تماس با ما

راهبرد جدایی‌طلبی در منطقه غرب آسیا: اهمیت خوزستان و نیاز به تقویت هویت عربی-ایرانیدر زمینه تحولات اخیر منطقه غرب آسیا، مسئله تجزیه‌طلبی و تلاش‌های جدایی‌خواهانه در برخی کشورها به ویژه در خوزستان، مورد توجه خاصی قرار گرفته است. این موضوع نه تنها می‌تواند به تضعیف اتحاد ملی منجر شود، بلکه ایجاد تنش‌های جدیدی را نیز به همراه خواهد داشت. از این رو، تقویت هویت عربی-ایرانی در این خطه، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ادامه روند کنونی می‌تواند بر همگان اثر بگذارد و به همین دلیل، ضرورت توجه به مسائل فرهنگی و اجتماعی این قوم اصیل احساس می‌شود.

### خاورمیانه و تحولات هویتی در قرن بیست‌ویکم

در قرن بیست‌ویکم، خاورمیانه به عنوان پنجره‌ای برای تجدید نظر در مرزها و حوزه‌های ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. این تحولات به ویژه با توجه به مسائل اقلیت‌های قومی و مذهبی صورت می‌گیرد و تلاش‌های گسترده‌ای در این راستا از سوی اندیشکده‌هایی نظیر رَند، بروکینگز و بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) از سال ۲۰۰۳ آغاز شده است. بر اساس نظریه‌هایی که بر تغییر قرارداد سایکس-پیکو تأکید دارند، تمرکز بر تجزیه دولت‌های مرکزی و قدرت‌یابی اقلیت‌ها افزایش یافته است.

به رغم وجود دلایل متعدد برای تحریک‌پذیری اقلیت‌های قومی و مذهبی، دو دلیل به طور خاص بیشتر مورد توجه قرار دارد: نخست، قدرت‌یابی اقلیت‌ها در شرایطی که قدرت‌های مرکزی رو به زوال می‌روند و دوم، نیاز اسرائیل به کشورهای کوچک با ویژگی‌های نژادی و مذهبی مشابه برای گسترش نفوذ خود در منطقه.

ایران، با جمعیتی متنوع و تاریخ غنی، به عنوان یکی از اهداف اصلی این پروژه فروپاشی در نظر گرفته می‌شود. به‌ویژه خوزستان به دلیل موقعیت حساس جغرافیایی و منابع غنی خود، همواره مورد توجه قدرت‌های بیگانه بوده است. بافت قومیتی متنوع در این استان، که شامل عرب‌ها، لرها و سایر گروه‌ها می‌شود، زمینه را برای تحریکات استراتژیک دشمنان فراهم کرده است.

طرح‌های جدایی‌طلبانه‌ای مانند نقشه «الاحواز» که از سوی شبکه‌های رسانه‌ای مشخص و مرتبط با مافیای نظام سلطه مطرح شده، نشان‌دهنده تلاش‌های سازمان‌یافته برای ایجاد نارضایتی و تفرقه در این منطقه می‌باشد. جنبش پان‌عربیسم، به ویژه در دهه ۱۹۵۰، با هدف تضعیف تمامیت ارضی ایران و جدایی خوزستان از آن، بارها به تحرکات خود ادامه داده است.

در طول جنگ، رژیم بعثی عراق به طور علنی از گروه‌های قومی در خوزستان حمایت کرد و پس از سقوط صدام، گروه‌های وهابی تلاش کردند تا هویت مذهبی عرب‌های خوزستان را تغییر دهند. این نفوذ به ویژه در میان جوانان، با هدف تخریب هویت تاریخی و مذهبی آنان در حال گسترش است و گزارش‌های متعددی از فعالیت‌های سلفی‌های وهابی در این منطقه وجود دارد.در پی شعارهایی که در سال‌های اخیر به بهبود مالی و رفاهی جوانان اشاره دارد، برخی از گروه‌ها موفق به جذب این قشر شده‌اند. در عین حال، اندیشکده‌های صهیونیستی-غربی به‌طور واضح بر لزوم حمایت از اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران تأکید کرده و رسانه‌هایی مانند «ایران اینترنشنال» و «الاهوازیه» به تقویت گفتمان قوم‌گرایی در خوزستان اقدام می‌کنند.

با این حال، برخلاف تبلیغات معاند، اکثریت عرب‌های خوزستان پیرو مذهب تشیع اثنی عشری هستند و ارتباط عمیق تاریخی و مذهبی با حوزه‌های علمیه نجف و قم دارند. بررسی تجارب تمدنی همگرایی میان عرب‌ها و ایرانی‌ها می‌تواند به‌عنوان راهی برای مقابله با پروژه‌های تجزیه‌طلبی عمل کند.

در شرایطی که تجزیه‌طلبی با تحریک قومیت‌ها و تحریف واقعیت‌ها در حال افزایش است، بازگشت به الگوهای اصلی هم‌زیستی مذهبی و تعامل با اعراب شیعه محلی در جهت کاهش حساسیت‌های قومیتی و رسیدگی به مشکلات اجتماعی و زیرساختی اهمیت ویژه‌ای دارد. تجربه تاریخی فقه حنفی، که اکثریت اعراب در غرب آسیا به آن وابسته هستند، خود گواهی بر همگرایی فرهنگی میان اعراب و ایرانیان در طول تاریخ است.

تجربه مشعشعیان عرب شیعی در خوزستان که در دوره صفویه به دولت مرکزی شیعی ایران پیوستند، نمونه‌ای از ادغام فرهنگی موفق عرب‌ها در ساختار ایرانی است. این خاندان با حفظ هویت عربی‌ خود، نقشی اساسی در حفاظت از مرزهای ایران داشتند. این الگو نشان می‌دهد که اگر عرب‌های ایرانی مورد احترام قرار گیرند، می‌توانند به‌عنوان حافظان تمدن ایرانی-اسلامی عمل کنند.

پیوست تاریخی اعراب به ایران تنها به دوران اسلامی محدود نمی‌شود و از دوران باستان ریشه دارد. دولت لخمیان در حیره و خاندان باذان نیز نمونه‌هایی از این پیوندها هستند که مفهوم “ایران تمدنی” را در جهان عرب ترویج کرده‌اند.

امروزه این پیوندهای عمیق میان نخبگان دینی عرب و ایرانی نیاز به بازنگری و شکل‌گیری یک گفتمان جدید دارد. اعراب ایرانی می‌توانند به عنوان بازآفرین این ارتباط در قالب «دیپلماسی فرهنگی مقاومت» عمل کنند.

گفتمان «عرب ایرانی» می‌تواند بر پایه حفظ یکپارچگی سرزمینی، حمایت از محور مقاومت و ایجاد لابی مؤثر در جهان عرب برای تأمین منافع ملی ایران شکل گیرد. دکتر محمد عجم در کتاب خود به‌خوبی این اتحاد را تبیین کرده و بر این نکته تأکید دارد که عرب ایرانی نقطه تعادلی میان ایران و اعراب است.

مشکلات زیرساختی در خوزستان، ناشی از تبعات جنگ و غفلت‌های مدیریتی، همچنان موضوعی حیاتی است. رسیدگی به این معضلات و توجه به نیازهای مردم شریف خوزستان، به‌عنوان یک ضرورت استراتژیک باید در اولویت قرار گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *