به سمت بیپوششی سوق میدهد.
نویسنده در پاسخ به سوالی در خصوص نوشتن خاطراتش بیان کرد که به گذشته هیچ ارتباط عاطفی ندارد و احساس میکند که در این زمینه توانایی نوشتن ندارد، زیرا خود را بیشتر یک خیاط میداند تا نویسنده.











