به گزارش خبرگزاری، عصر شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۷۹، یکی از شخصیتهای پرسابقه جهان عرب درگذشت. حافظ اسد، رئیسجمهور ۷۰ ساله سوریه، حین گفتوگوی تلفنی با نخستوزیر لبنان دچار حمله قلبی شد و جان خود را از دست داد. خبر فوت او که توسط مجری تلویزیون سوریه اعلام شد، جامعه سوریه و کل جهان عرب را به عزا نشاند.
واکنشها به این رخداد به سرعت در سطح بینالمللی آغاز شد. روزنامه نیویورکتایمز از او بهعنوان «محور اصلی روند صلح خاورمیانه» یاد کرد و وضعیت آینده این روند را مبهم دانست. بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، در بیانیهای از وی احترام گذاشت و شب همان روز با بشار اسد، پسر او که به زودی جانشین خواهد شد، تلفنی گفتوگو کرد. در مراسم تشییع، تنها نماینده برجسته غربی، ژاک شیراک، رئیسجمهور فرانسه، بود. در همین حال، محمد خاتمی، رئیسجمهور ایران، و سردار رحیمصفوی نیز در این مراسم حضور داشتند و دیداری طولانی با بشار اسد داشتند.
از لحظه درگذشت حافظ اسد، فرآیند جانشینی بشار اسد به شکل ناگهانی و با مداخله نهادهای دولتی تسهیل شد. حافظ اسد بهعنوان نماد مقاومت در برابر اسرائیل و حامی «اتحاد اعراب» شناخته میشد، اما برای تسهیل انتقال قدرت به فرزندش، تغییراتی در قانون اساسی به سرعت انجام شد. مجلس سوریه بهصورت فوری، با اکثریت قاطع، حداقل سن ریاستجمهوری را از ۴۰ به ۳۴ سال کاهش داد تا مسیر بشار هموار شود.
در ادامه، حزب بعث در جلسهای فوری، بشار را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری معرفی کرد و او بهسرعت به درجه ژنرالی ارتقا یافت و فرماندهی کل نیروهای مسلح را بهعهده گرفت. حکم او به سرعت از سوی عبدالحلیم خدام، کفیل ریاستجمهوری، اعلام گردید.
چند هفته بعد، بشار بهعنوان دبیرکل تشکیلات رهبری حزب بعث انتخاب شد که بالاترین نهاد تصمیمگیری در سوریه است. این ترتیب، به او اجازه داد تا کنترل قدرت را به سرعت در دست بگیرد. در نهایت، در ۲۰ تیر ۱۳۷۹، بشار اسد با رای بالای مردم در یک همهپرسی تکنام به ریاستجمهوری انتخاب گردید.
با وجود این انتقال سریع قدرت، بشار اسد هرگز نتوانست به جایگاه پدرش در جهان عرب دست یابد. او نه بهعنوان نماد اتحاد اعراب شناخته شد و نه در مبارزه با اسرائیل چهرهای تاثیرگذار بود. در دورانی که حافظ اسد کشور را به پایگاه پانعربیسم تبدیل کرده بود، در دولت بشار، سوریه تحت فشار شورشیانی قرار گرفت که نمادهای پانترکیسم را در خیابانهای دمشق به نمایش میگذاشتند.
قدرتی که بدینسان و با تغییرات قانونی و روندهای سیاسی به بشار رسید، پس از دو دهه به همان سرعت از دست رفت و او نهایتاً ناچار به ترک کشورش شد.











