به گزارش خبرگزاری **خبرآنلاین**، هشت ماه پس از پیروزی انقلاب و در زمانی که مجلس خبرگان قانون اساسی مشغول تدوین نظام جمهوری اسلامی بود، فضای اجتماعی ایران سرشار از امید، گفتوگو و سوالات انتقادی بود. شماره ۱۲ نشریه «جوانان امروز» در تاریخ ۱۳۵۸ به مصاحبهای با آیتالله ناصر مکارم شیرازی، شخصیت کلیدی و موثر این مجلس، پرداخت. وی که در مبارزات پیش از انقلاب فعال بود، اکنون نقشی مهم در فرایند تدوین قانون اساسی ایفا میکرد. این گفتوگو به پرسشهای جوانان، روشنفکران و فعالان اجتماعی درباره موضوعاتی چون انحصار قدرت روحانیت، جایگاه زنان و مسائل دیگر میپردازد و در عین حال انعکاسی از دغدغهها و آرمانهای سالهای نخستین جمهوری اسلامی است.
در این گفتمان به نگرانیها و انتقادات جامعه درباره مجلس خبرگان اشاره شد. برخی گروههای چپ و میانهرو هنوز نسبت به تشکیل مجلس خبرگان انتقاداتی داشتند و خواستار ایجاد مجلس موسسان بودند. آیتالله مکارم در پاسخ به انتقادات از انتخاب نمایندگان روحانی در مجلس خبرگان، بر اهمیت انتخابات آزاد تأکید کرد و گفت که انتخاب اکثر روحانیون از سوی مردم نشاندهنده جایگاه آنان در جامعه است. او اشاره کرد که این انتخابها ناشی از سرخوردگی مردم از اندیشمندان پیشین بود که در رژیم گذشته فعالیت داشتند.
آقای مکارم همچنین در پاسخ به سوالی درباره نحوه معرفی زنان به مجلس خبرگان و جایگاه آنان در قانون اساسی، به اهمیت درنظرگرفتن دموکراسی و نمایندگی بیشتر زنان پرداخت و افزود که لازم است نیازهای جامعه در این زمینه به خوبی شناخته شود. در عین حال، وی نسبت به سهم کمتر زنان در این مجلس ابراز نگرانی کرد و یادآور شد که باید به اعتراضات و خواستههای زنان بیشتر توجه شود.**بحث درباره “قانون اساسی اسلامی” و جایگاه زنان در جامعه**
مبحثی که به تازگی مورد توجه قرار گرفته، وضعیت و حقوق زنان در چارچوب “قانون اساسی اسلامی” است. برخی کارشناسان معتقدند این قانون میتواند به نوعی مردسالاری دامن بزند. سوال اصلی این است که چگونه میتوان زنان آگاه و تحصیلکرده را به جایگاه شایسته خود در جامعه بازگرداند و نقش آنان را از صرفاً فرزندآوری فراتر برد؟
آمار نشان میدهد که در انتخابات اخیر، تعداد کمی از زنان در انتخابات مجلس خبرگان کاندیدا شدند. در حالی که تعدادی از آنها واجد شرایط و دارای تواناییهای بالقوه بودند، عدم آشنایی عمومی با چهرههای آنان دلیل اصلی عدم انتخابشان عنوان میشود. جامعه به تدریج در حال تغییر و پذیرش نقشهای فعال تمرین شده توسط زنان است. اگر زنان بیشتری در این رقابتها حاضر شوند، شانس آنها برای انتخاب شدن نیز بیشتر خواهد شد.
مساله دیگری که مطرح میشود، بررسی نحوه تصویب قوانین مربوط به زنان در مجلس است. برخی بر این باورند که مردان نمیتوانند به درستی منافع زنان را درک کنند و حفظ نمایند. با این حال، توجه به منافع عمومی در قانونگذاری یکی از اصول اساسی در قوانین اسلامی به شمار میرود و بسیاری از فعالان بر این باورند که به هیچ وجه نباید منافع یک گروه خاص را فدای منافع عمومی کرد.
در پاسخ به انتقادات مطرح شده درباره نحوه پرداختن به حقوق زنان در پیشنویس قانون اساسی، یکی از روحانیون بر این نکته تأکید کرده است که عملاً زنان در مبارزات سیاسی و اجتماعی شرکت داشته و درک این واقعیات باید در قوانین گنجانده شود. از این رو، اقداماتی برای ایجاد تغییراتی در مواد مربوط به حقوق زنان پیشنهاد شده است تا به رفع نگرانیها کمک کند.
سوال یکی از خبرنگاران درباره امکان انتخاب یک زن به عنوان رئیسجمهور نیز مطرح شده است. پاسخها نشان میدهد که گرچه فعالیتهای اجتماعی زنان مدنظر قرار دارد، اما تاکنون تجربههای جهانی نشاندهنده مردانه بودن رهبری سیاسی در بسیاری از کشورهاست. لذا، اجماع درباره این موضوع نیاز به زمان و تغییر نگرشها دارد.در جمهوری اسلامی، این احتمال وجود دارد که قوانینی که به فعالیتهای اجتماعی زنان مربوط میشود، اصلاحاتی انجام شوند، اما نگرانیهای زنان همچنان وجود دارد. با توجه به روند جداسازی زنان از فعالیتهای اجتماعی و مکانهایی مانند سینماها و مدارس مختلط، نگرانیها رو به فزونی است. برخی به این روند انتقاد میکنند و معتقدند جداسازیهایی که در غرب رایج است، لزوماً دلیلی برای محدودیت در فعالیتها یا بروز مشکلات اجتماعی نیست. اما به گفته آنها، جداسازیهای خاصی که به مسائل اخلاقی و آموزشی مرتبط میشوند، میتواند آسیبزا باشد.
نقد دیگری که مطرح میشود به مسئله ولایت فقیه و نظارت روحانیت بر امور اجرایی برمیگردد. منتقدان این سیستم را به وجود آمده به شدت متعارض با دموکراسی و حق انتخاب مردم میدانند. در مجلس خبرگان، برخی نمایندگان، به ویژه نمایندگان سرشناس، تاکید کردهاند که میان ولایت فقیه و مجلس نمایندگان مردم تضاد وجود دارد و باید یکی از این دو را برگزید.
با این حال، برخی دیگر بر این باورند که میتوان راه حلی بین این دو فرض پیدا کرد و طرحی برای حل این تضاد فراهم کردهاند. آنها بر این نکته تاکید دارند که نظارت بر قوانین مصوبه نمایندگان مردم، برای اطمینان از تطابق آنها با اصول اسلامی و قانون اساسی لازم است و باید مرجعی برای این بررسی وجود داشته باشد.
در نهایت، دولت موقت بازرگان از ابتدا با انتقادات جدی مواجه بوده و رهبران مذهبی همواره نسبت به عملکرد آن انتقاداتی داشتهاند. این انتقادات بر روحیه قاطعیت و انقلابی بودن دولت متمرکز شده است.در بحثهای مرتبط با فعالیتهای انقلابی و عدم اجرای پروژههای فوری، برخی کارشناسان بر این باورند که دولت فعلی نتوانسته است عملکردی انقلابی از خود نشان دهد. این در حالی است که انتقادات فراوانی به دولت موقت وارد شده است. به گفته برخی، این دولت با محدودیتهای بسیاری روبرو است و نمیتوان از آن انتظار داشت که به اندازه «امام» کارایی داشته باشد. پیشنهاد میشود تا با انتخاب یک رئیسجمهور، دولتی ثابت و قدرتمندتر شکل گیرد.
حضرت آیتالله بارها در مورد جوانان و نقش آنها در انقلاب مطالبی نوشتهاند. جوانان که در گذشته بازوان اصلی انقلاب بودند، اکنون به دلایل مختلفی از جمله فشارهای اجتماعی و سیاسی، دچار سرخوردگی شدهاند. برخی از گروههای تحصیلی و روشنفکری فشارهای فکری زیادی به آنها وارد میکنند. در این راستا، یادآوری میشود که امام خمینی بر این نکته تاکید داشتند که اسلام از هیچ ایدئولوژی هراسی ندارد و حتی از فعالیتهای سیاسی دیگر گروهها نیز نمیترسید.
امروز به نظر میرسد که در شرایط فعلی، سوءاستفادههایی از آزادیهای موجود صورت میگیرد و این مسأله موجب نگرانیهایی در جامعه شده است. برای نمونه، برخی گروهها در مناطقی مانند گنبد و کردستان به اعمال تخریبی دست زدهاند. این تخریبها موجب نگرانی شده و انتقادات به محدودیتها را تشدید کرده است.
با این حال، سوالی در خصوص وجود سازمانهای چریکی بعد از پیروزی انقلاب مطرح میشود. هدف این سازمانها پیشتر مبارزه با رژیمهای ضدمردمی بود، اما با پیروزی انقلاب و تایید رهبری، وجود این نوع گروهها به چه معناست؟ برخی از این گروهها ادعا میکنند که میخواهند از انقلاب حفاظت کنند، ولی میتوان این اقدامات را تحت چتر پاسداران انقلاب نیز انجام داد.
طبیعی است که در مسائل اجتماعی، راهحلهای مختلفی وجود دارد. اما به نظر میرسد ترس از فشار پیش از تصویب قانون اساسی، عامل اصلی حفظ سلاحها توسط برخی سازمانها باشد. آنها به این دلیل که نمیخواهند تحت فشار قرار بگیرند، به فعالیتهای خود ادامه میدهند، در حالی که پیشنهاد میشود این سازمانها تحت رهبری امام قرار گیرند.
آیا ایدئولوژیهای مختلف در میان سازمانها تأثیری بر روی مواضع آنها نسبت به جمهوری اسلامی دارد؟ برخی از این سازمانها ایدئولوژی کمونیستی را دارند.
این سؤال مطرح میشود که آیا این گروهها رژیم جمهوری اسلامی را به رسمیت میشناسند یا خیر؟
بدیهی است که برخی از آنها به جمهوری اسلامی رأی ندادهاند.
در چنین شرایطی، آنها به عنوان مخالفین رژیم شناخته میشوند، زیرا رژیم ما دارای ماهیت جمهوری اسلامی است. آیا در هیچ نقطهای از جهان میتوان دولتی را یافت که یک گروه مسلح ضدرژیم را تحمل کند؟
با این حال، من نمیتوانم بهطور مشخص مواضع آنها را تحلیل کنم، زیرا در مسیر آنها نیستم، اما نمیتوان نادیده گرفت که برخی افراد به دلایل مشخص یا شخصی میتوانند بهانههایی برای ایجاد مشکلات یا تعطیلی مطبوعات و افراد ارائه دهند. چالش «تفسیر» واژه «مخالف» موضوعی است که در اینجا به آن پرداخته میشود. عدهای مخالفتهایی اصولی و سازنده دارند در راستای تقویت دستاوردهای انقلاب، در حالی که برخی دیگر از زاویهای ضدانقلابی انتقاد میکنند. با این وجود، در عمل، همه منتقدان و مخالفان غالباً به یک صورت دیده میشوند که این امر موجب نگرانی جوانان و نیروهای پاک جامعه ما شده است.
به نظر من، راهحل اصلی در ایجاد تفاهم و نزدیکی فکری است، نه در کنارهگیری. البته ممکن است اشتباهاتی اتفاق افتد. کمیتهها نیاز به اصلاح دارند و برخی از اعضای دادگاههای انقلابی باید تصفیه شوند. اما هرگونه حل این مسائل مستلزم ایجاد تفاهم و نزدیکی بیشتر است.
احساس میکنم که عوامل و تلاشهایی وجود داشته که انقلاب ایران که میتوانست به آرامی ادامه یابد، به تدریج به سمت خشونت سوق داده شده است. تنها شش ماه از انقلاب ما گذشته و هر شب در روزنامهها از اعدام حداقل ده نفر جدید خبر میرسد. خوب میدانید که خشونت معمولاً خشونت میآورد. و به همین دلیل، شما یکی از پیشگامان طرح عفو عمومی بودید و با شجاعت از آن حمایت کردید. میخواهم بپرسم که افزایش خشونتها از نظر آیتالله چگونه تفسیر میشود، بهخصوص اینکه اخیراً مقایسهای میان انقلاب ایران و نیکاراگوئه مطرح شده که آنها اعلام کردند که اشتباهات انقلاب ایران را تکرار نخواهند کرد و کابینهای از وحدت ملی تشکیل دادند.
به نظر من، بخش بزرگی از این خشونتها به انقلاب ایران تحمیل شده است و شرایط انقلاب ایران با شرایط انقلاب نیکاراگوئه تفاوتهای اساسی دارد. انقلاب ایران ضربهای به امپریالیسم و صهیونیسم وارد کرده و واکنشها را در میان حکومتهای غیرمردمی در منطقه قابل مشاهده است. شاید عوامل خارجی بیمیل نبودهاند که پیروزی انقلاب نیکاراگوئه به وقوع بپیوندند، اما در ایران منافع بسیاری در خطر قرار گرفته و رفتارهایی باعث تحمیل خشونت شده است. بهعنوان مثال، فکر میکردم بعد از عفو عمومی، فضا به گونهای خواهد شد که بتوانیم درخواست عفو بیشتری نسبت به محکومین داشته باشیم، اما حوادث اخیر مانند وقایع پاوه، خشونتآفرینی بیشتری را به انقلاب ایران تحمیل کرد. امیدواریم که با عبور از بحرانها، زمینهای فراهم شود تا از این دوران عبور کنیم و به مرحلهای جدید و لطیفتر وارد شویم.
آخرین سوالم این است که امید شما به انقلاب اسلامی ایران با توجه به چالشهایی مانند مشکلات اقتصادی، بیکاری، تورم و جنگهای داخلی چگونه است؟ زیرا به خاطر دارم که شما مرتباً دولت را به هوشیاری و مقابله با بحرانها دعوت کردهاید…
به نظر من در کوتاهمدت خطری انقلاب را تهدید نمیکند. مردم بهویژه نسل جوان در کنار انقلاب ایستادهاند و در هر تظاهراتی، مانند تظاهرات روز وحدت، به مثابه یکپارچه عمل میکنند. بنابراین در کوتاهمدت، هیچ تهدیدی انقلاب را در خطر نمیاندازد. اما در بلندمدت همواره خطرات وجود دارد و شایعاتی مثل بازگشت شاه، پالیزبان یا بختیار مطرح میشوند.
موضوع نقش نارضایتی در ثبات انقلاب و شرایط سیاسی کشور در حال بررسی است. با وجود احتمال بازگشت به سیطره نظامی و تأثیرات آن، همچنان وضعیت کنونی از جمله تعطیلی مغازهها و قطع منابع انرژی تحت تأثیر قرار دارد. به اعتقاد کارشناسان، نه کودتا و نه هرگونه اشغال نظامی در کوتاهمدت تهدیدی برای وضعیت کنونی ایجاد نمیکند، اما خطرات بلندمدت ناشی از نارضایتیها و سوءاستفادههای احتمالی از قدرت وجود دارد.
برخی نهادها مانند نیروهای پاسداران و کمیتهها ممکن است در صورت بروز سوءاستفاده یا کمکاری، به تشدید مشکلات کمک کنند. بر این اساس، ضرورت دارد که هشدارها در مورد کاهش نارضایتیها جدی گرفته شود. به منظور تقویت ثبات انقلاب، ایجاد شرایطی برای رفع نارضایتیها و بهبود شرایط عمومی بسیار مهم است. در نهایت، آینده کشور به اراده و اقدامهای ما بستگی دارد.











