ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات خود به تاریخ ۲۷ جمادیالثانی ۱۲۸۷ (یکم مهر ۱۲۴۹) اشاره میکند که پس از یک روز دلچسب، از کثیفی و بدهوا بودن محیط نگران شده است.
به گزارش خبردونی، شاهرخنیا، نایبالسلطنه و دیگر وزرا در این روز دیدار کردند. در ادامه، گفتگوهای زیادی بین حاجی ملاعلی و شیخ حمزه بارفروشی انجام شد. بعد از ظهر شاه به حسینآباد دبیر رفت و با منظرهای از باغی مواجه شد که گرد و غبار و شتهها درختان آن را تحت تأثیر قرار داده بودند، اما آب زیادی در آن وجود داشت. در این باغ، عمارتی نیز ساخته شده بود و میز و صندلیهایی در آن جا داشت.
میرزا نصرالله، برادر دبیر، در حال خواندن روزنامه بود که ناگهان گرد و غبار شدیدی بوجود آمد. اسداللهخان، پیشخدمت تجریشی، نیز در این میان حضور داشت و حالتی خندهدار به اوضاع داد.
در ادامه، داستانهایی از مقصران حسینقلیخان آورده شده که هنگام معرکه به شدت تنبیه شدند. باشی، با صدای بلند، مدام از آنها میخواست که ضربه بخورند.
در ادامه، ناصرالدینشاه به حرم رفت و از بازگشت حرم به خانهاش در میان گرد و غبار سخن گفت. محمدعلیخان و افشاربیک نیز امروز به جمع وی پیوستند.
در پایان شب، محمدعلیخان جعبهای با طراحی خاص برای یراقهای الماس و جقه اسب تهیه کرده بود که مورد توجه قرار گرفت و پس از آن شب به آرامی به خواب رفتند.
این اطلاعات از “روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار” نقل شده است که توسط مجید عبدامین و به چاپ رسیده است.











