تماس با ما

تحولات پرونده هسته‌ای به آمریکا وابسته است و ایران نیازمند بازنگری در دکترین هسته‌ای خود می‌باشد. به اعتقاد کارشناسان، ترکیب سه عنصر مذاکره، مقاومت و قدرت می‌تواند به کشور کمک کند تا از بحران کنونی رهایی یابد.

**خبرآنلاین، زهره نوروزپور: ** به نقل از منابع معتبر، بامداد یکشنبه به وقت تهران، مکانیسم اسنپ بک در خصوص ایران فعال خواهد شد. در عین حال، ایران تا تاریخ ۱۸ اکتبر، زمان بیشتری برای دیپلماسی دارد. در این میان، این سوال پیش می‌آید که آیا می‌توان در این مدت سه ماهه، اقداماتی جهت خارج کردن ایران از وضعیت جنگ و تحریم انجام داد؟ دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی، در این زمینه معتقد است که امکان انجام اقدامات هست، اما به شرطی که مذاکرات به سادگی انجام نشود.

این استاد روابط بین‌الملل بر این باور است که لازم است دیپلماسی اجبار نیز در کنار مذاکرات اتخاذ شود؛ به این معنا که ایران باید با تغییر در دکترین هسته‌ای و تولید سلاح‌های هسته‌ای، قدرت چانه‌زنی خود را افزایش دهد. به اعتقاد وی، این تغییر زمانی می‌تواند به یک راهکار موثر منجر شود که در سه ضلع مذاکره، مقاومت و قدرت قرار بگیرد؛ در غیر این صورت، دیپلماسی اجبار به تنهایی کافی نخواهد بود.

**گفتگوی تفصیلی خبرآنلاین با دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی:**

**پرونده هسته‌ای ایران تحت اختیار آمریکا است**

*** با فعال‌سازی مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی، سرنوشت پرونده هسته‌ای ایران عملاً به دست آمریکا سپرده شده است. به گفته کارشناسان، آمریکا توانایی وتو کردن هرگونه اقدام کشورهای اروپایی برای جلوگیری از اسنپ‌بک را دارد. آیا با توجه به این شرایط، آمریکا به توافقی منصفانه و سودمند با ایران در مسئله هسته‌ای تمایل دارد؟ ***

دکتر دهقانی نسبت به این سوال ابراز نگرانی کرده و اعلام کرده که با فعال‌سازی مکانیسم ماشه، پرونده هسته‌ای به طور قطع در اختیار آمریکا قرار گرفته است. وی اضافه کرد که کشورهای اروپایی تحت فشار آمریکا تصمیم به فعال‌سازی این مکانیسم گرفته‌اند و این اثرات منفی بر روند تصمیم‌گیری آنها دارد.

استاد روابط بین‌الملل توضیح داد که به طور کلی، سه کشور اروپا تحت فشار ایالات متحده این اقدام را انجام داده‌اند و ممکن است اگر این فشار وجود نداشت، اینقدر سریع عمل نمی‌کردند. به عنوان مثال، در روزهای قبل از ۲۷ اوت با وجود تردیدها، آمریکا فشار آورد تا اروپایی‌ها هر چه سریع‌تر نامه‌ای به شورای امنیت ارسال کنند.

به گفته وی، در شرایط کنونی، اروپا در حال انجام مذاکرات غیرمستقیم با ایران است و به نوعی نقش یک واسطه را ایفا می‌کند. به عقیده او، حتی اگر کشورهای اروپایی بخواهند مانع از اجرایی شدن اسنپ بک شوند، آمریکا مانع خواهد شد.

از آنجا که زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ تا ۱۸ اکتبر در پیش است، دکتر دهقانی خاطرنشان کرد که امکان تمدید این قطعنامه تا تاریخ ۲۷ سپتامبر وجود دارد. او تأکید کرد که حتی اگر قطعنامه جدید برای تمدید تصویب شود، آمریکا آن را وتو خواهد کرد.

به طور خلاصه، دکتر دهقانی تأکید دارد که در حال حاضر سرنوشت پرونده هسته‌ای به دست آمریکا افتاده و اگر کشورهای اروپایی هم بخواهند در این زمینه اقدامی انجام دهند، به دلیل فشارهای آمریکا، این امکان برایشان فراهم نخواهد شد.در آینده لازم است که تمرکز بر تصویب قطعنامه جدیدی باشد که بتواند قطعنامه ۲۲۳۱ را تمدید کند.

### احتمال توافق برد-برد میان ایران و آمریکا بعید است

بر اساس تحلیل‌ها، ایران و آمریکا به توافقی برد-برد نخواهند رسید. به عقیده کارشناسان، آمریکا در کوتاه‌مدت تمایلی به امضای چنین توافقی ندارد. آن‌ها مذاکرات را به عنوان فرصتی برای دستیابی به توافقاتی یک‌جانبه که تمامی مطالبات خود را محقق کند، مطرح می‌کنند؛ بدون اینکه امتیازی به ایران ارائه دهند. به همین دلیل، احتمال توافقی که منافع هر دو طرف را تأمین کند، کاهش می‌یابد.

تحلیل‌ها نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها هیچ‌گونه احساس نیازی برای تغییر وضعیت موجود ندارند و معتقدند که تحریم‌ها و شرایط فعلی به نفع آنهاست. در این شرایط، آن‌ها هیچ انگیزه‌ای برای دستیابی به توافقی متBalanced و منطقی با ایران ندارند. همچنین، ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که آمریکا و کشورهای اروپایی تصور می‌کنند ایران گزینه‌ای جز تسلیم ندارد و به زودی باید به شرایط آنها تن دهد.

از دیدگاه غربی‌ها، اعطای امتیازات هسته‌ای برای ایران کافی نیست و آن‌ها انتظار دارند که ایران علاوه بر این، امتیازات موشکی و منطقه‌ای نیز بدهد. در نتیجه، به دنبال توافقی یک‌طرفه هستند که بیشتر بر مبنای منافع خودشان باشد و در آن حداقل منافع ایران در نظر گرفته نشده است.

در حال حاضر، به نظر می‌رسد مذاکرات هسته‌ای بیشتر بر روی تعهدات ایران تأکید دارد تا حقوق آن. آمریکا به گونه‌ای عمل می‌کند که موضوع لغو یا تعلیق تحریم‌ها کمتر مورد توجه قرار گیرد و حتی ممکن است به حاشیه رفته باشد.

در نهایت، برداشت کشورهای غربی از وضعیت ایران به گونه‌ای است که معتقدند این کشور در موقعیتی نیست که بخواهد بر امتیازاتی تأکید کند. بنابراین، به باور تحلیلگران، مهم‌ترین اولویت دیپلماسی ایران باید تغییر این برداشت و ذهنیت از سوی آمریکا باشد. در حال حاضر، این تصور وجود دارد که ایران در آستانه تسلیم است و در این شرایط، سخن گفتن درباره توافقات به شدت دشوار خواهد بود.### تغییر غلط‌فهم‌های غرب برای دستیابی به توافق

در حالی که برخی تحلیل‌ها بر نیاز به توافقی برد-برد در مذاکرات میان ایران و قدرت‌های غربی تأکید دارند، واقعیت حاکی از آن است که شرایط کنونی چنین توافقی را به شدت زیر سؤال می‌برد. به گفته کارشناسان، تغییر در ذهنیت آمریکا و اروپا باید اولویت اصلی باشد تا امکان رسیدن به توافقی سازنده فراهم شود.

پس از جنگ 12 روزه و تحولات خطرناک اخیر، به نظر می‌رسد که ایران قادر نخواهد بود بدون ارائه امتیازات در موضوعاتی که به عنوان خط قرمز شناخته می‌شوند، تحریم‌ها را از سوی آمریکا کاهش دهد. غربی‌ها انتظار دارند ایران نه تنها امتیازات هسته‌ای را ارائه دهد، بلکه خواسته‌های فراتر از آن به ویژه در زمینه غنی‌سازی و برنامه‌های موشکی را نیز بپذیرد. وضعیت به گونه‌ای است که برخی مقامات آمریکایی حتی خواهان محدودیت در توانمندی‌های موشکی میان‌رد ایران شده‌اند.

### انتظارات زیاده‌خواهانه غرب و چشم‌انداز توافق

به رغم تلاش‌ها برای توافق جامع، به نظر می‌رسد که ایالات متحده به هیچ وجه آماده است تا تمامی تحریم‌ها را لغو کند. کارشناسان به این نکته اشاره می‌کنند که اگرچه خواسته‌های هسته‌ای مطرح می‌شود، اما آمریکا حتی در صورت توافق جامع نیز از لغو تمامی تحریم‌های اولیه و ثانویه خود سرباز خواهد زد. این رویکرد منجر به این شده که تحلیل‌ها ادراک نادرستی از واقعیت‌های موجود در مذاکرات ارائه دهند.

### انزوای اروپا: واقعیت یا توهم؟

تعدادی از تحلیلگران بر این باورند که ایران در چهار سال گذشته به خواسته‌های اروپا توجه نکرده است و این مسئله موجب کاهش نقش آن‌ها در مذاکرات هسته‌ای شده است. اما به نظر می‌رسد که واقعیت‌ها نشان می‌دهد اروپا خود خواسته به حاشیه رفته و در مسائل هسته‌ای نقش مستقلی ندارد.

برخی تصریح می‌کنند که رفتار اروپا به گونه‌ای بوده که نتوانسته به طور مستقل در امور استراتژیک پای‌کار باشد و همواره وابسته به مواضع ایالات متحده باقی مانده است. حتی در مواردی مانند جنگ اوکراین، اروپا به دنبال حمایت آمریکا بوده و تلاش می‌کند مشکلاتش را از طریق مذاکره با این کشور حل کند.

در نهایت، عملکرد اروپا، نشان‌دهنده‌ی نقش تبعیتی آن از ایالات متحده است و این کاستی‌ها باعث شده‌اند که نتواند به عنوان یک بازیگر مستقل در حل مسائل هسته‌ای ایران ظاهر شود. به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که انزوای اروپا نتیجه عملکرد خود این دیپلمات‌هاست و نه اقدام‌های ایران.**نقش بحران اوکراین در روابط ایران و اروپا**

جنگ اوکراین به عنوان بهانه‌ای برای اروپا در عدم انجام تعهداتش به ایران تلقی می‌شود. انتقادات به این نکته اشاره دارد که اروپایی‌ها حتی در طول یک سال توافق برجام نتوانستند اقدامات مثبتی انجام دهند. در عوض، ایران در واکنش به این عدم پایبندی، اقداماتی را در راستای جبران انجام داد. برخی معتقدند که عملکرد اروپا به نوعی خود به انزوای این کشور منجر شده است.

**ضرورت تغییر در دیپلماسی هسته‌ای**

ایران اخیراً تهدیدهایی مبنی بر تعلیق همکاری‌ها با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مطرح کرده است. تحلیل‌ها حاکی از آن است که این تهدیدها ممکن است در نهایت به ضرر ایران تمام شود. در این زمینه، برخی کارشناسان معتقدند که برای تأمین منافع کشور، ایران باید به یک تغییر در رویکرد دیپلماتیک خود بپردازد و از دیپلماسی اجبار بهره ببرد.

برخی بر این باورند که تهدید به خروج از معاهده NPT و محدودیت همکاری با آژانس می‌تواند به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات آینده استفاده شود. این استراتژی می‌تواند به عنوان یک کارت در مذاکرات دیپلماتیک قرار گیرد.

**سناریوهای آینده برنامه هسته‌ای ایران**

از جمله سناریوهای احتمالی که مطرح است، تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران به منظور ایجاد بازدارندگی استراتژیک عنوان شده است. اظهارات برخی نمایندگان مجلس در این زمینه بر ساخت و نگهداری بمب اتمی تأکید دارد. این تسلیحاتی شدن می‌تواند به دو هدف عمده انجام شود: ساخت و نگهداری سلاح هسته‌ای یا استفاده از آن به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات.

چنین سناریویی می‌تواند به تغییر دکترین هسته‌ای ایران بینجامد، چه به صورت تسلیحاتی و چه بدون آن. در نهایت، راهبردهای دیپلماتیک و شفاف‌سازی اهداف هسته‌ای می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر آینده مذاکرات و وضعیت ایران داشته باشد.به گزارش منابع آگاه، تحلیل‌ها در مورد آینده برنامه هسته‌ای ایران به دو سناریو اصلی تقسیم می‌شود: نخست، تغییر دکترین هسته‌ای بدون تسلیحاتی شدن و دوم، تغییر دکترین با رویکرد تسلیحاتی. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که در صورت خروج ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT)، حتی کشورهایی همچون چین و روسیه نیز حمایت خود را از ایران سلب خواهند کرد و این امر زمینه‌ساز تنش‌ و جنگ در منطقه خواهد شد.

اگر ایران به صرف خروج از NPT اکتفا کند، ممکن است مواجهه با مخالفت‌هایی از سوی کشورهای مذکور را تجربه کند. به طور کلی، ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که ایران دریافته است هزینه تسلیم در برابر فشارها بیشتر از هزینه دیگر گزینه‌ها خواهد بود.

ایران بر این باور است که می‌تواند از طریق بازنگری در رویکرد هسته‌ای و همراهی با دیپلماسی فعال به توافق‌های بهتری دست یابد. در این راستا، طرف مقابل نیز فرصت سه‌ماهه‌ای برای مذاکرات فشرده و دستیابی به توافقی معقول و متوازن دارد. در حال حاضر، تمرکز بر خروج از NPT باید همراه با گفتمان دیپلماتیک صورت گیرد تا فشاری بر طرف‌های غربی ایجاد شود.

تصمیم‌گیرندگان ایران به این جمع‌بندی رسیده‌اند که گزینه تسلیم نمی‌تواند به نفع کشور باشد و تغییر در دکترین هسته‌ای با احتیاط و تدبیر مورد بررسی قرار گیرد. انتظار می‌رود که در نتیجه اسنپ‌بک، تغییرات حداقلی در دکترین هسته‌ای ایران مد نظر قرار گیرد.

تاکید بر تقویت توان دفاعی کشور در این شرایط ضروری به نظر می‌رسد. برخی بر این عقیده‌اند که بهبود این تصویر نادرست که ایران تنها گزینه‌ای جز تسلیم ندارد، می‌تواند به تقویت قدرت ملی و مردم‌پایه کمک کند.

در این میان، کارشناسان معتقدند که جمهوری اسلامی باید بین دو گزینه تسلیم و مقاومت، گزینه‌ای میانه را شناسایی کند. این امر نیازمند دیپلماسی فعال و تقویت توانمندی‌های داخلی است تا منجر به یک توافق به جای تسلیم گردد.

تحلیل‌ها نشان می‌دهد که راه حل نهایی می‌تواند در تقویت تاب‌آوری ملی، قدرت نظامی و دیپلماسی خلاق نهفته باشد. به عبارت دیگر، ترکیب این مولفه‌ها برای ایجاد یک استراتژی جامع در جهت منافع ملی ایران ضروری است.**تحلیل دیپلماتیک جدید درباره راهبردهای ایران در مذاکرات بین‌المللی**

در یک بررسی جدید، تأکید شده است که راهبرد ایران در عرصه بین‌المللی باید شامل سه عنصر اصلی باشد: قدرت نظامی، توانمندی مردمی و دیپلماسی فعال. تحلیل‌گرانی بر این باورند که این سه عامل قادر به ایجاد یک چارچوب توافق‌محور برای کشور هستند. به گفته برخی مقام‌ها، مقاومت به تنهایی کافی نبوده و لازم است تا همراه با مذاکرات و حضور در میدان، یک رویکرد ترکیبی شکل گیرد.

هدف اساسی دیپلماسی ایران، تغییر ادراک آمریکایی‌ها درباره وضع موجود است تا گزینه‌های تسلیم را غیرممکن و پرهزینه جلوه دهد. برخی تحلیل‌ها نشان می‌دهد که تنها از طریق مذاکره این تغییر در ادراک محقق نمی‌شود و نیاز به تاب‌آوری و توان دفاعی لازم نیز دارد.

به علاوه، دیپلماسی حداکثری که از ابزارهای دو و چندجانبه بهره‌برداری می‌کند، باید با توجه به ظرفیت‌های کشورهای بزرگ مانند روسیه و چین و همچنین کشورهای عربی، پیش برود. این رویکرد می‌تواند به منافع مشترک و در نهایت تحقق اهداف ایران کمک کند.

حضور ایران در سازوکارهای منطقه‌ای نظیر “۳+۴” نیز پیشنهاد شده که می‌تواند به افزایش تعاملات با کشورهای غربی کمک کند. بر این اساس، ایران پیشنهاد داد که مذاکراتی میان خود و کشورهای بزرگ از جمله چین و روسیه به همراه سه کشور اروپایی و آمریکا انجام گیرد تا به یک توافق جامع دست یابند.

تحلیل‌گران همچنین به چالش‌هایی که ممکن است در صورت فعال شدن مکانیسم “اسنپ بک” به وجود آید، اشاره کرده و از احتمال بروز ناآرامی‌ها در جامعه به دلیل فشارهای معیشتی هشدار داده‌اند. به همین دلیل، مدیریت تاب‌آوری مردم در شرایط فعلی به عنوان یک اولویت مطرح شده است.

نویسنده بر این باور است که ترکیب مذاکره، مقاومت و توانمندی می‌تواند به استحکام مواضع ایران در مواجهه با تهدیدات خارجی کمک کند. به عنوان مثال، پس از اقدام نظامی اسرائیل، جامعه به نحو مثبتی به آن واکنش نشان داد و این نشانه‌ای از اتحاد ملی بود.

با این حال، تاکید شده است که نباید به سادگی تصور کرد که معضلات پیچیده بین‌المللی در زمان کوتاه قابل حل است. واقع‌گرایی در سیاست خارجی، ضرورت فهم چالش‌ها و تدابیر طولانی مدت و تدریجی برای حل مشکلات را گوشزد می‌کند.

در این میان، اجماع میان تمام جریان‌های سیاسی در راستای حفظ منافع ملی و کاهش فشار بر مردم، امر بسیار حائز اهمیتی است که تمامی طرف‌ها باید به آن توجه کنند.در جدیدترین تحلیل‌ها در خصوص سفر رئیس‌جمهور به نیویورک، به نظر می‌رسد که برخی از انتظارات حداکثری از این سفر غیرواقع‌گرایانه بوده و ممکن است تحقق نیابد. کارشناسان باور دارند که نباید انتظارات غیرقابل دستیابی ایجاد کرد، چرا که این مسئله ممکن است دستاوردهای سفر را زیر سوال ببرد. ارزیابی صحیح و تحلیل‌های واقع‌بینانه از اهداف دیپلماتیک ضروری است تا از هر نوع قضاوت نادرست درباره موفقیت یا شکست این سفر جلوگیری شود.

همچنین، از منظر روابط بین‌الملل، حل تمامی مشکلات در یک دوره زمانی کوتاه چندان محتمل به نظر نمی‌رسد. در این راستا، انتظار می‌رود که رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه از تمامی ظرفیت‌های دیپلماتیک موجود بهره‌برداری کنند و با سران کشورهای مختلف، از جمله سه کشور اروپایی، به رایزنی بپردازند تا راه‌حلی حتی برای مسائل آتی پیدا کنند.

در نهایت، تاکید بر این نکته وجود دارد که هر نوع هزینه‌سازی در مذاکرات باید به نفع هر دو طرف باشد تا به توافقی پایدار منجر شود. در حال حاضر، درک این موضوع که ادامه وضعیت موجود برای طرف مقابل هزینه‌ساز باشد، اهمیت زیادی دارد و بدون این درک نمی‌توان به توافق رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *