تماس با ما

جریان اصلاح‌طلب بر این باور است که ریشه‌های انحراف در تاریخ معاصر ایران، از سوی گرایش‌های چپ مارکسیستی بنا شده است.

به گزارش خبرگزاری **خبرآنلاین**، نویسندگان محمدمهدی رحمتی و فرگاه افشار در نشریه مهر اشاره کردند که کتاب «سایه سرخ» نوشته محمدامین فرج‌اللهی، به‌تازگی توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شده است. این کتاب به بررسی تشکیلات مخفی حزب توده و فعالیت‌های آن در بازه زمانی ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۲ می‌پردازد و از دل اسناد طبقه‌بندی‌شده، گزارش‌های اطلاعاتی و روایت‌های تاریخ شفاهی، تصویری دقیق از یکی از پیچیده‌ترین شبکه‌های سیاسی-امنیتی در دوران معاصر ایران ارائه می‌دهد.

به همین مناسبت، گفت‌وگویی با امین فرج‌اللهی انجام شده است که در آن به مباحث مختلفی از جمله تألیف کتاب و توجه جنبش‌های اصلاح‌طلب به جریان چپ مارکسیستی پرداخته شده است. فرج‌اللهی در این مصاحبه به دلایل عدم شناسایی و لو نرفتن تشکیلات حزب توده قبل از انقلاب و دیدگاه خود درباره جاسوسی این حزب برای شوروی نیز اشاره کرد.

در بخشی از این گفت‌وگو، فرج‌اللهی تأکید کرد که اصولاً فعالیت‌های کمونیستی با الگوی شوروی، به وجود یک لایه پنهان و نظامی نیاز دارد، به‌ویژه در کشورهایی که تحت نفوذ غرب قرار دارند. او افزود که در چنین مکان‌هایی، ارتش به‌عنوان نماد حاکمیت عمل کرده و در زمان خطر، معمولاً اقدام به کودتا می‌نماید. وی با ذکر یک سند از اسناد اطلاعات سپاه، به این نکته اشاره کرد که این حزب پیش از انقلاب دارای سازمان نظامی بوده و احتمالاً پس از انقلاب نیز این ساختار را حفظ کرده است.

فرج‌اللهی در پاسخ به این پرسش که چرا در دوران انقلاب توجه کمتری به فعالیت چپ در ایران می‌شود، گفت که عمدتاً این جریان از دهه شصت به بعد به کلی منقرض شده است و در نتیجه، انگیزه‌ای برای تحقیق و بررسی در مورد آن وجود ندارد. وی همچنین به گرایش روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب به تاریخ‌نگاری چپ و تاثیر آنها در شکل‌گیری برخی رویدادهای سیاسی اشاره کرد.**تحلیل اصلاح‌طلبان درباره روابط تاریخی با شوروی**

قشر اصلاح‌طلب به دلیلی سیاسی اشاره کرده و به نظر می‌رسد بر این باورند که دیدگاه‌های این گروه به شدت تحت تأثیر موضع‌گیری «نه شرقی» قرار دارد. این افراد تأکید می‌کنند که «شیطان بزرگ شوروی بود» و متذکر می‌شوند که غفلت از این مسئله پیامدهای خاصی را به همراه داشته است. این رویکرد، به نظر می‌رسد سبب تمایل نشریات اصلاح‌طلب به بررسی این موضوعات می‌شود.

**کیفیت ویرایش: یک ویژگی مثبت**

یکی از ویژگی‌های کتاب‌های مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، استانداردهای بالای ویرایش است. برخلاف برخی از مؤسسات که مشکلات نگارشی متعددی دارند، این مؤسسه در کتاب‌های خود، از جمله آثار متعدد تاریخی، موفق به حفظ کیفیت بالا شده است. در کتاب مورد بحث، کار آقای محمد محبوبی در ویرایش نهایی نقش بسیار مؤثری را ایفا کرده است. ایشان توانسته‌اند جملات دشوار را به گونه‌ای ساده‌تر و قابل فهم‌تر تبدیل کنند.

**نوید و رادیو پیک ایران: تأثیر محدود در حزب**

بررسی شرایط تاریخی نشان می‌دهد که «نوید» و رادیو «پیک ایران» نتیجه ناکامی حزب در دوران پهلوی دوم بودند و به تعبیری، از مدار کنشگری خارج شدند. با این وجود، به نظر می‌رسد تأثیر نوید بر ساختار حزب کمتر از آنچه انتظار می‌رفت، مشهود است. برخی معتقدند این تشکیلات به عنوان یک بخش مخفی از حزب عمل کرده و در تصمیم‌گیری‌های مرکزی تأثیر چندانی نداشته است.

**نقش تشکیلات مخفی در تحلیل‌های حزب**

اما تحلیل‌های دیگر نشان می‌دهد که نوید در واقع به عنوان یک بخش حیاتی برای حزب در زمان انقلاب عمل کرده است. این تشکیلات به‌ویژه در زمینه جمع‌آوری اطلاعات و تحلیل شرایط کشور نقش مهمی ایفا کرده و در ایجاد کنش‌های زیرپوستی مؤثر واقع شده است. به عنوان مثال، تشکیلات مخفی به حزب کمک می‌کرد تا از طریق اطلاعات دریافتی، تأثیرات مهمی بر روند سیاسی کشور داشته باشد.

**مرکزگرایی و تحلیل‌های سیاسی**

در نهایت، ویژگی‌های سازمانی احزاب کمونیستی به ویژه مرکزگرایی و سانترالیسم بر نحوه فعالیت‌های حزبی تأثیرگذار بوده است. این پارامترها باعث می‌شود که تصمیمات از بالا اتخاذ شده و به پیروان دیکته شود. بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که این نوع مدیریت باعث ناکامی‌های مختلفی در تعاملات حزبی و جدال‌های سیاسی شده است.در نشستی که به بررسی تحلیل‌های سیاسی مربوط به حزب توده و ارتباطات آن با شوروی اختصاص داشت، ایرج اسکندری به تأکید بر این نکته پرداخت که این تحلیل‌ها عمدتاً از بالای هرم قدرت شکل می‌گیرند و به سطوح پایین‌تر منتقل می‌شوند. او با ذکر تحولات تاریخی، به ارزیابی شوروی از انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد و بیان داشت که در این ارزیابی، به اقداماتی همچون «راه رشد غیرسرمایه‌داری» توجه شده است. به گفته اسکندری، این رویکرد در واقع ناشی از تغییر نظرات شوروی درباره شرایط انقلاب بود.

وی همچنین به تأثیر مطلوب قوانین حزبی کمونیستی بر تغییرات نگرشی در حزب اشاره کرد و تأکید کرد که تحولات نظرها، به ویژه در مواردی مانند انقلاب ۵۷، به لحاظ نظری وابسته به اراده‌های بالایی است که در مورد وضعیت سیاسی تصمیم‌گیری می‌کنند.

اسکندری در ادامه به دلیل عدم موفقیت رژیم پهلوی در نابودی تشکیلات «نوید» و «پیک ایران» پرداخت و سؤالاتی را پیرامون سازوکار ارتباطی این تشکیلات مطرح کرد. او به بررسی اسناد و مدارک ساواک پرداخته و استدلال کرد که هیچ شواهدی از اراده‌ای برای عدم برخورد رژیم با نوید وجود ندارد.

این پژوهشگر با دوران سختی که برای جمع‌آوری مدارک و اسناد به ویژه درباره فعالیت‌های حساس این تشکیلات صرف کرده، به این نتیجه رسیده که رابطه‌ای وجود ندارد که بتواند سبب سهل‌انگاری در برخورد با این گروه‌ها شود. او با تکیه بر مستنداتی اذعان داشته که شدت و گستردگی فعالیت‌های ساواک بر روی حزب توده، نشان از نظارت دقیق و هدفمند این سازمان بر فعالیت‌های مخالفین دارد.

در نهایت، اسکندری تأکید کرد که کیانوری به عنوان یکی از شخصیت‌های کلیدی حزب توده، نقشی حیاتی در تحلیل و درک ساختار حزب و تحولات آن ایفا می‌کند. او در این تحلیل، به اهمیت این شخصیت و تأثیر وی بر شکل‌گیری مواضع حزب در مقاطع حساس تاریخی اشاره داشت.در یک تحلیل جدید از حزب توده، به وابستگی این حزب به اتحاد جماهیر شوروی و نقش آن در سیاست‌گذاری‌ها اشاره شده است. به ویژه در دوره‌ای که نوید، یکی از شخصیت‌های کلیدی، به جاسوسی برای منافع شوروی پرداخته است. او با افتخار اسناد نظامی را ارسال می‌کند و این عمل را در هماهنگی با وظایف سوسیالیستی خود توجیه می‌کند. با این اوصاف، سوالی مطرح می‌شود: آیا نوید در واقع نمی‌خواست این کار را انجام دهد یا به غیاب اختیار خود اشاره کرده است؟

در ادامه، تحلیل می‌شود که حزب توده در تاریخ همواره یک گام عقب‌تر از تحولات واقعی را مورد ارزیابی قرار داده است. از وقایع 17 شهریور تا ماجرای ترور شاه و فعالیت‌های گروه 53 نفر، نشان می‌دهد که مرکزیت حزب به نظر می‌رسد با چالش‌های کنونی ناپیوسته است. این ناکامی‌ها به‌ویژه به دلیل ویژه‌گی‌های مارکسیسم و رویکرد ذهن‌گرایانه تحلیل‌گران آن است.

یافته‌های نادری، نویسنده‌ای که به تحلیل چریک‌های فدایی خلق پرداخته، نیز عنوان می‌کند که بسیاری از فعالان مارکسیست به لحاظ نظری و زبانی به درک صحیحی از مارکسیسم دست نیافته‌اند. این در حالی است که وابستگی به شوروی منطقه‌ای دیگر از ضعف‌ها را در تحلیل‌های حزب توده ایجاد کرده و آن‌ها را در وضعیت انتظار و عدم ابتکار عمل قرار داده است.در تحلیل‌های سیاسی اخیر، آقای اسکندری به ناکامی‌های برخی از حزب‌های چپ و استراتژی‌های آن‌ها اشاره کرده و بر اهمیت درک صحیح از معادلات سیاسی تأکید کرده است. او به این نکته اشاره کرده که برخی مواقع آرزو می‌کرده که تصمیمات سیاسی به تأخیر بیفتد تا نتایج بهتری حاصل شود. وی به تاریخ حزب اشاره می‌کند و یادآوری می‌کند که این حزب از سال ۵۸ به طور سیستماتیک با مجاهدین خلق برخورد کرده و در سال ۶۰ اطلاعات و فعالیت‌های آن‌ها را افشا کرده است، اما با این حال به دنبال نزدیکی به این نیروها بود.

دیگر مسأله‌ای که وی مطرح می‌کند، سؤال از چرایی عدم موفقیت مائوئیسم در ایران است. او دلیل اصلی این مسأله را به مخالفت جدی حزب با نظریات مائوئیستی برمی‌گرداند و بیان می‌کند که حتی چپ‌های مائوئیستی نیز پس از مدتی به بن‌بست می‌رسند. از نظر او، توانایی تئوریک حزب توده در مقایسه با چپ‌های مائوئیست بسیار بیشتر بوده و این امر موجب ایجاد چالش‌های جدی برای آن‌ها شده است. او می‌افزاید که این چالش‌ها به تحریف واقعیت‌های اجتماعی ایران وابسته است.

آقای اسکندری همچنین به مأموریت‌های خارج‌نشینان مائوئیستی اشاره دارد و می‌گوید که آن‌ها تلاش کردند از مدل‌های مختلفی برای مبارزه استفاده کنند، اما این تدابیر به نتایج مطلوبی نرسید. به نظر او، این بی‌توجهی به واقعیات جامعه باعث ایجاد فاصله معناداری بین نظریات و عمل این گروه‌ها شد.

او در ادامه به فصل خونینی در تاریخ چریک‌ها اشاره می‌کند و به وقایع زمستان ۵۴ و بهار ۵۵ می‌پردازد. آقای نادری در کتابش به این موضوع پرداخته که در آن سال‌ها، جریان چریکی با مشکلات جدی روبه‌رو بوده و بسیاری از اعضای چنین گروه‌هایی احساس می‌کردند که دیگر جایی برای ادامه فعالیت‌های خود ندارند.

وی در نهایت به گفتگوهایی با اعضای منشعب اشاره می‌کند که به شدت از ناکامی‌های خود در آن مقطع رنج می‌بردند و به سختی در تلاش بودند تا از خطرات ناشی از فعالیت‌هایشان جان سالم به در ببرند.در بازگشت به تهران، گروهی از فعالان سیاسی در اتوبوس نشسته بودند که به امید خوابیدن و استراحتی کوتاه، راهی سفر شدند. این اعضای گروه‌های چریکی که در گذشته اهداف بلندی برای آگاهی‌بخشی و ایجاد قیام مردمی داشتند، اکنون متوجه شدند که از ترس جان خود، در اتوبوس خوابیده‌اند. زمانی که آن‌ها در حال مبارزه بودند، با اشتیاق از پیشرفت‌ها سخن می‌گفتند، اما حالا هر قدمی که برمی‌داشتند، موجب تضعیف و آسیب‌پذیری بیشترشان می‌شد.

در تاریخ‌نگاری جنبش‌‌های چریکی، یکی از سؤالات کلیدی این بود که چگونه مسلمانان موفق شدند انقلابی را به‌راه بیندازند که چریک‌ها نتوانستند. در بیانیه‌ها و برنامه‌های آن‌ها اشاره‌ای به تغییر رویکرد از مبارزه مسلحانه به غیرمسلحانه وجود نداشت. اما در جزوه‌ای از تورج حیدری بیگوند، به انتشار ایده‌های حزبی اول انقلاب و پس از آن اشاره شده که تغییرات مهمی را پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان می‌دهد.

پس از سرنگونی رژیم شاه، چریک‌ها با پرسش‌های جدی روبه‌رو شدند. به‌خصوص که سازمان چریک‌های فدایی خلق و حزب توده، از نظر تئوریک، به جایگاه جدیدشان اعتراض کردند. در پی این تحولات، سازمان چریک‌ها به دو بخش اکثریت و اقلیت تقسیم شد.

در بیانیه‌های پیش از انقلاب نیز درباره این تغییرات هیچ اشاره‌ای نشده بود و تصمیمات داخلی به‌طور پنهان انجام می‌شد. این عدم شفافیت و نارضایتی درون‌گروهی، چرا که سازمان‌های چریکی به‌دلیل مرکزگرایی و سانسور شدید، به دشواری به بروز مسائل موجود می‌پرداختند.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *