تماس با ما

تحلیلگران بر این باورند که در صورت عدم امضای Treaty of Turkmenchay، امکان پیشروی نیروهای روسی به سمت تهران وجود داشت. همچنین، نمی‌توان اهمیت فقها و عباس‌میرزا را در مرحله دوم جنگ‌های ایران و روس نادیده گرفت.

تحلیلگران بر این باورند که در صورت عدم امضای Treaty of Turkmenchay، امکان پیشروی نیروهای روسی به سمت تهران وجود داشت. همچنین، نمی‌توان اهمیت فقها و عباس‌میرزا را در مرحله دوم جنگ‌های ایران و روس نادیده گرفت.

در نشستی که به مناسبت صدمین سالگرد انقراض قاجار برگزار شد، کارشناسان تاریخ به بررسی عهدنامه‌های مربوط به دوره قاجاریه، به ویژه پس از جنگ‌های ایران و روس و عهدنامه ترکمانچای پرداختند. این نشست با حضور داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، رضا مختاری اصفهانی، سندپژوه، و محمدعلی بهمنی، پژوهشگر تاریخ در تحریریه خبرآنلاین برگزار گردید.

رضا مختاری اصفهانی در این نشست به نقش عباس‌میرزا و فقهای شیعه در جنگ دوم ایران و روس اشاره کرد و تصریح کرد که این افراد به بروز جنگ کمک کردند. او اظهار داشت که عباس‌میرزا برای کسب قدرت در برابر برادرانش به فتاوای جهاد فقها متکی بود و در قرارداد ترکمانچای نیازی به حمایت روس‌ها از خود احساس کرد. مختاری تأکید کرد که در آن زمان، امکان جلوگیری از وقوع جنگ دوم وجود داشت و عواقب آن بسیار سنگین‌تر از جنگ اول بود.

داریوش رحمانیان نیز به عهدنامه‌های مختلف در این دوره پرداخته و اظهار داشت که توافقات صورت‌گرفته عمدتاً تحت تأثیر وضعیت پیچیده کشورهای اروپایی بود. او با اشاره به جنگ‌های ناپلئونی، به چگونگی تأثیرگذاری این رویدادها بر قفقاز و ضعف قدرت‌های اروپایی در آن زمان پرداخت.

رحمانیان توضیح داد که قرارداد گلستان در شرایطی خاص و به‌صورت شتاب‌زده منعقد شد و بیان کرد که عوامل داخلی ایران، از جمله رقابت‌های شدید بین شاهزاده‌ها، مزید بر علت بحران‌های موجود بود. او به تاریخچه مسائل جانشینی در ایران و بحران‌های ناشی از مرگ پادشاهان اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که آقامحمدخان قاجار با عقل سلیم به این نکته توجه داشت که چالش‌های جانشینی ممکن است به تفرقه و ضعف کشور منجر شود.در راستای ساماندهی نظام جانشینی و کاهش تنش‌های تاریخی بین دو شاخه قاجار، فتحعلی‌شاه قانونی را تصویب کرد که مطابق آن جانشین باید پدری از خاندان قوانلو و مادری از خانواده دولّو داشته باشد. این تصمیم به منظور آرام ساختن اختلافات درون خانوادگی و ثبات در روند انتقال قدرت در ایران اتخاذ شد.

انتخاب عباس‌میرزا به عنوان جانشین به واقع نتیجه تصمیم آقامحمدخان قاجار بود، زیرا او با تعیین اصول جانشینی پیشاپیش زمینه این انتخاب را فراهم کرده بود. اما در اوایل سلطنت فتحعلی‌شاه رقابت‌های شدیدی بین شاهزادگان به وقوع پیوست. محمدعلی‌میرزا دولتشاه، اصلی‌ترین رقیب عباس‌میرزا، شاهزاده‌ای کاردانی و محبوب بود که در سال ۱۸۲۱ میلادی درگذشت. پس از او، دو برادر دیگر به نام‌های حسن‌علی‌میرزا شجاع‌السلطنه و حسین‌علی‌میرزا فرمانفرما به مقابله با عباس‌میرزا پرداخته و تنش‌ها بین آنان شدت یافت.

درخصوص جنگ دوم ایران و روس، که در سال ۱۸۲۶ میلادی آغاز شد، شرایط رقابتی پیچیده‌تری حاکم بود. در این جنگ، اللهیارخان آصف‌الدوله در مقابل عباس‌میرزا و دیگر شاهزادگان ایستاده‌اند. همچنین، یکی از عوامل تأثیرگذار در این ماجرا تحریک علما بود که برخلاف انتظار، از موضع عباس‌میرزا و میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فاصله گرفتند. این عداوت ناشی از اصلاحات نظامی بود که عباس‌میرزا با الهام از الگوهای اروپایی آغاز کرده بود.

عباس‌میرزا که نیز تحت تأثیر حوادث خانوادگی و سیاسی قرار داشت، در واقع، جنگ را به‌عنوان راهی برای تثبیت جایگاه خود در برابر رقبایش می‌دید. در این میان، نفوذ سیاست بریتانیا در تحولات جنگ دوم ایران و روس قابل انکار نیست؛ در صورت عدم توقف به موقع جنگ و نداشتن توافقی برای صلح، ایران با خطر شکست نظامی و بحران داخلی رو به رو می‌شد.

قرارداد ترکمانچای که در پی این جنگ منعقد شد، به عنوان سندی نابرابر در تاریخ ایران محسوب می‌شود، اما نقش تعیین‌کننده‌ای نیز در شکل‌گیری مفاهیمی چون «مرز ملی» در عرصه حقوق بین‌الملل داشت. با وجود از دست رفتن بخش‌هایی از سرزمین، قوا و قدرت‌های جهانی به ناچار به موجودیت ایران در مرزهای مشخص احترام گذاردند.در پی اشاره‌های آقای مختاری، تأکید شد که عباس‌میرزا پیشنهادی را مطرح کرد که هدف آن ادامه قدرت نسل خود بود. این انگیزه‌ها البته حائز اهمیت هستند، اما نباید اهمیت مصلحت ملی ایران را نادیده گرفت؛ چراکه این بند به نوعی پایان‌ بخش بحران جانشینی در تاریخ کشور بود.

بند هفتم عهدنامه‌ی ترکمانچای به همراه یاسای آقامحمدخان قاجار، اساس حقوقی انتقال قدرت را استوار کرد. شواهد به وضوح نشان می‌دهد که شش سال پس از امضای ترکمانچای، پس از فوت فتحعلی‌شاه، علی‌شاه ظل‌السلطان در تهران اعلام پادشاهی کرد و همزمان شورش‌هایی از سوی حسن‌علی‌میرزا و حسین‌علی‌میرزا در چند ایالت آغاز شد. اما نکته اصلی این است که چگونه محمدمیرزا، نوه فتحعلی‌شاه، توانست تاج بر سر نهد و لقب محمدشاه را به دست آورد.

پشتوانه‌ی اصلی وی همین بند هفتم عهدنامه‌ی ترکمانچای بود. این قرارداد ممکن است تلخ و ویرانگر به نظر آید، اما به عنوان یک مؤلفه‌ی سازنده در تاریخ و حقوق ایران نیز باید مورد توجه قرار گیرد؛ در غیر این صورت، تصویر تاریخی ما ناقص خواهد بود.

با ریزش قدرت تزارها، یکی از موانع باقی‌مانده بر سر راه قاجاریه برداشته شد. به گفته‌ی رضا مختاری اصفهانی، بند هفتم ترکمانچای تصریح می‌کرد که دولت روسیه از نسل عباس‌میرزا حمایت کند، به این معنی که مشروعیت سلطنت باید از این شاخه ناشی شود. بر اساس همین بند، روس‌ها از جانشینی محمدمیرزا پس از مرگ فتحعلی‌شاه حمایت کردند. برخی تاریخ‌نگاران بر این باورند که سقوط تزارها و وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، یکی از عوامل مؤثر در تعدیل موانع بقای قاجاریه بود؛ زیرا این سربرآورده جدید، بدون حمایت خارجی، باعث تضعیف سلطنت قاجار شد.

از سوی دیگر، عباس‌میرزا تنها یک چهره‌ی سیاسی نبود بلکه فردی در دل بحران‌های عمیق بود که باید میان منافع شخصی و مملکتی توازن برقرار می‌کرد. هرچند روس‌ها به تبریز نزدیک شدند و خطر ادامه‌ی درگیری وجود داشت، اما سیاست بریتانیا نیز نقشی کلیدی ایفا می‌کرد. انگلیس در پی حفظ امنیت مرزهای هند بود و تمایلی به نفوذ روسیه در این منطقه نداشت؛ لذا در مذاکرات پایانی جنگ، بریتانیا یکی از بازیگران اصلی در تعیین مرزها و اجرای صلح بود.

نتیجه‌ی این رقابت میان روس و انگلیس به نفع ایران بود، چراکه کشور ما هرگز به صورت کامل مستعمره نشد، در حالی که این سرنوشت برای هند و عراق پیش آمد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *