به گزارش خبردونی، در زمانهای پرتنش ایالات متحده درباره تبعیض نژادی و بهموازات با رشد جنبش حقوق مدنی، مارلون براندو، بازیگر مشهور ۴۰ ساله، بهطور علنی اعلام کرد که تنها مسئلهای که به آن اعتقاد دارد، مبارزه با بیعدالتیهای نژادی است. موضعگیری صریح او در برابر این ناعدالتیها در دهه ۱۹۶۰ برای یک چهره معروف سینما چندان ساده نبود. این انتقاد او به نابرابری، بهعنوان مقدمهای برای یک مصاحبه با یکی از خبرنگاران اروپایی در پاییز ۱۳۴۳ خورشیدی تبدیل شد که بهطور گستردهای مورد توجه قرار گرفت.
در این مصاحبه، براندو بدون حاشیهروی به بیان عقایدش پرداخت و از احساس خلأ روحی، نفرت از پول و شهرت و عدم اعتماد به عشق و ازدواج سخن گفت. مجله «سپید و سیاه» در ۲۹ آذر ۱۳۴۳ متن این گفتوگو را منتشر کرد.
در این گفتگو، براندو به سؤالها پاسخ داد و در خصوص بحران روحیاش گفت: “احساس میکنم وارد سردابهای شدهام که نتوانستهام از آن خارج شوم.” او همچنین بر این نکته تأکید کرد که هیچ دلیلی مهمی برای این احساساتش نمییابد و تنها گزارشی از یک خلأ مطلق را ارائه کرد.
این بازیگر به انتقاد از حرفهاش پرداخت و عنوان کرد: “هیچ شغلی بهاحمقانهتری از بازیگری وجود ندارد.” علاوه بر این، او از موضع خود در خصوص مسائل نژادی گفت و آن را بدبختی بزرگی خواند که به شدت او را آزار میدهد.
در ادامه، براندو به پرسشی درباره انتخاب نکردن مسیر سیاسی پاسخ داد و اظهار داشت: “در ابتدا، این راه هدف من نبود و به مسائل سیاسی چندان اعتماد ندارم.” او ترس از مرگ را بستگی به نوع آن میدانست و از شایعات اخیر درباره سلامتیاش گفت که آن را چندان نگرانکننده نمیدانست.
در نهایت، براندو دلایلش برای کاهش حضورش در سینما را این گونه توضیح داد: “میخواهم محبوبیت و شهرت خود را حفظ کنم و به همین دلیل در انتخاب پروژهها دقت بیشتری دارم.”### نگاهی به نظرات مارلون براندو درباره زندگی و روابط
مارلون براندو در مصاحبهای اعلام کرد که او به دلیل برخی مسائل، نسبت به پول دیدگاه متفاوتی دارد. به گفته او، پدرش مسئول بررسی امور مالیاش است و او خودش را از جنبههای مالی دور نگه میدارد. براندو همچنین ابراز کرد که هیچگاه نمیپرسد موجودیاش چقدر است و نسبت به پولهایش احساسی منفی دارد، به ویژه پولهایی که به زعم او بهراحتی به دست آمدهاند.
در بخشی دیگر از مصاحبه، براندو به سوالی درباره عشق و ازدواج پاسخ داد. او عشق و ازدواج را عاملی برای بروز مشکلات میداند و در عین حال به وجود پسرش اشاره کرد که نتیجه ازدواجش با آنا کشفی است. او نگران است که پسرش به دلیل تربیت مادرش نسبت به او احساس منفی داشته باشد و این مسئله برایش ناامیدکننده است.
براندو همچنین به این سوال پاسخ داد که آیا عشق را دیگر به عنوان یک احساس معتبر میشناسد یا خیر. او اذعان کرد که ترجیح میدهد نفرت را بر عشق ارجح بداند و آن را احساس بیشتری از صمیمیت و خودخواهی میداند. او در ادامه گفت که عشق واقعی او به یک سگ از دوران کودکیاش بود و به یادآوری آن پرداخت.
در نهایت، وی به این سوال که آیا چیزی وجود دارد که او را سرگرم کند، پاسخ مثبت داد و اشاره کرد که خود او، یعنی مارلون براندو، میتواند او را بخنداند. او ابراز کرد که از مشاهده رفتارهای خودش لذت میبرد.











