تماس با ما

مظفرالدین‌شاه در خاطرات خود به بیان این نکته پرداخته است که سلطان عثمانی اقدامات قابل توجهی در راستای توسعه و پیشرفت انجام داده است.

مظفرالدین‌شاه در خاطرات خود به بیان این نکته پرداخته است که سلطان عثمانی اقدامات قابل توجهی در راستای توسعه و پیشرفت انجام داده است.

**سفر مظفرالدین‌شاه قاجار به فرنگ؛ تحولات فرهنگی و دیدگاه‌ها**

به نقل از خبرگزاری خبردونی، مظفرالدین‌شاه قاجار سفر نخست خود به اروپا را در پایان سال ۱۳۱۷ هجری قمری آغاز نمود و در این سفر، تمامی وقایع را به صورت روزنوشت ثبت کرد. به همین مناسبت، جزئیاتی از روز یکشنبه پنجم جمادی‌الآخر ۱۳۱۸ (هشتم مهر ۱۲۷۹) و دوشنبه ششم جمادی‌الآخر ۱۳۱۸ (نهم مهر ۱۲۷۹) منتشر شده است.

در روز یکشنبه، شاه پس از بیدار شدن از خواب، نماز صبح را به جای آورد و ابراز شکرگزاری کرد که در سلامتی کامل به سفر خود ادامه می‌دهد. وی به همراه اشراف و مقامات دولتی برای ورود به اسلامبول آماده می‌شد. صدراعظم به وی اطلاع داد که سفر به اسلامبول در ساعت یازده صبح انجام خواهد شد.

در طول مسیر، مظفرالدین‌شاه از مناظر طبیعی و شرایط جغرافیایی منطقه بازدید می‌کند و تاکید می‌کند که پس از عبور از آدرنه، آبادی‌های چندانی دیده نمی‌شود. آدرنه که در گذشته پایتخت امپراتوری عثمانی بوده، حالا شهری معتبر با جمعیتی نسبتاً زیاد است. اما مناطق اطراف آن، عمدتاً خالی از سکنه و کشاورزی به نظر می‌رسد.

نزدیک به اسلامبول، شاه و همراهانش به لباس رسمی خود در آمده و به سمت دریای مرمره حرکت کردند. در این مسیر، شاه به مشاهده کلیساها و ساختمان‌های متنوع پرداخت و از وضعیت بهداشتی آن‌ها ابراز نظر کرد.

پس از ورود به نزدیک بوغاز، ایستگاه قطار متوقف شد و وزیر امور خارجه عثمانی، توفیق پاشا، به استقبال آن‌ها آمد. وی دعوت کرد که سوار کالسکه‌ها شده و سپس به قایق‌ها بروند تا به ملاقات سلطان عثمانی بروند. شاه و همراهانش از گرمى استقبال وزیر ابراز خرسندی کردند.

سفر از ایستگاه تا کنار بوغاز به سرعت انجام شد و هنگام ورود به قایق‌های بزرگ، آرامش دریا و راحتی سفر مشهود بود. کشتی معروف «عزالدین‌لو» که قدرت و وزن قابل توجهی دارد، آخرین مقصد شاه در این بخش از سفر بود و به جمعی از مقامات و مهمان‌ها خوشامد گفت.### ورود به اسلامبول: صبحی پر از بوی اسلام

به گزارش منابع محلی، در روزهای اخیر، سفر به اسلامبول برای گروهی از ایرانیان مقیم در این شهر به شکلی خاص و با استقبال چشمگیری همراه بوده است. در این روز، بساطی از قایق‌ها و کشتی‌های بزرگ در نزدیکی ساحل برپا شده و بسیاری از هموطنان با ساز و آواز به استقبال مهمانان آمده‌اند. مهمان‌نوازی آنان به حدی بود که فریادها و نغمه‌های شاد بر فضای دریا پخش می‌شد و پیغام‌های محبت آمیز در قالب سلام و تبریک به مهمانان ارائه می‌شد.

به جز ابراز محبت ویژه ایرانیان، مناظر زیبای اسلامبول با مساجد و عمارت‌های مختلف در افق خودنمایی می‌کردند. در این میان، طرخان پاشا به عنوان مهمان‌دار ما، مناطق مختلف را معرفی می‌کرد و گروهی از موزیک‌چی‌ها نیز نوای خوشی از موسیقی ایرانی نواخته و حال و هوا را تننظیم می‌کردند.

در ادامه مهاجرت به سوی اسکودار، شاهد چهره‌نگاری‌های دیگری از شهر بودیم. قایق‌های متعددی با جمعیت‌های شاداب و دست‌افشان در انتظار بودند تا به طور رسمی از مهمانان استقبال کنند. در این راستا، کشتی ما از برابر بناهای دولتی و سلطنتی عثمانی گذشت و بازدیدکنندگان در حال دست تکان دادن بودند.

به زودی قایقی از سواحل نزدیک به کشتی ما نزدیک شد و مشخص گردید که در آن، یکی از نزدیکان خانواده سلطنتی عثمانی به نام محمد توفیق افندی به همراه سعید پاشا، رئیس دارالشورای بزرگ، برای مراسم استقبال حاضر شده‌اند. آن‌ها با آداب خاص عثمانی، تبریکات و تهنیت‌های سلطنتی را به ما عرض کردند.

در ادامه، با همراهی شاهزاده و کارشناسان دولتی، به سمت اسکله به راه افتادیم. در آنجا، شاهزاده عبدالقادر افندی و خلیل رفعت پاشا به عنوان مقامات عالی‌رتبه عثمانی به گرمی از ما پذیرایی کردند. شاهزاده، با ویژگی‌های نجابت و ادب خود، توجه‌ها را به خود جلب کرد و یادآور شد که جوانی با وقار و حضور مؤثر در استقبال از مهمانان است.

پس از تبادل احوال، سوار بر کالسکه‌ها به سمت قصر یلدوز که محل اقامت سلطنتی و دولت عثمانی است، روانه شدیم. با این آغاز، روزی تاریخی برای مهمانان ایرانی رقم خورد و ورود به اسلامبول به یک تجربه به یادماندنی تبدیل شد.### بازدید از باغ یلدوز و ملاقات با سلطان عثمانی

کالسکه با زحمت خود را به سوی باغ یلدوز پیش می‌برد و پس از گذر از چند کوچه و خیابان، به درب سرای سلطنتی رسیدیم. این باغ که مسافتی حدود پانصد قدم از بوغاز تا درب آن فاصله دارد، در حقیقت یک ارک سلطنتی با دیوارهای محصور است که مختص به خانواده سلطنتی می‌باشد.

در طول مسیر، از جلوی دریا تا ورود به باغ یلدوز، سربازان عثمانی در لباس‌های مخصوص و با موزیک ایستاده بودند تا از ما استقبال کنند. همچنین، برخی از مردم از اطراف به تماشا نشسته بودند. به محض ورود به باغ، اعلی‌حضرت سلطان به پیشواز ما آمد و پس از پیاده شدن از کالسکه، دست به دست هم داده و با محبت و صمیمیت ابراز دوستی کردند.

پس از این ملاقات شاداب‌کننده، به داخل عمارت کوچکی در مجاورت سردر باغ رفتیم و به گفتگو پرداختیم. سلطان از حضور ما ابراز خوشحالی کرد و ما نیز از مهمان‌نوازی بی‌نظیرشان تشکر کردیم. در این حین، درشکه‌ای که مختص به سلطان بود، ما را به دور باغ برد تا به صحبت ادامه دهیم.

خیابان‌های باغ یلدوز به سبک پارک‌های اروپایی طراحی شده و از لحاظ زیبایی و نظافت در بالاترین سطح قرار دارد. پس از گذر از چندین باغ و عمارت، به محل اقامت خود رسیدیم. این اقامتگاه سال‌ها پیش نیز پذیرای امپراتور آلمان بوده است. بعد از بالا رفتن از پله‌های عمارت، سلطان ما را به تالار بزرگی که بسیار مجلل و با شکوه بود، معرفی کرد و پس از آشنایی با وزرا و شخصیت‌های دولتی، به منزل خود رفت.

سلطان عثمانی به صمیمیت ابراز خوشحالی از پیشامدی که در پاریس بر ما رفته بود، پرداخت و در حین بازگشت، تا پای پله‌ها ما را مشایعت کرد.

### توصیف سلطان عثمانی

لازم است به توصیف مختصری از ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی اعلی‌حضرت سلطان بپردازیم. وی که مدت بیست‌وپنج سال است به سلطنت می‌پردازد، پنجاه‌وهشت سال سن دارد و قامت متوسط و باریک‌اندام دارد. چهره‌ای روشن با پیشانی بلند و محاسن سیاه و سفید که نشان از تفکر و تدبیر او در امور کشور دارد. هرچند که آثار فعالیت‌های زیاد بر چهره‌اش قابل مشاهده است، اما همچنان دارای نیروی بالا و استقامت است.

سلطان به دلیل ادب و مهربانی‌اش محبوبیت زیادی در قلب‌ها دارد و این ویژگی‌ها نشان از الگو بودن او در جامعه مسلمانان دارد. پس از استراحتی کوتاه در عمارت، می‌توان گفت که این اقامتگاه واقعا در مقام مقایسه با قصرهای زیبا در اروپا بی‌نظیر است.در روزهای اخیر، توجه به زیبایی‌ها و امکانات باغ یلدوز در استانبول، به شدت افزایش یافته است. این باغ که به عنوان “سرای” نیز شناخته می‌شود، به عنوان یک شهر کوچک، فضایی مناسب برای سرگرمی و تفریح فراهم کرده است و شامل عمارات متعدد، جنگل، دریاچه و اسباب تفریحی می‌باشد. همچنین، این مکان دارای سربازخانه‌هایی با ظرفیت سی هزار نفر نیروی نظامی است که در پارک اطراف خدمت می‌کنند. یلدوز به گونه‌ای طراحی شده که با دیوارهای محکم، امنیت آن تضمین گردیده و تنها با اجازه دولت می‌توان به آن وارد شد. در برخی نقاط این ناحیه، امکان مشاهده بوغاز نیز وجود دارد، هرچند که درختان این منطقه کمتر از درختان فرنگی به چشم می‌خورند.

در سرای یلدوز، امکاناتی نظیر موزه، کتابخانه و باغ وحش نیز موجود است و به عنوان مرکز بزرگ سلطنت عثمانی، کلیه ملزومات یک دربار شاهانه در آن جمع‌آوری شده است. اسلامبول به چهار ناحیه جداگانه تقسیم می‌شود که یکی از آن‌ها، همین یلدوز است. قسمت دیگر شامل محله قدیمی اسلامبول است که مساجد تاریخی و عمارت‌های دولتی را در بر می‌گیرد. به موازات این بخش، اماکن مدرن‌تر و اروپایی‌تری نیز در قسمت “بک اوغلی” واقع شده که به عنوان محلی برای زندگی اروپاییان شناخته شده و به سمت بهبود زیرساخت‌ها در حال حرکت است.

قسمت چهارم، اسکودار، در آسیای عثمانی قرار دارد و از لحاظ ساختمانی نسبت به دیگر نواحی کیفیت پایین‌تری دارد. با این حال، یلدوز و بک اوغلی به خاطر زیبایی و پاکیزگی‌شان در مقایسه با دیگر نواحی، قابل توجه هستند.

در ادامه مراسمی که شام با حضور سلطان عثمانی به رسمیت شناخته شد، برگزار شد. طی این مراسم، پس از سوار شدن بر کالسکه و عبور از فضایی چراغانی شده، به عمارت مخصوص سلطان رسیدیم. در اینجا جمعی از وزرا و مقامات حضور داشتند. پس از گفت‌وگوهای اولیه، به اتاق شام راه یافتیم که میز غذا به طور خاصی برای میهمانان چیده شده بود. در بالای میز، تنها من و سلطان نشسته بودیم و سایر وزرا در دور میز جای گرفته بودند. این شام فرصتی برای تبادل نظر و گفتگوهای دوستانه فراهم آورد.در یک مراسم باشکوه، سلطان به معرفی شخصیت‌های مهمی پرداخت که در کنار وی از جمله سردار مکرم و وزیر همایون حضور داشتند. وزیر دربار به دلیل کسالت موثق‌الدوله به شهر رفته بود و پس از صرف شام به جمع پیوست.

همزمان با صرف شام، مهمانان درباره سفرهای خود با سلطان صحبت می‌کردند. سفره شام مملو از خوراکی‌های عالی و پاکیزه بود که به شکلی مشابه میزهای مجلل اروپایی چیده شده بود. موزیسین‌های خاص سلطان نیز نغمه‌های عربی و عثمانی را به زیبایی نواختند.

پس از شام، مهمانان به بالاخانه رفتند تا از نمایش خیره‌کننده چراغانی و آتش‌بازی لذت ببرند. در پایان این مراسم، سلطان مهمانان را تا پای پله درب عمارت مشایعت کرد و آنان به منزل برگشتند.

در روز دوشنبه ششم جمادی‌الاخره ۱۳۱۸، مهمانان به دعوت علاءالملک سفیرکبیر به سفارتخانه رفتند تا ناهار را در آن‌جا صرف کنند. صبح، صدراعظم در یک جلسه خصوصی به صحبت پرداخت و سپس با کالسکه‌ای از عمارت توپخانه عبور کرده و مدارس نوین را که در زمان سلطنت سلطان بنا شده بودند، مشاهده کردند.

کشتی کوچکی برای سفر به اسلامبول آماده شده بود و مهمانان به سمت منزل سفارت حرکت کردند. علاءالملک با اعضای سفارت در استقبال حاضر بود و ورودی عمارت که به وسیله سپهسالار ساخته شده، فضایی مناسب برای برگزاری مراسم بود. ناهار ویژه‌ای برای صدراعظم و مهمانان دیگر تدارک دیده شده بود.

بعد از ناهار، علاءالملک مهمانان و کارکنان سفارت را معرفی کرد و عکسی گروهی از آنان گرفته شد. در ادامه، وزرای دولت عثمانی به دیدار آمده و یک به یک معرفی گشتند.

در پایان روز، سفرای خارجی برای حضور در سفارت دعوت شدند که با استقبال صدراعظم و مهمانان دیگر مواجه شدند. در این بین، گفتگوهایی با سفیران مختلف انجام گرفت و خستگی ناشی از این فعالیت‌ها موجب گردید که مهمانان از دعوت سلطان برای شام عذرخواهی کنند و در منزل استراحت کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *