تماس با ما

چارلی چاپلین از دیدار خود با نیکیتا خروشچف خبر داد و گفت که جواهر دهلی، موتی نهرو، نامه‌ای برایش ارسال کرده و ابراز علاقه به ملاقات با وی کرده است.

چارلی چاپلین از دیدار خود با نیکیتا خروشچف خبر داد و گفت که جواهر دهلی، موتی نهرو، نامه‌ای برایش ارسال کرده و ابراز علاقه به ملاقات با وی کرده است.

به گزارش خبرگزاری **خبرآنلاین**، در اوایل دهه چهل خورشیدی، **چارلی چاپلین**، یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان سینما، از زندگی پرمشغله خود کناره‌گیری کرده و به آرامش کوه‌های آلپ در سوئیس روی آورده بود. چاپلین که از نیمه دهه سی خورشیدی به نوشتن زندگی‌نامه‌اش با تشویق **گراهام گرین**، نویسنده معروف انگلیسی، پرداخته بود، بخش‌هایی از این خودزندگی‌نامه را روزنامه کیهان در سال ۱۳۴۳ منتشر کرد.

چاپلین در آن زمان به لندن بازگشته و تصمیم به دوری از سینما و زندگی آرام در یک منطقه دورافتاده گرفته بود. او و خانواده‌اش به سوئیس رفتند و پس از گذشت چهار ماه، ویلایی در دهکده‌ای با جمعیتی اندک خریدند. در این زمان، همسرش «اونا» تصمیم به ترک تابعیت آمریکایی‌اش گرفت.

**دیدار با خروشچف**

چاپلین سوئیس را به خاطر آرامش آن انتخاب کرد، اما گهگاه به لندن می‌رفت تا با دوستانش دیدار کند. او در یکی از سفرهایش خبر دیدار با **خروشچف** و **بولگانین** را که در ضیافتی به افتخار آن‌ها در هتل «کلاریج» برگزار شده بود، دریافت کرد. در این ضیافت، خروشچف به چاپلین گفت که فیلم‌های او طرفداران زیادی در شوروی دارند.

**دیدار با چرچیل**

فردای آن شب، چاپلین و همسرش در هتل «سادوی» شام می‌خوردند که **چرچیل** و همسرش به دیدن آن‌ها آمدند. چاپلین یادآور شد که از سال ۱۹۳۱ چرچیل را ندیده بود. او همچنین اشاره کرد که چرچیل درباره فیلم «لام لایت» نامه‌ای به او نوشته و ابراز کرده بود که این فیلم را در خانه‌اش تماشا کرده است. در گفت‌وگو با چرچیل، احساسی از گله‌مندی در لحن او حس می‌شد. چرچیل از چاپلین خواست که به نامه‌اش جواب دهد و چاپلین اظهار داشت که تصور نمی‌کرد نیازی به پاسخ دادن وجود داشته باشد.

چرچیل، عزم خود را برای ادامه بخشی از حیاتش در چندین مشکل سیاسی را اعلام کرد و به مشکلات انحطاط امپراتوری‌ها پرداخته و بر اثرات فناوری‌های جدید و رسانه‌های جمعی بر این روند تاکید کرد. این موضوعات به‌صورت جدی مورد بحث قرار گرفت و چاپلین به بررسی اثرات انصارناکی از تغییرات در عرصه‌های رسانه و ارتباطات پرداخت.پس از بازگشت به سویس، نامه‌ای از جواهر لعل نهرو دریافت کردم که در آن معرفی‌نامه‌ای از لیدی «مونت باتن»، نایب‌السلطنه انگلیس در دهلی ضمیمه شده بود. لیدی مونت باتن در نامه‌اش اشاره کرده بود که به اعتقاد او، من و نهرو وجوه مشترک زیادی داریم. نهرو در پاسخ نوشته بود که برای شرکت در جلسه‌ای به شهر «لوسرن» سفر کرده و تمایل به دیدار با من دارد.

بدین ترتیب، راهی لوسرن شدم. در نخستین برخورد، جذابیت و هوش نهرو به وضوح توجه من را جلب کرد. در هنگام صرف ناهار، از او پرسیدم که هند به کدام سمت ایدئولوژیکی در حال حرکت است. او پاسخ داد که هر مسیری که به صلاح و خیر مردمش باشد.

**ملاقات با چوئن‌لای**

در بحبوحه بحران کره، از سفارت چین تماس گرفتند و درخواست کردند که اجازه دهم فیلم «چراغ‌های شهر» در ژنو و در حضور چوئن‌لای نمایش داده شود. چوئن‌لای در آن زمان، به عنوان یکی از شخصیت‌های کلیدی در مذاکرات برای پایان جنگ کره در ژنو، نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ و صلح آسیا داشت.

روز بعد، چوئن‌لای مرا به شام دعوت کرد. او همان روز از آخرین جلسه کنفرانس صلح ژنو بازمی‌گشت و همه ما در انتظار نتایج آن جلسه بودیم. چوئن‌لای با مهربانی به من گفت که چند دقیقه پیش در فضایی دوستانه، مسائل حل شده است.

ما شام را در فضایی گرم و صمیمی صرف کردیم. در طول شام، درباره چین و داستان‌های پیروزی «مائو» از چوئن‌لای سوال کردم که او هم با کمال میل به تمامی سوالاتم پاسخ داد. سپس او داستانی احساسی از ورود مائوتسه‌تونگ به پکن روایت کرد: جمعیتی نزدیک به یک میلیون نفر در میدان بزرگ شهر جمع شده بودند و تریبونی بزرگ برای سخنرانی او آماده کرده بودند. به محض نمایان شدن کلاه مائو، فریاد جمعیت به اوج رسید و هنگامی که او بر تریبون ایستاد، ناگهان صورتش را با دستانش پوشاند و گریه کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *