**خبرگزاری مهر -گروه هنر-آزاده فضلی؛** فیلمها بهعنوان تجارب نو و متنوع در روایت و فرم سینمایی شناخته میشوند. با این حال، ورود واژه «اکسپریمنتال» به سینمای ایران، بهویژه در حوزه فیلم کوتاه، موضوعی مهم و قابل بررسی است. این اصطلاح در مقایسه با واژه «خلاقه» که بار معنایی مشابهی دارد، به شکل قابل توجهی مورد توجه فیلمسازان و تماشاگران قرار گرفته و حتی در جشنوارههای سینمایی باعث بحث و جدل شده است.
فیلمهای اکسپریمنتال در سینمای کوتاه ایران تاریخی بهاختصار دارند و به نظر میرسد که دستهبندیهای نهادهای جشنوارهای در جداسازی این آثار از دیگر فیلمها تأثیرگذار بوده است. در این نوشتار، تمرکز بر سینمای کوتاه است، هرچند سینمای بلند نیز از این رویدادها بیتأثیر نبوده است.
تمایز اصلی فیلمهای اکسپریمنتال از دیگر آثار، جهانبینی خاص فیلمساز است. این نوع سینما همچون آنچه که بهطور معمول در سینمای کوتاه ما دیده میشود، صرفاً تغییر در صحنهها نیست، بلکه تمامی اجزای اثر از کارگردانی تا بازیگری باید در یک مسیر نوآورانه گام بردارند.
ویژگی بارز فیلمهای خلاقه در نحوه ترکیب اجزای تولید نهفته است. در اینجا، کاربرد فیلمنامه به شکل کلاسیک وجود ندارد و این خود، مرز مشخص بین فیلم تجربی و سایر انواع فیلمهاست. کارگردانی، صحنهپردازی و فضاسازی در این نوع سینما بهطور جداییناپذیری باهم ترکیب میشوند.
سینمای تجربی در واقع به معنای نوآوری در استفاده از تجهیزات سینمایی است؛ تلاشی برای کاوش در ویژگیهای فرمی تصویر، طراحی گرافیکی و پرهیز از داستانگویی رایج. استفاده از فناوریهای روز و عناصر بصری محلی در این سینما، همگی در راستای گسترش زبان سینما و کشف امکانهای نوین بیان هنری قرار دارند.
با برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران و نمایش آثار در بخش تجربی، گفتگویی با سه فیلمساز جوان این حوزه، پردیس عزیزی، سامان علینژادیان و محمدامین طرقی، تحت عنوان «جایگاه سینمای تجربهگرا در فیلم کوتاه» انجام شده است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.**عنوان: بررسی سینمای تجربهگرا از دیدگاه فیلمسازان**
**پردیس عزیزی** درباره مفهوم سینمای تجربی یا اکسپریمنتال، گفت: این موضوع به مدت بیش از یک دهه در میان فیلمسازان جوان مورد بحث است. او دو تعریف از سینمای اکسپریمنتال ارائه کرد: یکی تعریف کلاسیک آن که به «غیرروایی» اشاره دارد و فیلمهایی را توصیف میکند که هیچ ارتباطی با سینمای پیشین ندارند و فاقد معنای مشخص هستند، و دیگری تعریف مدرن که این فیلمها را به عنوان گونهای از سینما در برابر فیلمهای داستانی قرار میدهد. به گفته او، سینمای اکسپریمنتال بیشتر بر جنبههای غیرروایی متمرکز است و هدف آن تجربههای بصری و مفهومی جدید برای مخاطب است.
عزیزی ادامه داد که امروزه بسیاری از فیلمهای فرمالیستی نیز در دسته اکسپریمنتال قرار میگیرند. او تأکید کرد که نمیتوان تمامی فیلمهای داستانمحور را در این مقوله قضاوت کرد، زیرا بسیاری از آنها ممکن است به واسطه تکنیکهای مختص دیگر جنبشها، به جشنوارهها راه یابند.
**محمدامین طرقي** نیز نظر خود را درباره سینمای اکسپریمنتال بیان کرد و گفت که این نوع سینما بیشتر بر تجربههای شخصی تکیه دارد و ممکن است در نگاه اول برای مخاطب خارج از درک باشد. او به یادآوری فیلم کوتاهی اشاره کرد که در ابتدا روایتش را درک نکرد، اما در تماشای مجدد متوجه عمق آن شد. به عقیده او، داستانهای شخصی میتوانند به عنوان شکل خاصی از سینمای اکسپریمنتال عمل کنند.
**سامان علینژادیان** نیز در ادامه این بحث بر مفهوم سینمای تجربهگرا متمرکز شد و بر اهمیت این سینما به عنوان بستر برای آزمایشهای هنری و مفهومی تأکید کرد. این سینما، فرصتی برای فیلمسازان فراهم میآورد تا از قالبهای سنتی فاصله بگیرند و اشکال جدیدی از بیان خلاق را مورد بررسی قرار دهند.
این گفتوگو در زمینه تنوع و تکامل سینمای تجربی، بازتابی از تحولات اخیر در این حوزه و چالشهای پیش روی فیلمسازان است.سینمای تجربی یا اکسپرimental همواره در حال تحول است و تعاریف آن به طور مداوم تغییر میکند. امروزه، شکل سنتی سینمای آوانگارد دیگر به مانند گذشته وجود ندارد و نوآوریهای بنیادین به ندرت اتفاق میافتد. به همین دلیل، سینمای تجربی اکنون به یک آزمایشگاه برای نوآوری و آزمایشات جدید تبدیل شده است که به سینمای روایی کمک میکند تا بتواند از ایدههای نوین تغذیه کند و به این ترتیب عرصهای برای آزمودن خلاقیتها فراهم شود.
گفتوگو در حاشیه جشنواره فیلم کوتاه تهران انجمن سینمای جوانان ادامه دارد، جایی که سرفصلهایی برای آموزش سینمای تجربی مقرر شده است. این نکات شامل مولفههایی چون ضدپیرنگ و ساختارهای غیرروایی بوده و بر اهمیت آنها تأکید میشود. با این حال، جمعآوری این مؤلفهها به تنهایی ضمانتی برای ساخت آثار با کیفیت نیست. به اعتقاد برخی، باید سازوکاری ثابت جهت ارزیابی آثار سینمای تجربی در جشنوارهها ایجاد شود تا داوری تحت تأثیر تغییرات سالانه قرار نگیرد.
به گفته کارشناسان، اساسنامه موجود درباره سینمای تجربی باید به عنوان مبنای ارزیابی آثار جدید تلقی گردد. برای جشنواره فیلم کوتاه تهران، پیشنهاد شده که حدود ۵ تا ۶ سال از کارشناسان مشخص برای داوری استفاده شود تا از تناقضها و اختلافنظرها کاسته شود. مثلاً در جشنواره گذشته، فیلمی داستانی به عنوان اثر تجربی پذیرفته شد که پس از داوری و مصاحبه با کارشناسان مشخص شد که واجد شرایط تجربی نبوده است.
در ادامه، سامان علینژادیان در پاسخ به این پرسش که آنها با چه اهدافی به فیلمسازی تجربی میپردازند، تصریح کرده است که سینمای تجربی برای او یک نگاه شخصی محسوب میشود. وی برخلاف تولیدات گرانقیمت و تیمهای بزرگ، بر استقلال و خلوت فردی تأکید دارد و معتقد است که اساس کارش بر مبنای دغدغههای شخصی شکل میگیرد. آثارش نشاندهنده مشکلات مدرن جامعهاش است و او ترجیح میدهد به جای پیروی از قواعد از پیش تعریفشده، به ایجاد فضایی آزاد برای خلق اثر بپردازد.**تحلیل مرزهای روایت در سینمای تجربی؛ آیا همه فیلمهای تجربی قابل تفکیک هستند؟**
در سینمای تجربی، مسأله روایت و پیرنگ موضوعی چالشبرانگیز به شمار میآید. سامان علینژادیان بر این باور است که اگرچه سینمای اکسپریمنتال باید فراتر از روایتهای سنتی باشد، اما نمیتواند بهطور کامل از مفهوم روایت فاصله بگیرد. به گفته او، حتی لحظات ساده نیز به نوعی شامل روایت هستند و بدین ترتیب، حذف کامل روایت امکانپذیر نیست.
علینژادیان در ادامه میافزاید که بسیاری بر این باورند که فیلمهای تجربی بیشتر به ذهنیت و تأمل میپردازند و از هنجارهای سینمای تجاری پیروی نمیکنند. او با یادآوری تجربه خود در ساخت فیلمی درباره نخلهای سوخته آبادان، توضیح میدهد که هدف او ارائه یک روایت متفاوت بر اساس واقعیتهای مستند و تکراری بوده است. این رویکرد، هنرمند را وادار میکند تا مخاطب را به تحلیل و جستجو پس از تماشا تحریک کند.
پردیس عزیزی، دیگر مشارکتکننده این بحث، نیز تأکید میکند که هیچ فیلمی صرفاً بر اساس تئوری ساخته نمیشود. به عقیده او، ایدهها در حین فرآیند ساخت و تولید پرورش مییابند و میتوانند به فرمهای مختلفی از جمله مستند یا تجربی تبدیل شوند. عزیزی با اشاره به فیلم کوتاه «رافکات» که در ابتدا قرار بود داستانی باشد، تاکید میکند که در فرایند تحقیق، تغییراتی در جهت اشتباهات اولیه به وجود آمد و به فیلمی متفاوت منجر شد.
او همچنین به تغییرات در تعریف سینمای اکسپریمنتال اشاره میکند و میگوید که در دهههای ابتدایی قرن بیستم، امکان خلق آثاری کاملاً نو و متفاوت وجود داشت. اما امروز این امر به چالشی بزرگ بدل شده است و بیشتر باید به ترکیب خردهفرمها و ساختارهای جدید پرداخت. عزیزی در ادامه به فیلم «در دیدرس» اشاره میکند و تأکید میکند که اگرچه این پروژه از تجربیات شخصی او نشأت گرفته، اما این موضوع الزماً به معنای رفتن به سمت سینمای تجربی نبوده و امکان دارد داستانی نیز باشد.

* به نظر میرسد که در یکی از فیلمهای پیشین شما به نام «عینک»، نگاهی اکسپریمنتال حاکم بود؛ بهطوری که روایت به گونهای طراحی شده بود که با اهداف شما به عنوان فیلمساز همخوانی داشت. آیا این نوع نگاه بهطور کلی در آثار شما مشهود است؟
پردیس عزیزی: نکته جالب این است که فیلم «عینک» در جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش درنیامد اما در جشنواره منطقهای سینمای جوان اکران شد. این موضوع نشاندهنده تلاشم برای کشف مرزهای فرم و روایت است که گاهی به سینمای اکسپریمنتال نزدیک میشود و گاهی به سینمای داستانی تعلق میگیرد. در مورد این فیلم، بیشتر مخاطبان آن را در دسته داستانی قرار دادند، چرا که بر پایه یک چرخش داستانی استوار بود. ولی در فیلم «در دیدرس»، انسجام روایی حذف شده و به نوعی داستانزدایی روی داده است.
«در دیدرس» در ابتدا به شکلی بسیار داستانی و با جزئیات تدوین شد، اما با پیشرفت فیلمنامه، قصه آن به تدریج کاهش یافت و به کلیات تبدیل شد. در طول شش ماهی که بر روی فیلمنامه کار کردم، فیلم به سمت اکسپریمنتال حرکت کرد. اگر نسخه اولیه ساخته میشد، بیشتر داستانی احساس میشد. اما با مشاهده روند تولید، به این نتیجه رسیدم که این فیلم لزومی به روایت کامل ندارد و تعدادی سؤال بیپاسخ باقی گذاشتهام. بر اساس تجربیات در پروسه ساخت، تصمیم گرفتیم که نمایش این فیلم باید در قالب اکسپریمنتال باشد، چرا که اگر به عنوان یک داستان یا اثر ادبی مورد ارزیابی قرار گیرد، ممکن است درست درک نشود.
ادامه دارد…











