به گزارش خبرگزاری **خبرآنلاین** به نقل از ایسنا، هفته ابتدایی شهریور هر سال به عنوان «هفته دولت» شناخته میشود. هدف اصلی نامگذاری این هفته، گرامیداشت یاد شهدای رجایی (رئیسجمهور) و باهنر (نخستوزیر) است که در حادثهای تروریستی در تاریخ هشت شهریور ۱۳۶۰ به دست منافقین به شهادت رسیدند.
زمانی که بحث از دولت انقلابی و ویژگیهای آن به میان میآید، الگو قرار دادن دولت شهید رجایی از اهمیت ویژهای برخوردار است. علیرغم اینکه عمر این دولت کوتاه بود، نظرات و اقدامات این دولت و به ویژه شخص شهید رجایی میتواند نمونهای از یک دولت اصیل در چارچوب انقلاب اسلامی محسوب شود.
به مناسبت هفته دولت و یادآوری شهدای رجایی و باهنر، ارزیابی عملکرد دولت انقلابی شهید رجایی در دوران جنگ در دو حوزه داخلی و خارجی ضرورت دارد.
### سیاست خارجی دولت شهید رجایی در دوران جنگ
سیاست خارجی دولت شهید رجایی در راستای گفتمان ارزشی و آرمانگرایی انقلابی قرار داشت. در زمان ارائه برنامه دولت به مجلس، رجایی سیاست خارجی خود را بر اساس اصول «نه شرقی، نه غربی» و انتقال تمرکز دیپلماسی از غرب به آسیا و آفریقا تعریف کرد. همچنین، حمایت از جنبشهای آزادیبخش و جایگزینی استراتژی اتحاد با غرب با عدم تعهد را اعلام کرد.
در ابتدای جنگ، فقدان یک سیاست خارجی فعال باعث شد که عراق با فعالیتهای دیپلماتیک گسترده، به ویژه از جانب وزیر خارجه خود، سعدون حمادی، حمایتهای بینالمللی را از آن خود کند. این در حالی بود که کشورها مانند آمریکا بدون ترس از واکنشهای ایران، سیاستهای خود را پیش میبردند.
هرچند که برخی کشورهای خارجی، از جمله سوریه، لیبی و الجزایر، از ایران حمایت کردند؛ اما سیاستهای غیرفعال ایران به شدت جریحهدار کننده بود و موجب گستاخی دیگر کشورها شد. افزایش تحرکات دیپلماتیک عراق به همراه عدم عکسالعمل به موقع ایران انتقادات بیشتری را به دنبال داشت.
دولت عراق تلاش کرد که با طرح موضوع جنگ در شورای امنیت، ایران را به عنوان آغازگر جنگ معرفی کند، اما ایران تا پیش از تصویب قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت به دلیل عدم اعتماد به مجامع بینالمللی اقدامی در این زمینه انجام نداد. اما در ماه دوم جنگ، سیاست ایران تغییر کرد و نماینده دائم ایران در سازمان ملل به شورای امنیت خواستار محکومیت تجاوز عراق شد.
با این حال، دیپلماسی ایران در زمینه تبلیغات نسبت به عراق از فعالیتهای کمتری برخوردار بود و واقعیتها را تحتالشعاع آرمانگرایی قرار داده بود. شورای امنیت سازمان ملل به عنوان نهاد مجری حفظ امنیت جهانی، باید به وظایف خود در قبال تجاوز عراق رسیدگی میکرد، اما در ابتدا اقدام خاصی انجام نشد.در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۹، کورت والدهایم، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، با نمایندگان ایران و عراق مذاکراتی را در این سازمان انجام داد و اعلام کرد که آماده است تلاشی برای حل مسالمتآمیز اختلافات بین دو کشور به کار گیرد. در پی این مذاکرات، شورای امنیت تشکیل جلسه داد و نخستین موضعگیری خود درباره جنگ ایران و عراق را با انتشار یک بیانیه اعلام کرد.
**تصویب قطعنامه ۴۷۹: امتیازی برای عراق**
اعضای شورای امنیت در این جلسه درباره گسترش جنگ ابراز نگرانی کردند و از دو کشور خواستند که بهعنوان اولین قدم برای حل این منازعه، از انجام هرگونه اقدام نظامی و نیز تقویت وضعیت خطرناک کنونی خودداری کنند و اختلافات را از طریق دیپلماسی حل نمایند. همچنین، شورا از تلاشهای دبیر کل حمایت کرد.
با وجود این بیانیه، واکنش جدی از سوی هر یک از طرفین جنگ مشاهده نشد. به دلیل ادامه درگیریها، شورای امنیت مجدداً در تاریخ ۶ مهر ۱۳۵۹ تشکیل جلسه داد و در نهایت قطعنامه ۴۷۹ را صادر کرد. این قطعنامه، موضعی ضعیف از شورای امنیت نسبت به جنگ به حساب میآمد، زیرا تجاوز عراق به ایران را نادیده گرفته و به طور خاص از نیروهای عراقی نخواست که به قلمروهای قبل از حمله بازگردند.
عراق این قطعنامه را به سرعت پذیرفت، اما ایران اعلام کرد که تا زمانی که تجاوزات عراق ادامه داشته باشد، نمیتواند آن را بپذیرد و شرط اصلی پایان جنگ و آتشبس را عقبنشینی کامل نیروهای عراقی اعلام کرد.
**سفر رجایی به سازمان ملل: انعقاد قرارداد صلح با خون**
رجایی، رئیسجمهور وقت ایران، در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۵۹ به رأس یک هیئت به سازمان ملل سفر کرد. وی در دو دیدار با دبیر کل سازمان ملل و سخنرانی در جلسه شورای امنیت، نگرشهای دولت ایران را در قبال جنگ تشریح کرد. او با اشاره به ناکارآمدی شورای امنیت و اقدامات عراق، ابراز کرد که ایران قرارداد صلح را با خون خود امضا خواهد کرد.
**انتقادهای صریح رجایی از سازمان ملل**
رجایی در پاسخ به اظهارات والدهایم که از ایران خواسته بود شکایتی رسمی ارایه دهد، اظهار کرد که مردم ستمدیده معمولاً شکایتی انجام نمیدهند و معتقدند که اینجا محلی برای ظالمان است. وی همچنین در جلسه شورای امنیت با بیانی قاطع به مسایل جنگ و نیز سیاست کشورهای مختلف درباره آن پرداخت و بیان داشت که شورای امنیت به دلیل ساختارش نمیتواند به درستی از ملل مستضعف حمایت کند.
**واکنش به تلاشهای بینالمللی برای آتشبس**
در ادامه جنگ ایران و عراق، سازمانها و مجامع بینالمللی، از جمله سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد به تلاش برای برقراری آتشبس و صلح پرداختند و با سفر به دو کشور، سعی کردند به درگیریها پایان دهند.**عراق و تلاشهای صلح در جنگ ایران و عراق**
عراق پس از مواجهه با مقاومت شدید و غیرمترقبه ایران در جبهههای نبرد و به منظور پنهان کردن جنایات خود، در تاریخ پنجم مهرماه ۱۳۵۹ اعلام کرد که از هر نوع پیشنهاد صلح و میانجیگری استقبال میکند. اما مقامات ایرانی بهطور قاطع اعلام کردند که هیچگونه مذاکرهای در زمینه آتشبس و صلح را تا زمان خروج کامل نیروهای عراقی از تمامی اراضی اشغالی ایران، نخواهند پذیرفت.
تلاشهای متعدد هیئتهای صلح که به منظور برقراری گفتگو میان ایران و عراق انجام شد، عملاً نتوانست به نتایج موثر و مثبتی دست یابد. علت این ناکامی، عدم رعایت اصل بیطرفی توسط این هیئتها بود و در حالیکه تجاوز عراق به خاک ایران کاملاً واضح بود، این هیئتها به نام بردن از تجاوزگران توجهی نکردند.
**نتیجهگیری**
دولت شهید رجایی با اتخاذ سیاستهای مشخص و قاطع در قبال جنگ، سعی کرد که از این بحران به نفع انقلاب اسلامی بهرهبرداری کند. او بر این باور بود که تجاوز عراق به تمامیت ارضی ایران تهدیدی برای بقای انقلاب است. در سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و جنبش عدم تعهد، تلاشهایی برای معرفی حقیقت و وضعیت ایران انجام داد.
این دولت همچنین در برابر تلاشهای بینالمللی برای برقراری صلح، موضعی غیرقابل مصالحه اتخاذ کرد و ادامه آتشبس و مذاکرات را به عقبنشینی کامل عراق از سرزمینهای اشغالی مشروط ساخت. از آنجا که عراق به این خواسته پاسخ مثبت نداد، رجایی بدون تردید پذیرش مذاکره و آتشبس را رد کرد.
**منبع:**
فصلنامه تخصصی نگین ایران، (شماره ۲)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، پائیز ۱۳۸۱، صفحات ۷۲ تا ۷۹.











