تماس با ما

چارلی چاپلین اعلام کرد که ثروت، شهرت و موفقیت به‌سرعت به سوی او روانه می‌شدند.

چارلی چاپلین اعلام کرد که ثروت، شهرت و موفقیت به‌سرعت به سوی او روانه می‌شدند.

به گزارش خبردونی، در اوایل دهه چهل خورشیدی، چارلی چاپلین، هنرمند برجسته سینما که مدتی از زندگی عمومی دور شده بود، در کوه‌های آلپ سوئیس به زندگی آرامی مشغول بود. او از نیمه دهه سی به تشویق نویسنده معروف انگلیسی، گراهام گرین، به نگارش خودزندگی‌نامه‌اش پرداخته بود. روزنامه کیهان در اواخر تابستان و پاییز 1343 بخشی از این نوشته را منتشر کرد، و ما اکنون به بررسی بخش سی و هشتم این یادداشت می‌پردازیم.

چاپلین در این بخش به ماجرای عدم موافقت سنت با افزایش دستمزدش اشاره کرده و می‌گوید که با جی. ام. آندرسون، یکی از شرکای کمپانی اسانای تماس گرفته و در نهایت توافق کرد که دستمزد هفتگی‌اش 1200 دلار باشد. او همچنین در شیکاگو با خانواده آندرسون تعطیلات گذراند و به دنبال آغاز پروژه‌ جدیدش بود.

پس از سفر آندرسون، چارلی که قصد داشت فیلم «شغل او» را تولید کند، با تأخیر در پرداخت‌ها از سوی یکی از شرکای شرکت، آقای اسپو، مواجه شد. او در این زمان نگران وضعیت خود بود، تا اینکه متوجه شد اسپو از قرارداد بالای او با آندرسون آزرده خاطر است. اما با مشاهده استقبال کارکنان استودیو از چاپلین، نظرش تغییر کرد و این شروع موفقیت او بود. به تدریج، سینماها برای خرید نسخه‌های فیلم او رقابت کردند و قیمت هر فوت فیلم از 13 سنت به 25 سنت افزایش یافت.

چاپلین همچنین به مشکلاتی که با اسپو داشت اشاره می‌کند و درباره تأخیر در پرداخت‌ها صحبت می‌کند و او را به چالش می‌کشد. اولین خواسته چاپلین از اسپو، انتقال به کالیفرنیا بود که با پیشنهاد اسپو به «نایلز» محقق شد. در نهایت، در نایلز چهار فیلم تهیه کردند، اما کمبود تجهیزات او را مجاب کرد تا به لوس آنجلس برود.

در حین شهرت او، کمپانی اسانای قیمت فیلم‌ها را بالا می‌برد و مبلغ بیشتری از خریداران دریافت می‌کرد. روزی، چاپلین پیشنهادی از نیویورک دریافت کرد و متوجه شد که قرار است برای یک نمایش کوتاه 25 هزار دلار دریافت کند. اما این درخواست مورد موافقت آندرسون قرار نگرفت و او وعده داد که در صورتی که چارلی در دو فیلم دیگر شرکت کند، همین مبلغ را به او پرداخت خواهد کرد.**پایان قرارداد با «آندرسون» و پیشنهادات جدید**

به زودی زمان پایان قرارداد با «آندرسون» فرا می‌رسید که در این راستا «اسپور» به من مراجعه کرد و اعلام کرد پیشنهاداتی دارد که قابل مقایسه با آن‌ها نیست. وی پیشنهاد داد در ازای ساخت دوازده فیلم، ۱۵۰ هزار دلار به من پرداخت کند. اما من در پاسخ تأکید کردم که قبل از هر مذاکره جدید باید تکلیف ۱۵۰ هزار دلار فوق‌العاده من روشن شود، که این موضوع به گفت‌وگوها پایان داد.

**تأمل درباره آینده**

آینده، موضوعی شگفت‌انگیز و ابهام‌آمیز بود. موفقیت، شهرت و ثروت به زندگی من به شدت فشار می‌آورند و این وضعیت به نوعی گیج‌کننده و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید.

زمانی که مشغول کار بر روی فیلم «کارمن» بودم، در خانه‌ای در کنار ساحل در «سانتامونیکا» زندگی می‌کردم. در این شهر با هنرمند مشهور آمریکایی، «گودوین»، آشنا شدم. هنگام عزیمت به نیویورک، او نصایح ارزشمندی به من داد و گفت: «موفقیت بزرگی را به دست آورده‌ای و اگر روش درست را انتخاب کنی، آینده روشنی در پیش خواهی داشت. از برودوی دوری کن و از اجتماعات اجتناب کن؛ چرا که بسیاری از هنرمندان با این اشتباه به ورطه سقوط می‌افتند. دعوت‌ها را رد کن و با چند دوست واقعی قانع باش. موفقیت‌های زیادی به دست آورده‌ای، اما اگر وارد جمعیت شوی کنترل را از دست می‌دهی.»

سخنان گودوین تأثیر زیادی بر من گذاشت. چون او در حال پایان زندگی هنری خود بود و من تنها در آغاز بودم. روز بعد به نیویورک حرکت کردم و این موضوع را به برادرم «سیدنی» اطلاع دادم.

در آن زمان، مردم به راحتی مرا نمی‌شناختند. مسیر سفر ما از «آماریلو» در تگزاس می‌گذشت. هنگام رسیدن به ایستگاه و در بحبوحه شلوغی، متوجه شدم که مردم با شتاب قطار را ترک می‌کنند، در حالی که من قصد داشتم قبل از پیاده شدن صورتم را بتراشم. ناگهان سر و صدایی بیرون توجه‌ام را جلب کرد. وقتی سرم را از پنجره بیرون کردم، دیدم ایستگاه پر از میزهای مزین به تنقلات است و مردم به شدت در حال استقبال از فردی معتبر بودند. به وضوح می‌شنیدم که می‌پرسند: «او کجاست؟»

در پاسخ به این سوال گفتم: «این‌جاست.»

از طرف شهردار «آماریلو» و هوادارانم درخواست کردند که با آن‌ها مشروب بنوشم و تجدید عهدی کنیم. در حالی که صورتم را می‌تراشیدم، مضطرب شدم و گفتم: «نمی‌توانم این کار را انجام دهم.»

اما آن‌ها به من اطمینان دادند: «نگران نباش، فقط یک روپوش به دور خود بینداز و به جمع بیای.». در نهایت، به سرعت صورتم را شستم و لباس پوشیدم و از قطار پیاده شدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *