تماس با ما

خاطرات ناصرالدین‌شاه حاکی از آن است که بغداد به‌ویژه در کنار شط، در وضعیت نامساعدی قرار دارد و بسیاری از بناها ویران و خراب شده‌اند. همچنین، گروهی از سربازان عثمانی به تمرین سرنیزه‌زدن پرداخته‌اند که از نظر ناصرالدین‌شاه بی‌فایده به نظر می‌رسد.

خاطرات ناصرالدین‌شاه حاکی از آن است که بغداد به‌ویژه در کنار شط، در وضعیت نامساعدی قرار دارد و بسیاری از بناها ویران و خراب شده‌اند. همچنین، گروهی از سربازان عثمانی به تمرین سرنیزه‌زدن پرداخته‌اند که از نظر ناصرالدین‌شاه بی‌فایده به نظر می‌رسد.

به گزارش خبردونی، ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز شنبه ۲ رمضان ۱۲۸۷ (۵ آذر ۱۲۴۹) به ثبت وقایع روز پرداخت. وی اشاره کرد که در این روز برای ناهار به منزل رفته و پس از آن برخی امور را پیگیری کرده است. او به ملتزمین رکاب خود انعامی حدود هفت هزار تومان اهدا کرد و همچنین مبلغ پنج هزار تومان به مدارس و به برخی دیگر از عثمانی‌ها اختصاص داد.

سپس شاه قاجار سوار بر کالسکه شد و به سمت مزار شیخ عبدالقادر گیلانی حرکت کرد. از جمله همراهان او، وزیر، دبیر و مشیر و برخی دیگر بودند. شاه در مسیر به قلعه بغداد اشاره کرد و آن را نابود و ویران توصیف کرد، در حالی که باقی‌مانده‌هایی از دیوارها و سازه‌های مستحکم در آنجا وجود داشت.

ناصرالدین‌شاه به گنبدی در کنار مسیر اشاره کرد که به اعتقاد او بنایی بی‌نظیر در عراق به شمار می‌رفت. وی در ادامه مسیر به تنگی کوچه‌ای رسید که باعث توقف کالسکه‌اش شد. در این بین، با زور و تلاش کالسکه از تنگی خارج شد و شاه به سمت مزار سوار بر اسب حرکت کرد.

پس از ورود به حیاط مقبره، جمعیتی گسترده از زائران عثمانی و غیره را مشاهده کرد. مقبره با گنبدی بزرگ و تزئیناتی زیبا ساخته شده بود و شاه از امکانات و احترام حاضران نسبت به این مکان تقدیر کرد. وی در ادامه به ملاقات با یک درویش پیر از اهل مغرب پرداخت که به روایت‌های جالب و عجیب در مورد جانوران و زندگی خود پرداخت.

سپس ناصرالدین‌شاه به اردوگاه عثمانی رفت و از میوه‌های تازه و چای لذت برد. در این اردو، توپ‌های عثمانی نیز در حال آماده‌سازی بودند تا به خط هدف‌گیری شوند.در یک عملیات تیراندازی، نارنجک‌های پیکانی که به نشانه‌هایی شلیک می‌شدند، با شدت به زمین می‌افتادند. ناظران می‌گفتند که تیراندازها نتوانسته‌اند به نشانه دقیقاً شلیک کنند و تمامی تیرها یا کوتاه می‌ترکیدند یا به سمت دیگری کمانه می‌خوردند. به تعدادی نیز تیر قراول شلیک شد، اما نتایج رضایت‌بخش نبودند. پس از این تیراندازی‌ها، گروهی از سربازان مشق سرنیزه را اجرا کردند که به گفته برخی شبیه تمرین‌های کودکان نایب‌السلطنه بود.

سپس یکی از شرکت‌کنندگان با کالسکه به خانه برگشته و در مسیر متوجه شد که یک مروارید از بدنش جدا شده است. در نهایت، شب را با صرف شام سپری کرده و به خواب رفت.

صبح روز بعد خبری از یحیی‌خان به دست آمد که مستوفی‌الممالک اطلاع داد سهام‌الدوله در منطقه تُکه پیروزی به دست آورده و اسیرانی به همراه داشته است.

این گزارش از روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار در بازه زمانی خاصی استخراج شده و به دقت به وقایع مذکور پرداخته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *