تماس با ما

خاطرات ناصرالدین‌شاه نشان می‌دهد که ساکنان بغداد به نظر می‌رسیدند که در وضعیت معیشتی ناپایداری به سر می‌برند و زندگی‌ آنها تحت تاثیر مشکلات اقتصادی قرار داشته است.

خاطرات ناصرالدین‌شاه نشان می‌دهد که ساکنان بغداد به نظر می‌رسیدند که در وضعیت معیشتی ناپایداری به سر می‌برند و زندگی‌ آنها تحت تاثیر مشکلات اقتصادی قرار داشته است.

**ناصرالدین‌شاه قاجار به بغداد سفر کرد**

به گزارش خبردونی، ناصرالدین‌شاه قاجار در تاریخ ۲۸ شعبان ۱۲۸۷ (یکم آذر ۱۲۴۹) در خاطرات خود به سفر به بغداد اشاره کرد. او این سفر را با سوار شدن بر کالسکه آغاز کرد و با اشاره به هوای سرد صبح، بیان کرد که مسیر سفر از کویر مسطح و مناسبی می‌گذشت. در این مسیر، اهالی به لباس‌های رسمی درآمده بودند و او با همراهنش به نقطه‌ای برای استراحت و ناهار در کنار نهر مشیریه رسیدند.

پس از ناهار، ناصرالدین‌شاه و همراهانش تصمیم به ادامه مسیر گرفتند و در این حین با برخی مقامات از جمله پاشای بغداد و مشیرالدوله ملاقات کردند. در این دیدار، اقبال‌الدوله که به نظر شاه بسیار سفیه می‌آمد، به او توصیه کرد که به زیارت امام اعظم ابوحنیفه و شیخ عبدالقادر برود.

با نزدیک شدن به بغداد، ناصرالدین‌شاه از دور مناره‌های کاظمین را مشاهده کرد و به خاطر دیدن این مناظر خداوند را شکرگزاری کرد. او همچنین با استقبالگرهای بغداد مواجه شد که با وضعیتی بی‌پایداری جمع شده بودند. نیروهای عثمانی در دو طرف مسیر ایستاده بودند و نمایش نظامی سازماندهی شده‌ای را به نمایش گذاشته بودند.

پس از عبور از طاق نصرت، او توجهش به فرقه‌های مختلف اجتماعی و به ویژه جوانان ارمنی و یهودی جلب شد که در حال برگزاری مراسمی بودند. در این فضا، ناصرالدین‌شاه و دیگر مقامات پیاده شده و به سمت باغ محل اقامت خود رفتند. باغی که به گفته‌ی او به دست نجیب پاشا ساخته شده بود، با درختان و طراوت خاصی زینت داده شده بود و به رغم تغییرات، از زیبایی‌های خود حفظ کرده بود.

خاطرات ناصرالدین‌شاه: اهالی بغداد بسیار مردم بی‌بضاعت پریشانی به نظر آمدند

ناصرالدین‌شاه در سفر خود به بغداد به عمارت جدیدی رسید که به قصر ناصری معروف است. این قصر در باغی در نزدیکی شط ساخته شده و از بالای آن نمایی زیبا از کل شهر بغداد، جسر، شط، کشتی‌ها و باغراه‌های کاظمین به چشم می‌خورد.

پس از ورود به این عمارت و قدم‌نهادن بر روی پله‌های فرش‌شده با ماهوت، شاهد طراحی‌های زیبا با کاغذ فرنگی و دکورهای شیک بود. اتاق‌ها مجهز به آینه‌های بزرگ و تزئینات چشم‌نواز بودند. در پستو سفره‌ای از میوه‌های سبز بغداد آماده شده بود و پیشخدمت‌ها نیز، به ویژه کسانی چون تیمور، خدمت‌رسان بودند. زمان ورود حدود سه ساعت مانده به غروب بود و ناصرالدین‌شاه از گرما عرق کرده بود. مدحت پاشا، نماینده حکومت، افراد و مقام‌های مختلف بغداد را معرفی کرد که این معرفی در حدود نیم تا یک ساعت به طول انجامید.

ملاقات با عناوین برجسته‌تری از مقام‌ها از جمله والی کربلا، قاضی‌القضات و افراد مختلف نظامی از جمله فریق نافذپاشا، میرلوا حمدی‌پاشا و دیگر مقامات نظامی نیز از جالب‌ترین بخش‌های این دیدار بود. همچنین، نام‌هایی مانند صالح‌بیگ، مستوفی نظام و دیگر مسئولان نیز در جلسه به میان آمد.

در مورد زیرساخت‌های ارتباطی بغداد نیز اشاره‌ای به چوب‌های تلگراف شد که از پای طاق تا یک فرسنگی بغداد از آهن ساخته شده و ادامه آن تا اسلامبول نیز از تیر و الوار است.

در نزدیکی بغداد، مسیرهای صحرایی وجود دارد که عبور از آن‌ها نیاز به احتیاط دارد، خصوصاً در مناطق ناهموار با زمین قاچ‌قاچ. عصر روزی که ناصرالدین‌شاه در آنجا بود، زن‌ها به قورق آمدند و مراسم جلال‌شاه پسر آقاخان محلاتی نیز در دست برگزاری بود. ښځتي‌خان و دیگران به بالای پشت‌بام جمع شدند و باغات و کشتی‌ها نمایان بود.

در حین صرف شام، آتش‌بازی‌ها شروع شد که ناصرالدین‌شاه مجبور به تذکر به یحیی‌خان شد تا اقدامات لازم را برای جلوگیری از هدر رفت وقت انجام دهد. این مضطرب‌کننده رخداد برای او عذاب‌آور بود و نتوانست از تماشای آتش‌بازی بهره‌مند شود.

**تاریخ: ۲۵۹**

امروز صبح در مشیریه، جلسه‌ای با حضور دبیرالملک، شیخ محمد و دیگر مقام‌ها برگزار شد. در این جمع، شیخ‌الشریعه پسر آصف‌الدوله و برخی کلیدداران نیز حضور داشتند.

در بعدازظهر، تعدادی از افراد برای زیارت به کاظمین رفتند. در این میان، محمدعلی‌خان با جواهرات حاضر بود، و اسب عربی یکی از سیاچی‌ها بازیگوشی می‌کرد که در نتیجه، سیاچی مجبور شد اسب را تعویض کند. در این حین، مفتی بغداد که به زهابی مشهور است و به زبان فارسی آشنایی دارد، شعری را قرائت کرد که در آن به فضل الهی و مقام بغداد اشاره می‌شد.

بر روی طاق نصرت، شعری درباره خوش‌آمدگویی به شهریار نوشته شده بود و در نزدیکی قصر ناصری نیز که به خاطر برگزاری نمازهای حضرت علی (ع) مشهور است، ساختمانی قدیمی قرار داشت. در وسط شهر، جسر جدیدی ساخته شده و سه کشتی بخار در شط در حال لنگراندازی بودند. قایق‌های زیادی نیز در حال تردد بودند که معیشت روزمره مردم را تسهیل می‌کردند.

شهر به مناسبت جشن بزرگی چراغانی و آتش‌بازی زیادی تدارک دیده بود که بازدیدکنندگان زیادی را به خود جلب کرده بود. اما در وسط شام، آتش‌بازی ناخواسته‌ای رخ داد که خیلی توجهی به آن نشد. در این فضا، زنان نیز از بالای بام‌ها به تماشا نشسته بودند. با این حال، من برای استراحت به اتاقم رفتم و از بوی گچ در اتاق‌ها احساس ناراحتی کردم.

نکته جالب این است که بنایی قدیمی در مقابل قصر ناصری وجود دارد که به عنوان مسجد براسا نامبرده می‌شود، اما برخی معتقدند که این بنا متعلق به دوران خلفای عباسی است و محل برگزاری جلسات امام موسی کاظم (ع) نیز بوده است.

**منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار، به کوشش مجید عبدامین، انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، صص ۱۶۰-۱۵۶**

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *