به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آناهید خزیر در ایبنا نوشت: کوروش بزرگ، بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، از سال ۵۵۹ تا ۵۳۰ پیش از میلاد سلطنت کرد. او تأثیر عمیقی بر تاریخ جهان گذاشت و به عنوان شخصیتی متفاوت برای اقوام مختلف شناخته میشود. برای پارسیان و عیلامیان، وی رهبری استثنایی بود که آنان را به عرصه جهانی معرفی کرد. این جهانی که از آسیای مرکزی تا آناتولی گسترش یافته بود، زندگی و فرهنگ مردم را به طرز چشمگیری تغییر داد. بابلیان نیز او را به عنوان فردی همتراز با حمورابی پذیرفتند و با وجود خارجی بودن، به خوبی با سنتهای ایشان همخوانی مییافت.
برای عبرانیان، کوروش نماد آزادی از سلطه بابلیان محسوب میشود و به عنوان ناجی شناخته میشود. او نه تنها به بازسازی معبد سلیمان کمک کرد، بلکه دورهای را آغاز نمود که امروزه به عنوان «دوره معبد دوم» شناخته میشود. در دیدگاه نویسندگان یونانی و رومی، وی به عنوان فرمانروایی آرمانی شناخته شده که ویژگیهای رهبری و نبوغ را در خود جمعآوری کرده بود، هرچند در عین حال میتوانست فرماندهای سختگیر نیز باشد. امروز نیز بسیاری از افراد او را نمادی از وطنپرستی و عظمت تاریخ اولیه ایران میدانند.
این اطلاعات از کتاب «شاه جهان: زندگانی کورش بزرگ» اثر متیو واترز است که با ترجمه دکتر کامیار عبدی، باستانشناس و عضو هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی منتشر شده است. در ادامه، گفتگوهایی با او درباره کوروش هخامنشی خواهید خواند.
عبدالله میگوید: در دو دهه اخیر، تمایل و توجه به کوروش هخامنشی افزایش یافته است و این شخصیت در حافظه جمعی ایرانیان و در سطح بینالمللی ریشهدار شده است. این پدیده به دلیل انشقاق میان ملت و حکومتها است؛ زمانی که حکومتی سعی در حاشیه راندن عقاید عمومی دارد، جامعه به آن عقیده اهمیت بیشتری میدهد. این اتفاق را میتوان در تاریخ معاصر ایران، هم پیش از انقلاب و هم پس از آن مشاهده کرد.
وی در ادامه افزود: اگر قرار باشد متنی درباره کوروش در کتابهای درسی منتشر شود، باید بر جنبههای نوآورانه و متمایز وی در کشورداری تأکید شود. به جای تکرار، لازم است که شیوههای نوین کوروش به عنوان الگویی جدید معرفی شود.
عبدالله در پاسخ به انتشار کتب غربی درباره کوروش گفت: از زمان انتشار آثار هارولد لمب، دانش ما درباره کوروش و بستر تاریخی زمان او بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. در این سالها، تحقیقات و کتابهای جدیدی نیز در ایران منتشر شده که آخرین آنها اثر متیو واترز با ترجمهاش است که به زودی منتشر خواهد شد و در کنار آثار دیگر محققان، تصویر جامعتری از این شخصیت تاریخی ارائه خواهد کرد.### کتاب جدید درباره کوروش: نگاهی به تاریخنگاری و افسانهها
کتاب “کوروش” نوشته متیو واترز، که اخیراً به زبان فارسی ترجمه شده، بهعنوان منبعی معتبر در زمینه تاریخ این شخصیت برجسته ایرانی شناخته میشود. این اثر بهویژه به دلیل بررسیهای جامع و دقیق واترز در زمینه تاریخ عیلام و هخامنشی اهمیت دارد.
به گفته کارشناسان، آثار مختلفی درباره کوروش تاکنون نوشته شده که یکی از قدیمیترین آنها مربوط به هارولد لمب در دهه ۱۹۲۰ میلادی است. در این سالها، آثار متعددی از جمله کتاب شاپور شهبازی که در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسیده، نیز منتشر شده است. این اثر به دلیل تسلط نویسنده بر منابع ایرانی و یونانی، از جمله آثار ارزشمند به حساب میآید. با این حال، اطلاعات جدید و پیشرفتهای پژوهشی در این زمینه نیاز به انتشار کتب بهروزتری را بهوجود آورده است.
کتاب واترز که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده، نتیجه ۲۰ سال تحقیقات وی در این حوزه است. وی به زبانهای خاور نزدیک تسلط داشته و با منابع متعدد مانند منابع بابلی و گزارشهای تاریخی بهخوبی آشناست. از آنجا که بسیاری از منابع پیشین بیشتر بر اساس اطلاعات یونانی است، واترز این منابع را با یکدیگر مقایسه کرده و تصویری جامعتر از تاریخ زندگی کوروش ارائه داده است.
همچنین، این کتاب به بررسی جزییات وقایع تاریخی مانند فتح بابل توسط کوروش میپردازد و از آنجایی که وی به منابع مختلف دسترسی داشته، میتواند ادعاهای مختلف را با یکدیگر همسنجی کند. پژوهشگران بر این باورند که در حالی که بخش زیادی از اطلاعات موجود درباره کوروش به افسانهها وابسته است، با این حال شواهد تاریخی و باستانشناسی بهحدی هست که بتوان یک تصویر معتبر از زندگی و دستاوردهای او ارائه داد.
در نهایت، با مطرح شدن این ابعاد مختلف از تاریخکوروش، این سوال ایجاد میشود که آیا میتوان میان افسانههای مفید و واقعیتهای تاریخی تمایز قائل شد. پژوهشگران به این نکته اشاره دارند که متاسفانه تصورات غیرواقعی موجب آسیب به دانش علمی در مورد کوروش شده، اما وجود منابع تاریخی معتبر میتواند تصویر درستتری از او به ما ارائه دهد.در مورد شخصیت تاریخی و دستاوردهای شگرف کوروش بزرگ، مستندات متعددی وجود دارد که نیازی به اغراق یا خیالبافی ندارد. این مدارک خود به خوبی واقعیتها را بازگو میکنند.
یکی از سوالاتی که مطرح میشود این است که آیا تلاش برای جداسازی افسانهها از واقعیتهای تاریخی به نوعی نفی هویت فرهنگی و ملی ما تلقی نمیشود؟ در پاسخ باید گفت که بالعکس، پرهیز از باورهای افسانهای و تکیه بر مستندات علمی نه تنها به هویت فرهنگی و ملی ما آسیب نمیزند، بلکه آن را بر پایهای محکمتر استوار کرده و تقویت میکند. عدم اتکا به ذهنیتهای غیرواقعی و توجه به مدارک تاریخی و باستانشناسی، ما را به شناختی معتبرتر از زندگی و دستاوردهای کوروش و نقش مهم او در تاریخ ایران و جهان رهنمون میسازد.











