به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایسنا، عملیات «والفجر ۴» از تاریخ ۲۷ مهر تا ۳۰ آبان ۱۳۶۲ در جبهه شمالی و در نواحی سلیمانیه و پنجوین عراق به اجرا درآمد. هدف این عملیات تصرف دره شیلر بود که با تحقق آن، مسیرهای ورود گروههای ضدانقلاب از عراق به ایران مسدود میشد. عملیات تحت فرماندهی سپاه و ارتش در دو محور بانه و مریوان صورت گرفت و در نتیجه، اکثر ارتفاعات هدف در هر دو محور به کنترل نیروهای ایرانی درآمد. با این حال، در پی حملات متقابل دشمن بر قلههای کانیمانگا، برخی از ارتفاعات همچنان در کنترل دشمن باقی ماند.
این عملیات با دستاوردهایی شامل آزادسازی بخشی از سرزمین ایران و تصرف دره شیلر همراه بود که به انسداد تعدادی از مسیرهای مهم تردد ضدانقلاب و ایجاد تسلط بر شهر پنجوین و چند روستای عراقی منجر شد.
در مراحل سوم و چهارم عملیات والفجر ۴، علاوه بر رزمندگان گردانهای پیاده لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، چند تن از چهرههای برجسته واحد اطلاعات-عملیات نیز در تلاش برای تصرف قلههای کانیمانگا جانفشانی کردند. از جمله آنها میتوان به مجید زادبود، معاون پیشین واحد، و حمید شالی و محمد مرادی، دو سرتیم زبده شناسایی، اشاره کرد.
احمد استادباقر، یکی از سرتیمهای ماهر شناسایی این لشکر، در خاطرات خود از روز ۲۸ آبان ۱۳۶۲ میگوید: در آن شب مهتابی لشکر ۲۷ وارد عمل شد و علیرغم تلاشهای صورتگرفته، قله ۱۹۰۴ فتح نشد. بینتیجهبودن اقدامات، موجب اندوه شدید رزمندگان شد.
در نهایت، پس از پایان نبرد و کاهش آتش و دود، خبر شهادت تعداد زیادی از رزمندگان به گوش رسید. در دو مرحله عملیات والفجر ۴، بسیاری از افراد این واحد مجروح شدند و سال ۱۳۶۲ یکی از سختترین سالها برای آنها به شمار میآید.
رزمندگانی که در روز ۲۹ آبان ۱۳۶۲ به دستور فرماندهی لشکر در حال عقبنشینی بودند، با چشمانی اشکبار به سمت موقعیتهای امن حرکت کردند و نتوانستند پیکرهای دوستان شهید خود را به عقب ببرند؛ پیکرهایی که در میدان نبرد باقی مانده و در معرض خطر بودند.
محسن محققی، رزمنده کادر گردان مالک اشتر، به یاد میآورد که پس از شهادت مهدی خندان، معاون اول تیپ عمار، در تلاش بودند تا بدن شهید را به عقب برگردانند. اما در حین انجام این کار، کماندوهای دشمن ضمن خیالپردازی از موفقیت خود، به شهدا و مجروحان ایرانی تیر خلاص زدند. این وقایع نشاندهنده شدت و تلخی جنگ بود و یادآور جانفشانیهای رزمندگان در میدان نبرد است.در شرایطی دشوار و بحرانی، یکی از رزمندگان تیپ عمار، در حالتی مشابه نشسته، به دلیل گیر کردن پیراهنش به سیمهای خاردار، هدف تیربارچی بعثی قرار گرفت. این تیرانداز، به شکلی بیرحمانه و هدفمند، اقدام به شلیک به او کرد و تلاش داشت تا انتقام شکستهای قبلی همکارانش را از وی بگیرد.
### کمبود مهمات در خط مقدم نبرد
لشکر ۲۷ پس از یک شب نبرد طاقتفرسا روی قلههای کانیمانگا، به ناچار مجبور به عقبنشینی شد. سعید طاحونه، رزمنده گردان حبیب بن مظاہر، میگوید: “زمانی که خورشید در آسمان اوج میگرفت، نیروهای بعثی جسورتر میشدند و ما با کمبود شدید مهمات مواجه بودیم.” مشکلات بیشتر میشد و تعدادی از مجروحین در میدان مین محاصره شده بودند و خواستار کمک بودند.توانایی برای بازیابی اجساد شهدای گردان محدود بود و حلقه محاصره دشمن به تدریج تنگتر میشد.
همزمان، گروهی از نیروهای تازهنفس و خودروهای حامل مهمات از جادههای دشت نالپاریز به سمت قلهها حرکت کردند، اما برای نیروهای گردان حبیب هیچ گونه مهمات جدیدی ارسال نمیشد. باوجود این، رزمندگان با تمام توان تلاش کردند تا مواضع خود را حفظ کنند تا اینکه دستور به عقبنشینی صادر شد. اولویت با مجروحان بود و سپس نیروهای سالم باید منتقل میشدند.
پس از مدت زمان کوتاهی، نیروها به نقطه امنی رسیدند، اما غمی عمیق بر دل آنها وجود داشت؛ اجساد تعداد زیادی از شهدای خود و شهدای ارتش که در آن منطقه جا مانده بودند، در سنگرهایی بر جای مانده بودند.
### کشمکش با کمبود مهمات و منابع
محمدجعفر آل آقا، جانشین گروهان دوم گردان حبیب بن مظاهر، شرایط را به زبانی تلخ توصیف میکند: “لحظه به لحظه مهمات ما رو به کاهش بود و ما ناچار بودیم احتیاط بیشتری در شلیک کنیم.” او توضیح داد که کمبود نارنجک باعث شد یکی از رزمندگان به طرز اضطراری مینهایی را از میدان مین دشمن به دست آورد و دوباره مسلح کند. این مینها به ناچار به عنوان جایگزینی برای نارنجک استفاده میشد.
آل آقا در تردید بین پیشروی یا مقاومت، نهایتاً تصمیم به مقاومت گرفت و از رزمندگان خواست تا به مقاومت ادامه دهند و با پرتاب مینها به سمت دشمن، خط خود را نگه دارند. در این میان، چندین رزمنده جان خود را از دست دادند، در حالی که همرزمانشان همچنان با شجاعت در برابر دشمن ایستادگی کردند.در ادامه درگیری با دشمن، پیامی از عباس کریمی، فرمانده تیپ ۲ سلمان، به نیروها ارسال شد که خواستار عقبنشینی فوری بود. در این میان، یکی از اعضای بهداری گردان به نام وحید حیدری، که اهل سهراه شکوفه خیابان پیروزی بود، در حال حرکت به سمت عقب با یکی از همکارانش بود. متأسفانه، او به روی مین رفت و در آن لحظه جان باخت.
**منابع**
– اطلس جنگ ایران و عراق، گروهی از نویسندگان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۹، صفحه ۹۰
– بابایی، گلعلی، کوهستان آتش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشر بیستوهفت بعثت، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۷۴۰ تا ۷۴۴











