به گزارش خبردونی، در اواخر آبان ۱۳۵۲، یکی از سیاهیلشکرهای سینمای فارسی در شرایط سخت و در یکی از گوشههای جنوب تهران درگذشت. مرگ این هنرمند گمنام، کمترین توجهی را جلب نکرد و حتی آگهی تسلیت یا مجلس ترحیمی برای او برگزار نشد.
خبر فوت او بهطور تصادفی به یکی از خبرنگاران مجله «سپید و سیاه» رسید. خبرنگار با هدف بررسی زندگی او به منزلش رفت، اما همسر او با اشک و التماس خواستار عدم افشای نام شوهرش شد. وی در این باره گفت: “شوهرم از خانوادهای مذهبی بود و همیشه رویای بازیگری داشت. او ۱۲ سال پیش به دنبال این آرزو رفت، اما به جز نقشهای کوچک سیاهیلشکر به او فرصتی داده نشد.”
همسرش افزود: “خانواده ما هیچگاه از فعالیتهای او در سینما باخبر نشدند، و تنها چند بار او را در نقشهای ناچیز دیدم.” او همچنین به اعتیاد شوهرش اشاره کرد و اظهار داشت که در شرایط سختی زندگی میکردند و سرانجام به خاطر فقر و ناامیدی فوت کرد.
این مرگ پرسشهای زیادی را در میان خبرنگاران ایجاد کرد؛ از جمله تعداد سیاهیلشکرهای سینمایی، وضعیت مالی آنها و سرنوشت نهایی آنها. برای یافتن پاسخ، خبرنگاران به بررسی پیشینه این دسته از بازیگران و گفتگو با فعالان این حوزه پرداختند. نتیجه این تحقیقات در دو شماره مجله منتشر شد.
در یکی از گزارشها، دختر جوانی که به عنوان سیاهیلشکر در سینما فعالیت کرده بود، سخن گفت و اظهار داشت که چگونه با وعدههای دروغین وارد این حرفه شده و در نهایت از خانوادهاش طرد شد. او چند سال از زندگیاش را به عنوان سیاهیلشکر گذرانده و به رغم زیباییاش، نتوانسته است به آرزوهایش دست یابد.
این روایتها نمایانگر زوایای تاریک زندگی هنرمندان ناشناختهای است که به رغم آرزوهای بزرگ، به سرنوشتهای تلخی دچار شدند.**چالشهای زنان سیاهیلشکر در سینمای فارسی**
زنان سیاهیلشکر سینمای ایران با چالشهای متعددی مواجه هستند که بر زندگی روزمره آنها تأثیر میگذارد. یکی از این زنان به طور خاص اشاره میکند که پس از انتخاب زندگی پاک و بدون اعتیاد، با مشکل عدم پذیرش اجتماعی روبرو شده است. وی اظهار میکند که پس از اجارهنشینی، به محض آنکه صاحبخانه متوجه شغل او در سینما میشود، او را از خانه خود بیرون میکند. او ادمین سینما را دچار نابرابری و درک نادرستی میداند و به این نکته اشاره میکند که حتی همکارانش نیز به او و دیگر زنان سیاهیلشکر به چشم نادرستی مینگرند.
این تنها داستان یک فرد نیست، بلکه زنان و مردان بسیاری در این حرفه به چنین تجربیاتی دچار هستند. در سالهای اخیر، سیاهیلشکر بودن به عنوان شغلی جدی و قابل درآمدزایی در سینما شناخته شده و دیگر مانند گذشته به عنوان فعالیتی افتخاری در نظر گرفته نمیشود. در decades گذشته، افراد در این نقشها برای پر کردن صحنهها بدون هرگونه دستمزد و حتی با اشتیاق فراوان به کار میپرداختند.
تاریخنگاری در این رابطه به اوایل دهه 1340 بازمیگردد که حمید افشار، با ایجاد یک سازمان برای تربیت سیاهیلشکرها، اساس این تغییر را بنا نهاد. این اقدام، استقبال و جلب توجه کارگردانان و تهیهکنندگان سینما را به دنبال داشت و به تدریج منجر به شکلگیری دفاتر و سازمانهای جدیدی برای این کار شد.
با این حال، بسیاری از این سازمانها نتوانستند دوام بیاورند و افرادی که در پی ورود به سینما بودند، بدون شغف و چشمانداز به حال خود رها شدند. افشار، که توانست به عنوان یکی از مدیران تهیه سینما شناخته شود، از این طریق موفق به ساختن زندگی راحتی شد، اما بسیاری از افرادی که در جستجوی موقعیت بودند، یا مجبور به تعطیلی دفاتر خود شدند یا در حرفههای دیگر مشغول به کار گشتند.
این مسائل نشان دهنده مشکلات عمیقتری است که در مورد نحوه ادراک اجتماعی از زنان سیاهیلشکر و زندگی کاری آنها وجود دارد.**سینماگران سیاهیلشکر به رسمیت شناخته شدند**
ازجمله افرادی که به موفقیت در عرصه سینما دست یافتهاند، «فرهاد صبحی» است که در آغاز فعالیت خود کلاسهای هنرپیشگی را اداره میکرد. پس از مواجهه با چالشهای متعدد، به سمت موسیقی روی آورد و اکنون مدیریت یک مؤسسه بزرگ در این حوزه را بر عهده دارد.
«فریده بهرامی» و «حسن دکتر» به عنوان سرپرستان شناختهشده سیاهیلشکرها در این صنعت، نقشی کلیدی ایفا میکنند. با رشد سینما در ایران و افزایش فروش فیلمها، به سیاهیلشکرها حقوقی رسمی تعلق گرفت و تصمیم به پرداخت دستمزد برای هر جلسه فیلمبرداری اتخاذ شد.
با حضور سیاهیلشکرها در صحنه، تعدادی از افراد با هدف سازماندهی این گروهها به عرصه آمدند. این موضوع باعث شد که سیاهیلشکرها را بدون هماهنگی و نظم در استودیوها ببینیم. به همین منظور، ضرورت وجود سرپرستان بهوضوح احساس شد تا با گروهبندی و رصد تیپها، کارگردانان بتوانند به سادگی نیروی مورد نیاز خود را پیدا کنند.
در آغاز فعالیت سیاهیلشکرها، افراد بهطور مستقیم برای گرفتن نقش اقدام میکردند، اما بینظمیهای فراوان موجب شد تا دو نفر از سرپرستان، «خانم بهرامی» و «حسن دکتر»، بهطور برجسته در این حوزه باقی بمانند. این دو نفر به عنوان چهرههای کلیدی صنعت سینما، قادرند ارتباطات وسیعی را با تهیهکنندگان، کارگردانان و دیگر فعالان سینما برقرار کنند.
فرآیند کار این دو سرپرست به این صورت است که داوطلبان با مراجعه به آنها مشخصات خود را ارائه میدهند و در زمان نیاز، به محل فیلمبرداری احضار میشوند. بعد از تحویل به کارگردان، سیاهیلشکرها ملزم به پرداخت ۲۰ درصد از دستمزد خود به سرپرستهایشان هستند.
«فریده بهرامی» در یکی از تجربیات خود به نیاز فوری تهیهکنندگانی برای ۲۰ دختر و ۴۰ نوزاد اشاره کرده و این موضوع را نشاندهنده چالشها و نیازهای خاص این عرصه دانسته است.**دختران سیاهیلشکر و فعالیت خانوادگی آنها در سینما**
دختران سیاهیلشکر که در عرصه سینما فعالیت دارند، نه تنها خود در فیلمهای مختلف ایفای نقش کردهاند، بلکه تمامی اعضای خانواده آنها از جمله شوهر و هفت فرزند نیز در این زمینه مشغول هستند و به عنوان سیاهیلشکر در فیلمها ظاهر میشوند. بسیاری از این اعضا به طور جمعی در چند پروژه سینمایی شرکت کردهاند.
خانم بهرامی، یکی از افرادی است که ادعا میکند حدود ۶ سال پیش به عنوان سیاهیلشکر وارد سینما شده است. او هماکنون سرپرستی گروهی از زنان و دختران سیاهیلشکر را بر عهده دارد. به گفته خانم بهرامی، در این مدت با افراد از تیپهای مختلف و روحیات متنوعی آشنا شده و برخی از آنها برایش همچون فرزندانش ارزشمند شدهاند.
به خاطر میآورد که اولین بار به کمک دوستی به سینما رفته و در یک جلسه فیلمبرداری به عنوان سیاهیلشکر مورد توجه واقع شده است. از آن زمان، او به جمعآوری گروهی از همسنوسالهای خود برای حضور در پروژههای سینمایی پرداخت و این کار به یک فعالیت روزمره او تبدیل شد.
وی هماکنون حدود ۱۰۰ زن و دختر سیاهیلشکر را در اختیار دارد که برخی از آنها در کنار مشاغل دیگر خود، به این کار نیز مشغول هستند. البته او همچنین میتواند در صورت نیاز گروههای بزرگتری ایجاد کند، اما از یک مورد خاص به عنوان چالشی بزرگ یاد میکند که در آن باید به سرعت تعداد زیادی سیاهیلشکر و نوزاد را برای یک پروژه تأمین کند.
**دستمزد سیاهیلشکرها**
دستمزد سیاهیلشکرها نیز از زبان خانم بهرامی مورد بررسی قرار گرفته است. او برای هر جلسه فیلمبرداری مبلغی را از تهیهکننده دریافت میکند و بخش عمدهای از آن را به سیاهیلشکرها پرداخت مینماید. همچنین، در صورت نیاز به آرایش مخصوص، مبلغی اضافی به آنها تعلق میگیرد.
علاوه بر این، در صورت سفر به شهرستانها، سیاهیلشکرها علاوه بر هزینههای سفر، دستمزدی روزانه نیز دریافت میکنند. به این ترتیب، خانم بهرامی بیشتر زنان و دختران جوان بین ۱۵ تا ۲۰ سال را انتخاب میکند و به جوانترین گروه سیاهیلشکرهای دنیا اشاره دارد.
وی همچنین از میان فرزندانش نیز به عنوان سیاهیلشکر استفاده میکند؛ به طوری که دو نفر از فرزندانش مستقل عمل کرده و باقی با او در سینما همکاری دارند.**عنوان: فعالیتهای سیاهیلشکرها در سینمای ایران**
در سینمای ایران، برخی از سیاهیلشکرها خود را از درآمدهای سینما تامین کرده و در صورت کمبود منابع، به دیگران مراجعه میکنند. اکرم، دختر بزرگ خانم بهرامی، یکی از پرکارترین سیاهیلشکرها به شمار میآید. او در این خصوص میگوید که بیشتر اوقات به کمک مادرش میشتابد و در مواقعی که نیروی انسانی کافی نیست، از همکلاسیهایش برای پیوستن به جلسات فیلمبرداری دعوت میکند و قبل از آن با والدینشان هماهنگیهای لازم را انجام میدهد.
در حین گفتگو با خانم بهرامی و اکرم، تعدادی از سیاهیلشکرها نیز در کنار آنها بودند و از آنها درباره نحوه استفاده از دستمزدشان سوال کردم. اکرم بیان کرد که او درآمدش را صرف تحصیل و پوشاک میکند. در حالی که برخی دیگر به مشکلات معیشتی اشاره کردند، دو نفر از آنها نظرات جالبی را ارائه دادند. شهناز با اشاره به هزینههای خود گفت که تمام درآمدش را برای خرید لباس و آرایش صرف میکند، و رویا توضیح داد که علاوه بر هزینههای ابتداییاش، بخشی از دستمزد را نیز روی مبلغ دریافتیاش میگذارد تا هزینههای بیشتری را پوشش دهد. او افزود که عشق به بازیگری مهمترین دلیل حضورش در این عرصه است.
در ادامه به هالیوود تهران واقع در خیابان اربابجمشید رفتم تا با حسن دکتر، سرپرست سیاهیلشکرهای مرد آشنا شوم. او در قهوهخانهای در این خیابان بهسر میبرد که مرکز تجمع سیاهیلشکرها است. حسن دکتر که با نقشهای مختلفی از جمله پدر و قاضی در فیلمها شناخته شده، درباره آغاز فعالیتش در این حوزه توضیح داد که کار خود را از فیلم «مرفین» شروع کرد و به تدریج به جمعآوری سیاهیلشکر پرداخت.
او به سختیهای اولیه در جمعآوری سیاهیلشکرها اشاره کرد و گفت که در آن زمان، این موضوع هنوز جدی نبود و افراد برای پیوستن به این عرصه تردید داشتند. حسن دکتر به یاد آورده که مجبور بوده برای پیدا کردن سیاهیلشکر خاص، هفتهها به کافهها و رستورانها سر بزند و در نهایت با چالشهایی مواجه شده که حتی در برخی موارد، مجبور به گریم پسران جوان بهعنوان سیاهیلشکر زن شده است. این داستانها در نشان دادن دنیای پیچیده و چالشهای مربوط به سیاهیلشکرها در سینمای ایران قابل توجه است.در دنیای سینما، حضور بازیگران سیاهیلشکر یکی از جنبههای کمتر دیدهشده اما مهم آن است. حسن دکتر، یکی از فعالان این عرصه، به تازگی در گفتگویی اذعان کرده است که امروز والدین بهخصوص پدرها و مادرها برای حضور دخترانشان در نقشهای سیاهیلشکر به او مراجعه میکنند و اطلاعات لازم را در اختیارش میگذارند. آنها بدین وسیله دخترانشان را به جلسات فیلمبرداری میآورند و پس از اتمام کار، همگی به خانه بازمیگردند.
حسن دکتر با اشاره به وضعیت معیشتی برخی از این خانوادهها، تصریح کرده که در اغلب موارد، این افراد با اکراه و از روی ناچاری به بازیگری میپردازند. او به تعداد افراد سیاهیلشکر اضافه کرد که به سینمای ایران معرفی کرده است و این عدد به حدود پنج هزار نفر میرسد. اما سوال اینجاست که سرنوشت این افراد چه میشود؟
او توضیح داد که بسیاری از این بازیگران پس از چند جلسه فیلمبرداری، از این عرصه کنارهگیری کرده و به دنبال مشاغل دیگری میروند. برخی از آنها به کار خود ادامه دادهاند و به تدریج کنار میروند. در میان این جمع، افرادی نیز وجود دارند که به محبوبیت رسیدند، از جمله «شهرزاد» و «نادیا»، که با کمک حسن دکتر وارد سینما شدند.
به گفته حسن دکتر، همچنین چهرههای سرشناسی مانند بهروز وثوقی و بیکایمانوردی در این دسته قرار میگیرند. او با اشاره به سالهای گذشته گفت: بهروز وثوقی در فیلم «طوفان در شهر ما» بهعنوان سیاهیلشکر در یک نقش کوتاه ظاهر شد و بعداً به یکی از ستارههای سینما تبدیل گردید. بیکایمانوردی نیز در فیلم «فریاد نیمهشب» در یک نقش کوتاه دیده شد و اکنون به هنرمندی موفق بدل شده که برای هر فیلم دستمزد بالایی دریافت میکند.
این روند نشان میدهد که در حالی که برخی از بازیگران سیاهیلشکر به شهرت میرسند، اکثریت آنها به سرعت فراموش میشوند و سرنوشت نامشخصی دارند. حسن دکتر با این اشاره، گویای واقعیت تلخی است که سینمای امروز ایران را تحت تأثیر قرار داده است. بهنظر میرسد رویای شهرت و موفقیت باعث میشود که بسیاری از جوانان به این مسیر پرخطر روی بیاورند.### پاتوق حسن دکتر
قهوهخانهای در خیابان اربابجمشید، معروف به هالیوود ایران، به عنوان پاتوق حسن دکتر شناخته میشود. او هر روز ساعت ۴ بعدازظهر به این قهوهخانه وارد میشود و تا ساعت ۶ در آنجا حضور دارد. در این زمان، تعدادی از سیاهیلشکرها به دیدار او میآیند و در مورد برنامههای کاری خود از او سوال میکنند. حسن دکتر در صورت وجود برنامه فیلمبرداری، زمان و تاریخ آن را به دقت به آنها اعلام میکند تا بتوانند خود را آماده کنند.
حسن دکتر مدیریت بیش از یکصد سیاهیلشکر زن و مرد را بر عهده دارد. او بهطور مشابه با خانم بهرامی برای سیاهیلشکرهای زن هر جلسه ۵۰ تومان دریافت میکند، در حالیکه برای مردان این مبلغ به ۳۰ تومان کاهش مییابد.
او توضیح داد که نظارت بر سیاهیلشکرهای زن و دختر را شخصاً به عهده دارد، اما مدیریت سیاهیلشکرهای مرد را به فردی به نام «چیچو» واگذار کرده است. چیچو به دلیل شباهت ظاهری و حرکاتش به شخصیت سینمایی ایتالیایی، این لقب را به خود اختصاص داده و در جمعآوری و کنترل سیاهیلشکرها تخصص پیدا کرده است.
حسن دکتر تاکنون در بیش از ۵۰ فیلم نقشآفرینی کرده و اظهار داشت که دیگر تنها به دستمزد جلسهای بسنده نمیکند و تهیهکنندهها به دلیل تخصصش، با او قراردادی کار میکنند. جالب توجه این است که بسیاری از سیاهیلشکرها نیز به موفقیت او حسرت میخورند و آرزو دارند که روزی مثل او معروف شوند.











