**سفر خبرنگار «اطلاعات هفتگی» به هالیوود در پاییز ۱۳۳۸**
به گزارش «خبردونی»، در پاییز سال ۱۳۳۸، خبرنگار نشریه «اطلاعات هفتگی» به دنیای سینمای هالیوود قدم گذاشت. این خبرنگار به بررسی جنبههای مختلف صنعت سینما در هالیوود پرداخت؛ از زندگی روزمره ستارگان تا چالشهای این صنعت در برابر تلویزیون. «احمد شهیدی» که به مهمترین نقاط سینما سرک کشیده بود، تصاویری از «بولوار هالیوود» تا استودیوهای کلمبیا و وضعیت ستارگان مشهور مانند کیم نوواک و ریتا هیورث را به تصویر کشید.
شهیدی در گزارش خود به توضیحاتی درباره تصورات اشتباهی که از هالیوود در ذهن مردم وجود دارد، پرداخت. او به یاد میآورد که برای رسیدن به هالیوود، باید از «سانست بولوارد» عبور کرد و به «هالیوود بولوارد» وارد شد. در این مسیر، تزئینات کریسمس را که در دو طرف خیابان قرار داشت، مشاهده کرد؛ در حالی که در آن زمان خبری از شلوغی بینظیر ستارگان نبود.
زمانی که او به تپه هالیوود رسید، با نمای بزرگ کلمه «هالیوود» مواجه شد. این تپه بهعنوان نماد این منطقه، مورد توجه هر بازدیدکنندهای واقع میشود. در این منطقه، همچنین خیابانهای عمودی به بلوار هالیوود متصل میشوند که مرکز فعالیتها و تجارت سینما به شمار میروند. او اشاره کرد که بیشتر ساختمانهای این منطقه، در مقایسه با دیگر نقاط لوسآنجلس، چندان مرتفع نیستند.
شهیدی در ادامه به امکانات تفریحی هالیوود اشاره کرد و از تئاتر چینی بهعنوان یکی از سینماهای مهم آن یاد کرد که برنامههای متنوعی از فیلمها را به نمایش میگذارد. در آن زمان، او شاهد پخش فیلم «سینه راما» بود و یادآور شد که این سینما به هنرمندان ورودی خاصی برای ثبت نام و امضاء بر روی گلی سیمانی مرموز در ورودی اختصاص داده بود.
این یادداشت ارائهدهنده یک تصویر زنده از فضای هالیوود در آن دوران، بهویژه در جستجوی ستارهها و زندگی شبانهاش است. به همین ترتیب، علاقهمندان به سینما میتوانند با مراجعه به این تجربیات و آثار هنری، بخشی از زندگی این ستارگان را تجربه کنند.**بازدید از استودیوهای هالیوود و چالشهای صنعت سینما**
در هالیوود، تعداد ۹ استودیوی بزرگ و ۱۲ استودیوی کوچک فعال هستند، اما بخش عمدهای از تولیدات سینمایی ایالات متحده در این ۹ استودیو انجام میشود. یکی از استودیوهای معروف، استودیو «کلمبیا» است، که بازدید از آن به من پیشنهاد شده و مستر «لوی»، رئیس روابط عمومی، به عنوان راهنما اعلام شده است.
مستروحدیث در آغاز بازدید به نکته جالبی اشاره کرد: در صنعت سینما هیچ چیز ثابت نیست. به عنوان مثال، خیابان مجاور استودیو در روزهای اخیر به حالتی جدید برای ضبط یک صحنه فیلم در آمده است.
داخل استودیو شبیه به یک کارخانه است، جایی که بخش عمده آن به «پلاتو»های متعدد اختصاص دارد. این پلاتوها، فضاهای چهارگوش هستند که با دکورهای مختلف چیده میشوند تا صحنههای فیلم به نمایش درآیند. در ارتفاع زیادی از سطح زمین، ریلها و تجهیزات نوری نصب شده که به راحتی جابهجا میشوند.
جالب است که با وجود ساختارهای متحرک، ابعاد پلاتوها به سرعت قابل تغییر است. در یکی از روزهای بازدید، متوجه شدم که یکی از پلاتوها به دکور بالکن خانهای تبدیل شده و در پسزمینه میتوان ساختمانهای شهر را مشاهده کرد. البته این دکور فقط یک تزیین مصنوعی بود که اخیراً «ریتا هیورث» و «فرانک سیناترا» در آن نقشآفرینی کردند.
همچنین طبق آمار رسمی، در حال حاضر بیش از ۵۵۰ ایستگاه تلویزیونی و ۴۳ میلیون گیرنده تلویزیون در آمریکا وجود دارد که نشاندهنده نفوذ روزافزون تلویزیون در زندگی مردم است. در واقع تقریباً در ۹۰ درصد از منازل آمریکاییها تلویزیون وجود دارد.
در حین بازدید، متوجه شدم که فعالیتها در پلاتوها زیاد نیست و در برخی از مناطق فقط تکنسینها مشغول تنظیم دکورها هستند. از راهنمای خود پرسیدم که چرا هیچ فیلمبرداری در حال انجام نیست. او توضیح داد که این روزها صنعت سینما در هالیوود با چالشهای جدی مواجه است. در سالهای اخیر، تلویزیون به یک رقیب جدی برای سینما تبدیل شده و این مسئله بر تولیدات سینمایی تاثیر گذاشته است. آمارها نشان میدهد که هر خانه آمریکایی به سمت داشتن تلویزیونهای بیشتر گرایش پیدا میکند، که این موضوع آینده صنعت سینما را تحت فشار قرار داده است.**تلویزیون و تغییر عادات سینمایی مردم آمریکا**
توسعه برنامههای تفریحی و سرگرمی از طریق تلویزیون به تغییر عادات سینمایی در ایالات متحده منجر شده است. با پخش فیلمهای سینمایی در شبکههای تلویزیونی، افراد بیشتر تمایل دارند در خانه بمانند و به تماشای فیلم بپردازند، بهجای اینکه هزینههایی برای خرید بلیت سینما صرف کنند.
کارخانههای بزرگ تولید فیلم، به ویژه کمپانی «کلمبیا»، به تدریج به تصحیح استراتژیهای خود پرداخته و برخی از فعالیتهای خود را به تولید محتوا برای تلویزیون اختصاص دادهاند. این کمپانی به تازگی تسهیلاتی را در طراحی و تولید فیلمهای مختص تلویزیون در استودیوهای حرفهای مستقر در خیابان «پیچ ووود» دایر کرده است.
علاوه بر این، جوانان کماکان ترجیح میدهند تا زمان فراغت خود را در سینما سپری کنند. اما رقابت میان سینما و تلویزیون به شدت افزایش یافته است، به طوری که بسیاری از افراد پیش از رفتن به سینما، نقدهای فیلمها را در رسانهها مطالعه میکنند. این وضعیت به سینما ضربه زده است، اما با این وجود، در مقابل سینماهای با نمایش فیلمهای خوب، همچنان صفهای طولانی دیده میشود، در حالی که سالنهای سینما که تنها فیلمهای معمولی را پخش میکنند، کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
به نظر میرسد که کمپانیهای بزرگ فیلمسازی در حال تمرکز بر تولید فیلمهای پرخرج و باکیفیت هستند و توجه کمتری به تولید فیلمهای متوسط دارند. هدف آنها این است که با استفاده از امکانات سینما، آثار جدیدی تولید کنند که جنبههای طبیعی و بصری بیشتری داشته باشند.
در حین فعالیت تولیدی، فنپیشهها و ستارگان سینما در مکانهای دیگری در حال کار بر روی پروژهها هستند و از جمله آنها میتوان به پل مونی و کیم نوواک در نیویورک و گاری کوپر و ریتا هیورث در صحرای نوادا اشاره کرد.
علاوه بر تولید فیلمهای سنگین، هالیوود به تازگی به تکمیل فیلمهای «سینه راما» و «تادآئو» توجه کرده و متخصصان سعی دارند تا جلوههای بصری این فیلمها را به واقعیت نزدیکتر کرده و برتری خود را در برابر تلویزیون حفظ کنند.
در حین بازدید از استودیو کلمبیا، با «ژان لوئی»، مدیر بخش طراحی لباس این کمپانی، آشنا شدیم. او فرانسوی است و سالها به طراحی لباس در نیویورک مشغول بوده است. پس از بازدید از انبار لباسها، ما را به کارگاههای طراحی لباس برای فیلمهای آینده بردند. در انتها، او ما را به اتاقی برد که در آن مجسمههای لباسهای مختلف قرار داشت و به شوخی به ما گفت که با ستارگان محبوب خود در آنجا روبهرو خواهیم شد.در بازدید اخیر، یکی از راهنماها مجسمههای مشهور کلمبیا از جمله کیم نوواک و ریتا هیورث را به نمایش گذاشت. پس از خروج از استودیوی فیلمبرداری، ما به مرکز فعالیتهای تلویزیونی کلمبیا رفتیم. در این استودیو، بازیگران مشغول تمرین برای نمایشنامهای بودند و تیم فنی نیز در حال آمادهسازی برای فیلمبرداری بودند. گفته شد که آن روز، صد و بیست و پنجمین برنامه از مجموعه «پدر بهتر میداند» در حال تهیه بود.
در ادامه، به همراه مستر لوی به رانچ کلمبیا در بوربانک سفر کردیم. این مکان در واقع مجموعهای بزرگ است که امکاناتی فراتر از استودیوها برای فیلمبرداری فراهم میکند. مسیر بین هالیوود و بوربانک، شبیه سایر جادههای کالیفرنیا، بدون چهارراه است و به همین دلیل سرعت حرکت ما به حدود صد کیلومتر در ساعت رسید.
مستر لوی درباره دلایل انتخاب هالیوود به عنوان مرکز سینمای آمریکا توضیحات مفصلی ارائه داد. او بیان کرد که موقعیت طبیعی، آب و هوای یکنواخت و لمس کردن مناظر متنوع از عوامل اصلی این انتخاب بودند. در طول سال، هالیوود با دماهای ثابت و بارش کم، به محیطی ایدهآل برای فیلمبرداری تبدیل شده است.
پس از توقف در ورودی رانچ کلمبیا و پذیرش هویت ما توسط نگهبان، وارد محوطه شدیم. با پیاده شدن از خودرو، ساختمانهای متنوع این رانچ نظرمان را جلب کرد. راهنما پیشنهاد داد بازدید از این مکان را آغاز کنیم. هر یک از این ساختمانها نمایانگر معماری مخصوص به خود بوده و بازدید از آنها تجربهای شبیه به سفر به دور دنیا را فراهم میکند.رانچ معروفی که به عنوان یک دنیای کوچک شناخته میشود، امکان گردش در مکانهای مختلف را در ظرف پانزده دقیقه برای بازدیدکنندگان فراهم میآورد. این سازهها که عمدتاً با مصالحی مشابه نوع بومی ساخته شدهاند، در گذشته در فیلمها به کار رفته و برای استفادههای آینده نیز به خوبی نگهداری میشوند. با این حال، در برخی موارد ممکن است این سازهها بهطور کامل ویران و دوباره بازسازی شوند.
در این مجموعه، تنوعی در شیوههای معماری مشاهده میشود که فقط به ساختمانها محدود نمیشود، بلکه در طراحی خیابانها و کوچهها نیز مشهود است. برخی قسمتها آسفالته و برخی دیگر به حالت خاکی باقی ماندهاند. همچنین، کشتیهای فرسودهای که در کنار ما قرار داشتند، نشاندهنده این بود که آنها در فیلمها به شکل ناوهای جنگی ظاهر میشوند. در این میان، صدای سوتی به گوش رسید که مستر «لوی» توضیح داد این علامتی است از آغاز فیلمبرداری در یکی از بخشهای رانچ.
با حرکت به طرف صدای سوت، با گروهی بزرگ روبرو شدیم که در مقابل یک ساختمان یک طبقه گرد آمده بودند. جرثقیلها و نورافکنهای قدرتمند نشاندهنده فعالیت در زمینه ساخت صحنه جدیدی بودند. مستر «لوی» به ما اطلاع داد که مستر «کاستلو» در حال تمرین برای فیلم جدیدش است.
«کاستلو» با لباسهای آبیرنگ و گروهی از هنرمندان مشغول تمرین بود و کارگردان با بوق مخصوص خود دستوراتی را به آنها میداد. در این صحنه تعدادی هنرمند و نزدیک به ۱۰۰ نفر اطرافشان به عنوان عوامل فنی دیده میشدند. راهنمای من اعلام کرد که این افراد بر اساس ساعت دستمزد دریافت میکنند و حداقل دستمزد یک سیاهیلشکر حدود ۱۰۰ دلار است.
پس از استراحتی که کارگردان اعلام کرد، لوکاستلو به یک صندلی رفت و به مطالعه سناریو پرداخت. در همین حین، دختر ۱۶ سالهاش به او نزدیک شد که در تلاش برای بازی در فیلم پدرش بود. شخصی که مسئول تبلیغات فیلم بود، مرا با لوکاستلو آشنا کرد. هنرمندانی که با وجود شهرت و درآمد بالا به احساس تنهایی و فشار روحی دچارند، در اثر فعالیتهای زیاد نیز از نظر جسمانی خسته میشوند. این فشارها باعث مرگ زودهنگام برخی از چهرههای بزرگ سینما همواره مورد بحث بوده است.











