تماس با ما

پدر تنبک ایران با اشاره به وضعیت خود در محله، بیان کرد که بر سر او همواره تحقیر و نارضایتی وجود داشت و بسیاری از مردم به او پشت می‌کردند. وی به نقل از پدرش گفت: «آیا مسلمانی هم به نواختن ضرب می‌پردازد؟»

پدر تنبک ایران با اشاره به وضعیت خود در محله، بیان کرد که بر سر او همواره تحقیر و نارضایتی وجود داشت و بسیاری از مردم به او پشت می‌کردند. وی به نقل از پدرش گفت: «آیا مسلمانی هم به نواختن ضرب می‌پردازد؟»

به گزارش خبرگزاری‌ها، در آخرین گفت‌وگوهای حسین تهرانی، استاد معروف تنبک‌نوازی و یکی از بزرگ‌ترین شاگردان ابوالحسن صبا، داستان زندگی‌اش را روایت می‌کند. وی در این مصاحبه به چالش‌های هنری و اجتماعی‌اش در طول پنجاه سال پرداخته است. این گفت‌وگو با عماد رام، خبرنگار «سپیدوسیاه»، در آبان ۱۳۵۲ و چند ماه قبل از فوت تهرانی انجام شده است.

حسین تهرانی در این مصاحبه می‌گوید که از سنین جوانی و در سال ۱۳۰۵، نواختن ضرب را آغاز کرده و با مشکلاتی مواجه بوده که ناشی از قضاوت‌های مردم محله‌اش بوده است. بر اساس روایت او، زمانی که در مجالس می‌نواخته، به خاطر تمسخر و توهین‌های اطرافیان، به شدت تحت فشار قرار داشته است.

تهرانی از پدرش که شخصیت معتبری در محل بود یاد می‌کند و می‌گوید که او نیز از موسیقی و به ویژه نواختن ضرب به شدت نگران بوده است. او به تجربیات خود با استادانی همچون رضاباربد و صبا اشاره دارد و تأکید می‌کند که در این مسیر توانسته به پیشرفت‌هایی دست یابد.

تهرانی همچنین درباره تکمیل تکنیک‌های نواختن ضرب و ایجاد شیوه‌های نوین در این هنر توضیح می‌دهد و تأثیر صبا بر رشد و یادگیری‌اش را مورد تأکید قرار می‌دهد. در ادامه، او به تأسیس انجمن موسیقی ملی و راه‌اندازی رادیو اشاره می‌کند و روند گسترش هنر موسیقی را در دوران خود بررسی می‌کند.

این گفت‌وگو به‌عنوان یک منبع مهم از تاریخ موسیقی ایران، نمایانگر تجارب یک هنرمند است که با وجود دشواری‌ها، توانسته راه خود را در دنیای موسیقی پیدا کند.**استاد برجسته موسیقی، حسین تهرانی، در گفتگویی درباره تغییرات و چالش‌های عرصه ضرب‌گیری اظهار نظر کرد.**

در این نشست، حسین تهرانی به یادآوری اجرای یکی از قطعات معروف پرداخت و از همکارانش که در آن زمان با وی همکاری می‌کردند، یاد کرد. او به یادآوری وقایع سال 1326 اشاره کرد و گفت: “در آن سال، با کمک خالقی انجمن موسیقی ملی تأسیس شد و من در تلاش برای تشکیل گروه ضرب مشغول به کار شدم.” وی از همکاری با نوازندگانی چون گلپایگانی، هوشنگ ظریف و رحمانی‌پور در این پروژه صحبت کرد و ابراز رضایت کرد که فعالیت‌هایشان مورد تحسین قرار گرفت.

تهرانی در ادامه به تاثیرات ضرب در موسیقی ارکستر اشاره کرد و گفت که “ضرب باید زیرساز باشد، اما در عمل، صدای ضرب غالباً بالاتر از صدای سازهاست.” او به یادآوری دیداری با یکی از کمپوزیتورهای شوروی پرداخت و گفت که این شخص در هنگام شنیدن ضرب او، به جستجوی علت ویژگی‌های خاص آن بود.

او با تأکید بر چالش‌های حرفه ضرب‌گیری در گذشته، گفت: “گاه باید ناهار را در اتاقی جدا از سایر نوازندگان صرف می‌کردیم.” با این حال، وی ابراز کرد که امروز ضرب به یک ساز مستقل تبدیل شده و نقش مهمی در موسیقی ایران ایفا می‌کند.

در بخش دیگری از گفت‌وگو، تهرانی با اشاره به تحسین‌ها و انتقادات نسبت به خود، خود را به عنوان “یک استاد بی‌نقص” توصیف نکرد و گفت: “خودم را هنوز در حال یادگیری می‌بینم.” همچنین تأکید کرد که وظیفه شاگردانش این است که برای رشد خود به دنبال تعالی باشند و هیچگاه اخلاق را از یاد نبرند.

به اعتقاد او، هنر ضرب نمایانگر زیبایی زندگی است و بر لزوم داشتن یک زندگی سالم در کنار هنرمندی تأکید کرد.**پیشرفت هنری و معیارهای انتخاب در هنر**

در دنیای هنر، داشتن یک پیش‌زمینه کاری قبل از ورود به عرصه هنری مورد تأکید قرار گیرد. هنرمندان باید اصول اولیه کار را فرا بگیرند و از آن در جهت شکوفایی استعدادهای خود بهره‌برداری کنند. در این راستا، مدیران هنری بر اهمیت درک درست از هنر و تمایز قائل شدن میان هنرمند واقعی و غیرواقعی تاکید دارند.

یک گفت‌وگو درباره انتخاب بهترین هنرجویان در میان شاگردان برگزار شد که نشان‌دهنده‌ اهمیت نظرات عمومی در ارزیابی هنری است. یکی از کارشناسان تأکید نمود که متأسفانه، در جامعه ما هنوز شناخت هنری به اندازه کافی حاکم نیست و مردم نمی‌توانند به راحتی تفاوت میان هنرمند معتبر و غیرمعتبر را تشخیص دهند.

با اشاره به کنسرت‌هایی که برای معرفی موسیقی ملی برگزار شده، به تجارب خود در این زمینه پرداخت و گفت: «مردم تمایل به شنیدن سبک‌های مختلف دارند ولی توجهی به اصول و روح موسیقی ندارند». او همچنین نسبت به استقبال متفاوت از موسیقی‌های کلاسیک و مدرن در خارج از کشور ابراز تأسف کرد.

ایشان تنها هنرجویی که به او امید داشت را اشاره کرد و افزود که اگر او در مسیر خود ثابت قدم باشد، می‌تواند به موفقیت‌های چشمگیری دست یابد.

سفرهای قبلی او به اروپا نشان‌دهنده استقبال گرم از برنامه‌های ایرانی است. او از کنسرت‌هایی که در پاریس برگزار شده سخن گفت و استقبال بی‌نظیر مردم را توصیف نمود. در این سفرها، تعدادی از هنرمندان بنام نیز او را همراهی کردند، هرچند او در مورد عدم حضور برخی هنرمندان نامدار ابراز تاسف کرد.

با اشاره به حمایت‌های وزیر فرهنگ و هنر در آن دوران، او از نیکی‌هایی که دریافت کرده یاد کرد و بر این نکته تأکید کرد که ابراز شکرگزاری از سوی او ناشی از احساس احترام به کسانی است که در پیشرفت او نقش داشته‌اند.**عنوان: یادداشت‌های استاد موسیقی از گذشته تا امروز**

استاد موسیقی در صحبت‌های اخیر خود به خاطراتی از روزهای گذشته اشاره کرد و گفت: «بهتر است در این فضا نباشی.» این جمله موجب شد که او و دیگران را به همراه حسین ملک و اسدلله بیرون بفرستند و این کنسرت به اتمام برسد.

**دیروز و امروز**

استاد در ادامه با یادآوری سختی‌ها و زحماتی که در گذشته متحمل شده‌اند، گفت: «ما در آن زمان‌ها سختی‌های زیادی را تحمل کردیم و امیدواریم که از خطاهایمان بگذرد.» او به یاد آورد که در سال‌های گذشته با دعوت از شخصی معتبر به نام مرحوم صبا، به منزلی رفتند. همانند همیشه با یک راننده منتظر بودند که در نهایت منجر به وقایع جالبی شد. استاد به اتفاقات بعد از ورودشان به خانه اشاره کرد و گفت: «میزبان بابت سر و صدا عذرخواهی می‌کرد و ما را به سمت در هل می‌داد.»

او با اشاره به اینکه در آن زمان‌ها موزیسین‌ها به اندازه حال حاضر مورد احترام نبودند، افزود: «اکنون وضعیت تغییر کرده و موزیسین‌ها احترام بیشتری دارند.»

استاد سپس از زحمات پنجاه ساله‌اش در این زمینه گفت و اضافه کرد: «حالا بعد از این همه سال نتیجه زحمات خود را می‌بینم، همیشه آرزو داشتم که موسیقی مستقل شود.»

او همچنین به خاطرات دیگری اشاره کرد و گفت: «زندگی‌ام پر از خاطره است. شبی در منزل نخجوان بودیم و او به ما هدیه‌ای داد. وقتی حبیب درباره مقدار هدیه سوال کرد، این نشان‌دهنده جو دوستانه بین ما بود.» استاد با لبخند به ماجرای تبادل هدایا اشاره کرد و به رابطه نزدیکشان با یکدیگر پرداخت.

در نهایت، او بر اهمیت این خاطرات تاکید کرد و گفت که زندگی موسیقی‌اش همیشه پر از لحظات خاص و خوشایند بوده است.در یک گفت‌وگوی صمیمی، ملوک خانم به حسین اشاره کرد که بدهی کوچکی به او دارند که همواره فراموش می‌کنند. حسین در پاسخ به یادآوری آن بدهی گفت که یک هدیه از سال گذشته مدنظر بود و ملوک خانم پیشنهاد کرد که ممکن است سال آینده دیگر هر دو نباشند. او از حسین پرسید آیا پول خرد دارد، که او پاسخ منفی داد.

در این میان، حبیب که نایب‌اول بود، اعلام کرد که دو تا پنجاه تومانی دارد. او با تردید پاکت را از جیب خود درآورد و بعد از مشاهده محتویات آن، بدیع‌زاده به شوخی گفت که آیا با او شوخی می‌کند. حسین در جواب گفت که ظاهراً او دو تا پنجاه تومانی نمی‌بیند. این لحظه بعدها به یک لطیفه بین دوستان تبدیل شد.

در ادامه، حسین به این نکته اشاره کرد که او هیچ‌گاه قصد نصیحت مردم را ندارد، اما امیدوار است که شاگردانش ابتدا انسان‌ باشند و سپس هنرمند، تا بتوانند ارزش خود را در اجتماع افزایش دهند. با اینکه هنرمندان جدید موقعیت بهتری دارند، حسین تاکید کرد که فراموش نکنند که انسانیت از هنر مهم‌تر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *