به گزارش خبرگزاری دانا، ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات خود به تاریخ ۲۵ رجب ۱۲۸۷ (۲۹ مهر ۱۲۴۹) اشاره کرده است که قرار بود به بیستون سفر کند، اما به سمت برناج رفت. وی فاصله بیستون تا برناج را بین شش تا هفت فرسنگ تخمین زد. صبح زود بر فراز اسب سوار شده و با همراهانی چون وزیر خارجه و عمادالدوله به سمت رودخانه گاماسا حرکت کردند. شاه در مورد کیفیت آب این رودخانه اظهار داشت که با وجود کمبود آب در فصلهای مختلف، میزان آبی که از رودخانه جاری میشود قابل توجه است.
ناصرالدینشاه در ادامه توضیحاتی درباره مسیر آب رود گاماسیاب ارائه داد و بیان کرد که آبها از مناطق مختلفی به این رودخانه میپیوندند و در نهایت به شط العرب میریزد. همچنین وی در حین سفر به مشاهده طبیعت و شکار بلدرچین نیز پرداخت و از تنوع پوشش گیاهی در آن منطقه یاد کرد.
در حین سفر به برناج، شاه به چادرهای ایلات شاهسون بغدادی و جلیلوند اشاره کرد و گفت که این مناطق به دلیل وجود علف مناسب مورد استفاده قرار میگیرد. ناصرالدینشاه همچنین درباره روستاها و مسیر پر از کوههای اطراف بیستون صحبت کرد و به گودالها و دفنگاههای باستانی در نزدیکی دخمه کیکاووس نیز اشاره کرد.
هنگام رسیدن به نزدیک بیستون، باد شدیدی وزیدن گرفت و ناهار با زحمت مصرف شد. سپس به سمت برناج ادامه مسیر دادند، اما با خبر یحییخان مبنی بر عدم حضور کسی در سراپرده، نارضایتی خود را ابراز کرد. در نهایت، با دشواری مسیر و وجود گرد و خاک، آنان به سمت برناج رهسپار شدند و از وضعیت نامناسب راهها و آبهای لجنزار شکایت کردند.در روزی شلوغ و پر رفت و آمد، تعدادی از افراد به مقصدی میرفتند و برخی دیگر برمیگشتند. به دره برناج، واقع در سمت غرب، رسیدیم که به دلیل وجود درختان تبریزی و دیگر گونهها، بسیار زیبا به نظر میرسید. خیابانی به سمت نظام ایجاد شده و باغهای متنوعی در آن جا دیده میشود. عمارت برناج، که نمایی شبیه به قصرهای قاجار دارد، بر روی تپهای کوچک ساخته شده و به صورت مرتبه مرتبه طراحی شده است. اطراف این عمارت، قلعهای محکم و آباد وجود دارد که ساکنان آن نیز در این قلعه ساکن هستند. به دلیل وضعیت نامناسب، منزل ما در قلعه قرار نگرفته و در باغات اطراف برپا شده بود.
ما دو ساعت قبل از غروب به مقصد رسیدیم و خستگی بر تمام وجودم سایه انداخته بود. چتر بزرگی که به همراه زینپوشهایی زیبا از تهران آورده بودند، توجه مرا جلب کرد. یحییخان، از امینالسلطان، این چادرها را به همراه آورده بود. همچنین ببریخان و گربهها سرگرم بازی بودند.
در طول مسیر، مناطق متعددی که متعلق به ملک عمادالدوله بود، مشاهده شد. از جمله مزرعه شاهسون و میرعزیز، آبباریک، و سایر مناطق از جمله سمنگان و سجلآباد، که در سمت چپ مسیر قرار داشتند. در سمت راست، مناطق بخوبران و مارانتو دیده میشدند.
با غروب شب و پس از صرف شام، عرفانچی برای خواندن روزنامه به جمع ما پیوست. میرشکار نیز که از شکار برگشته بود، از شکارهای زیاد در تنگه دینور خبر داد و اعلام کرد که قرار است در روز بعد، جَرگهای برای شکار کبک برگزار شود. در نهایت، شب را در خواب گذراندیم.
در این میان، سیاچی نیز نمونهای از نفتیجل را که در مرداب انزلی دیده بود، به همراه داشت.
پینوشتها شامل توضیحات درباره لقب سعدالدوله و نوعی پرنده به نام حسنگلی بود که در مازندران شناخته میشود.
منبع: خاطرات ناصرالدینشاه قاجار، به کوشش مجید عبدامین، منتشره در تهران.











