به گزارش خبرآنلاین، فاطمه ابوحمزه در ایبنا نوشت: در سال ۱۴۰۲، نشر نگاه معاصر برای نخستین بار کتاب «ظهور استبداد مدرن در ایران» را منتشر کرد. این کتاب تاریخی سیاسی به قلم علی رهنما به زبان انگلیسی تألیف شده و ترجمه آن بر عهده پوریا پرندوش بوده است. این اثر در ۶۷۲ صفحه به چاپ رسیده و هدف آن بررسی نکات مبهم تاریخ دوران پهلوی، بهویژه تحولات سیاسی بین سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۶ است. رهنما در پیشگفتار کتاب اعلام کرده که هدف او پر کردن شکاف بین فرضیهها و دادههای تاریخی است. وی تأکید میکند که “اگر شاه در مقابل ایدهها و صداهای مخالف تساهل نشان میداد، خشونتی که در دهه ۱۳۵۰ بروز کرد، روی نمیداد.”
مقدمه کتاب توضيحاتی جامع در باب موضوع آن ارائه میدهد و نحوه گذار محمدرضا شاه پهلوی به استبداد مدرن را تشریح مینماید. کودتای ۱۳۳۲، زمینهساز این تغییر بود که ایران را تا سال ۱۳۴۶ به سلطنت استبدادی متحول ساخت. نویسنده بر این نکته تأکید دارد که استبداد مدرن در برابر استبداد سنتی مورد بررسی قرار میگیرد و برای دستیابی به این هدف، به دو دسته از منابع اتکا میکند.
نخستین دسته شامل آثار متفکران مشروطهخواه ایرانی بین سالهای ۱۲۴۲ و ۱۲۷۴ است و در مقابل، دسته دوم تحلیل ویژگیهای استبداد بر اساس اندیشه منتسکیو را مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده در نهایت دو فهم شرقی و غربی را برای تشخیص فرضیه در مورد استبداد مدرن ترکیب میکند و نظرات اندیشمندان مختلفی چون آخوندزاده و ملکمخان را شامل میشود. پژوهشها نشان میدهند که شاه از سال ۱۳۳۲ سلطنت مشروطه را به سوی سلطنت استبدادی سوق داد.
این کتاب به این مسئله میپردازد که استبداد مدرن میتواند در هر جای جهان خود را نشان دهد و تأثیر آن بر رفتار اجتماعی مردم را از منظر تاریخنگاران ایرانی بررسی میکند. روند تکامل استبداد در ایران تحت تأثیر سیاست داخلی و نیز مداخلات آمریکا در دوران سلطنت شاه قرار داشت. این اثر به وقایعی اشاره میکند که سلطنت مشروطه طی دوران مصدق را به سمت استبداد سوق داد.
بخش اولیه به توصیف رابطه شاه و مصدق و جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میپردازد و شباهتهای کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ را مقایسه میکند. بخش بعدی به وقایع پس از کودتا، قدرتگیری ژنرال زاهدی و سرکوب مخالفان میپردازد، در حالی که در بخشهای بعدی تداوم فشارهای سیاسی و اجتماعی بر مردم و روندهای مختلف سیاسی توصیف میشود.
در پایان، کتاب به تحولات اجتماعی و سیاسی و نارضایتیها اشاره میکند و به بحث درباره انتخاباتها و چالشهای سیاسی در دوره شاه میپردازد.**برکناری اقبال و انتصاب شریف امامی به عنوان نخستوزیر**
با برکناری اقبال و جایگزینی شریف امامی در مقام نخستوزیری، تحولات مهمی در عرصه سیاسی کشور رقم خورد. به دنبال این تغییر، انتخابات تابستان مجلس بیستم ملغی شد و برنامهای برای برگزاری مجدد این انتخابات اعلام گردید. در این راستا، جبهۀ ملی تلاشهایی برای برپایی انتخابات آزاد انجام داد که در نهایت بینتیجه ماند.
**تغییر رویکرد جوانان و تحولات سیاسی**
فصل نهم به بررسی رویکرد رادیکال دانشجویان میپردازد و سخنرانی اللهیار صالح در مجلس بیستم را در بر میگیرد. این بخش همچنین به پیروزی جان اف کندی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و ارزیابی وعدههای او و عملکردش اشاره میکند. در پایان، به حمله به معلمان و دانشآموزان در دوران نخستوزیری شریف امامی و استعفای او پرداخته میشود.
**دوره نخستوزیری امینی و چالشها**
بخش دهم به دوره نخستوزیری امینی میپردازد که با انحلال مجلس بیستم همراه بود. امینی در این دوره وعدههایی نظیر مبارزه با فساد داد، اما به نتیجه مطلوبی نرسید.
**بازگشت جبهه ملی و تنشهای سیاسی**
بخش یازدهم از بازگشت جبهه ملی به عرصه سیاسی خبر داده و بیان میکند که فعالیتهای این جبهه به هراس شاه و امینی انجامید و لذا امینی در تلاش بود تا این روند را متوقف سازد.
**وعدههای دموکراسی و واقعیتها**
بخش دوازدهم، دقیقاً به دورهای از توهمگرایی سیاسی اشاره دارد که در آن شاه و امینی وعده دموکراسی پارلمانی میدادند، در حالی که سیستم استبدادی شاه تقویت میشد.
**سرکوب مخالفان**
فصل سیزدهم به شیوههای سرکوب امینی علیه مخالفان و محدودسازی آزادیها پرداخته و توجیهات او برای این اقدامات را بررسی میکند.
**محدودیت آزادیهای سیاسی**
بخش چهاردهم نشان میدهد که شاه در تلاش برای محدود کردن آزادیهای سیاسی بود. ارزیابیهای آمریکا از دولت امینی و میزان دموکراسی در ایران نیز در این بخش مطرح میشود، همراه با گزارشهایی از اعتراض دانشجویان به حکومت مستبد.
**اعتراضات و واکنشها**
بخش پانزدهم شامل فرمان شاه به نخستوزیر و واکنش اعتراضی جبهه ملی به آن میشود. همچنین، از تزلزل رهبری جبهه ملی و دو دیدگاه متضاد در میان دانشجویان یاد شده است.
**کارزار تبلیغاتی علیه دانشگاهها**
بخش شانزدهم به کارزار تبلیغاتی دولت و شاه علیه دانشگاهها به عنوان مراکز توطئه میپردازد، و به خشونتهای واقعشده علیه دانشجویان و تخریب اموال دانشگاه تهران در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۴۰ میپردازد.
**سازماندهی مجدد دانشجویان**
بخش هفدهم از ناتوانی رهبری جبهه ملی در میان دانشجویان خبر میدهد. دانشجویان در تلاش برای سازماندهی مجدد و برنامهریزی برای آینده، به کمک به مردم سیلزده تهران پرداختند.
**اصلاحات ارضی و تبعات آن**
بخش هجدهم به قانون اصلاحات ارضی و تأثیرات آن بر جامعه میپردازد و به استعفای امینی و تغییرات رویکرد شاه اشاره دارد.
**دولت علم و جلب نظر مخالفان**
بخش نوزدهم به نخستوزیری علم میپردازد که کنترل کامل امور را در دست شاه قرار داد و اصلاحات اجتماعی را بدون تغییرات سیاسی به اجرا درآورد.
**تنش با مخالفان و تلاشها برای جلب نظر**
بخش بیستم به برخورد شاه با مخالفان اشاره میکند و علم سعی کرد با برگزاری جلساتی نظر جبهه ملی را جلب کند، اما تنش در میان دانشجویان وابسته به این جبهه ادامه دارد.
**کنگره جبهه ملی و چالشها**
بخش بیست و یکم به آخرین کنگره جبهه ملی میپردازد و مباحثاتی را که منجر به تفرقه در این جبهه میشود، توصیف میکند.
**گزارش پایانی**
در بخش بیست و دوم، تحولات سیاسی و رویدادهای کلیدی که تأثیر عمیقی بر وضعیت کشور داشت را خلاصهسازی میکند.در کنگرهای که بهعنوان نخستین رویداد خردهمالکان روستایی شناخته میشود، شاه موفق شد تا از این طریق محبوبیت خود را افزایش دهد و انقلاب سفید را مطرح کند. این انقلاب به همهپرسی گذاشته شد و تأییدیهای دریافت کرد.
مخالفان این انقلاب شامل نیروهای سهگانه حزب توده، طرفداران مصدق و حامیان آیتالله خمینی بودند. در ادامه، واکنش رژیم به این مخالفان مطرح میشود.
در بخش دیگر، درگیریهای میان مقامات سیاسی و مذهبی به نمایش گذاشته میشود و اهداف حملات آیتالله خمینی تشریح میگردد. این بخش همچنین به مذاکره نمایندگان دولت با زندانیان جبهۀ ملی و نتایج آن میپردازد.
این فصل به تظاهرات هواداران آیتالله خمینی در خرداد ۱۳۴۲ میپردازد. در ۱۳ خرداد، تظاهراتی در تهران و قم انجام شد که بدون شک به سخنرانی آیتالله خمینی علیه شاه گره میخورد. روزهای بعد نیز شاهد تظاهرات و واکنشهایی از سوی مخالفان همچون مصدقیها و حزب توده بودیم. در این بخش همچنین جزئیاتی از اعدام طیب حاج رضایی مشاهده میشود.
در ادامه، تحولات در واکنش احزاب و مردم به استبداد بررسی میشود. جبهه ملی به سیاست انتظار روی آورد، در حالی که نهضت آزادی ایران به شدت تحت فشار بود و به سمت مبارزه رادیکال و مسلحانه پیش رفت. حزب توده نیز رویکرد قهرآمیز را در پیش گرفت.
بخش دیگری به تغییر دیدگاه شاه نسبت به انتخابات مجلس اشاره دارد. در این زمان، کنگرهای با هدف تحریک شور مردمی برگزار شد و گزارشی از نقش این کنگره در انتخابات ارائه میشود. همچنین به نخستوزیری حسنعلی منصور اشاره میشود.
در ادامه، مسأله توافق کاپیتولاسیون و مخالفات آیتالله خمینی نسبت به آن مطرح میگردد. همچنین ترور منصور و تلاشهایی برای سوءقصد به جان شاه بررسی میشود.
در بخشی دیگر، تمجیدهایی که اطرافیان شاه از او داشتند، به تصویر کشیده میشود و رابطه شاه با مردم بهگونهای توصیف میشود که بیانگر استبداد مدرن او است. آرامش در کشور بهعنوان نوعی بیتفاوتی ناشی از ترس ذکر میشود.
در نهایت، بیتفاوتی سیاسی مردم و تبدیل شدن شاه به یک مستبد مدرن بررسی میشود. همچنین سه انتخابات مختلف و برخی رویدادهای مهم دوران سلطنت محمدرضا پهلوی مورد بحث قرار میگیرد.
در بخش پایانی کتاب، نتیجهگیریهایی از دوران سلطنت محمدرضا پهلوی ارائه میشود که جمله پایانی کتاب نیز تأملبرانگیز است.