تماس با ما

آیا می‌توان جنبش مشروطه را به عنوان حرکتی مرتبط با بابی و بهائی تلقی کرد؟

آیا می‌توان جنبش مشروطه را به عنوان حرکتی مرتبط با بابی و بهائی تلقی کرد؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین و به نقل از ایبنا، طاهره مهری در تحلیلی درباره اهمیت واقعه مشروطه در تاریخ سیاسی ایران، تاکید کرد که تفاسیر مختلفی درباره این رویداد وجود دارد. در سال‌های اخیر، دو جریان مختلف در داخل و خارج کشور، تلاش کرده‌اند مشروطه و ریشه‌های آن را به جنبش بابی نسبت دهند. این موضوع در کتاب «مشروطه همگان، نقدی بر بابی‌نمایی انقلاب مشروطه» که توسط محمدرضا جوادی‌یگانه و علی راغب نوشته شده، مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه، گفت‌وگویی با این دو نویسنده برگزار شده است.

بحث درباره بابی‌نمایی انقلاب مشروطه به زمانی مشخص و دقیق بازنمی‌گردد، اما با مطالعه آثار منتشرشده در این حوزه، می‌توان گفت که این بحث به صورت منسجم از اواخر دهه ۱۳۸۰ و اوایل دهه ۱۳۹۰ آغاز شده است. به عنوان مثال، کتاب «رستاخیز پنهان» اثر تورج امینی در سال ۲۰۱۲ منتشر گردید و همچنین مقالات و کتاب‌های دیگری در همین راستا به رشته تحریر درآمده است.

نویسندگان کتاب «مشروطه همگان» توضیح می‌دهند که اهمیت این بحث به دلیل مصادره یک انقلاب مردمی در تاریخ ایران است. آن‌ها معتقدند که دستاوردهای جمعی ایرانیان در حال تضعیف و مصادره به سمت گروه‌های ایدئولوژیک شده است. این موضوع در تلاش‌های کنونی برای تقبیح انقلاب مشروطه و بزرگ‌نمایی در خصوص ناکامی‌های آن تاثیرگذار است.

در ادامه، مفهوم بابی‌نمایی مشروطه تعریف شده است که نه تنها به بابی‌نمایی بلکه بهائی‌نمایی نیز اشاره دارد. یعنی دو گروه با ایدئولوژی‌های متفاوت به دنبال نسبت دادن این برچسب‌ها به انقلاب مشروطه هستند. این تشابهات به درک عمیق‌تری از تاثیر نام‌گذاری بر روی تاریخ یک انقلاب اشاره دارند.

نویسندگان همچنین توضیح می‌دهند که بابی‌نمایی مشروطه توسط دو جریان فکری مختلف انجام می‌شود. گروه اول عمدتاً از بهائیان هستند که با هدف اعتباربخشی به فرقه خود و معرفی آن به عنوان یک جنبش مدرن، به این تغییر نام اقدام می‌کنند. گروه دوم شامل تندروها و طرفداران مشروعه‌خواهی در جمهوری اسلامی است که اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند.**نگاهی به دیدگاه‌های انجمن حجتیه درباره انقلاب مشروطه**

انجمن حجتیه به عنوان یک جریان فکری، انقلاب مشروطه را به عنوان یک حرکت غیراسلامی و متاثر از ایده‌های بابی و بهائی مورد انتقاد قرار می‌دهد و به دنبال بازگشت به اصول بنیادگرایانه است.

**استدلال‌های موافقان بابی‌نمایی مشروطه**

استدلال‌های حامیان این نظریه را می‌توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:

1. ارتباط برخی از نظریه‌پردازان و کنشگران برجسته انقلاب مشروطه با دینی بهائی یا بابی.
2. انطباق دیدگاه‌های باب و بهاءالله با اصول مشروطیت.
3. اشاره به اتهام بابی و بهائی بودن برخی از کنشگران از سوی مخالفان مشروطه در آن دوران.

نویسندگان بهائی، شخصیت‌های مهمی چون سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی و دیگران را به این دو جریان منتسب کرده و سعی دارند از اتهاماتی که در گذشته مطرح شده است، بهره‌برداری کنند. همچنین، آنان ادعا می‌کنند که آموزه‌های اولیه بابی‌گری شباهت زیادی به آرمان‌های مشروطه داشت.

**نقد بر استدلال‌های ارائه شده**

نقدهایی به این استدلال‌ها وجود دارد که در آثار تحلیلی ارائه شده، به عمیق بودن و منطقی بودن ادعاها شک و تردید می‌شود. به نظر می‌رسد که این نوشته‌ها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و فاقد استدلال‌های علمی قوی برای پذیرش نظریات خود بوده‌اند.

**تعریف مشروطه: انقلاب اجتماعی-سیاسی**

جنبش مشروطه باید به عنوان یک انقلاب اجتماعی-سیاسی تلقی شود. با اینکه ابتدأ مطالبات معترضان محدود بود، در نهایت تحولی اجتماعی به وجود آمد که به تغییرات سیاسی نیز منجر شد. برای نخستین بار، گروه‌هایی از جامعه به «شهروند» تبدیل شدند و زنان نیز نقش فعالی در این جنبش ایفا کردند. انقلاب مشروطه به چالش سلطه تاریخی پادشاهی پرداخت و پایه‌های جمهوری کنونی را قرارد داد.

**ضرورت بررسی مشروطه در شرایط کنونی**

پس از سال ۱۴۰۱، تغییرات در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی به‌ویژه در زمینه تعریف خود، ضرورت تحلیل و بررسی بیشتر مقوله مشروطه را یادآور می‌شود. همچنین، این رویداد به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، نیازمند توجه و پژوهش‌های دقیق‌تر است.عنوان: بررسی جنبه‌های مغفول مشروطه و ضرورت مطالعه عمیق‌تر

در دنیای کنونی، مفهوم «مشروطه‌خواهی» وضعیت بحث‌برانگیزی را ایجاد کرده است. برخی از نظریه‌پردازان و استراتژیست‌های نظام حاکم، در مواجهه با اپوزیسیون و تحرکات غربی، تمایل به تأکید بر ایده‌های بنیادگرایانه دارند. تلاش این گروه‌ها برای تجلیل از انقلاب مشروطه و اشاره به اعدام شیخ فضل‌الله نوری به منظور تخطئه دیدگاه‌های مدرن روشنفکران، گویای رویکرد آنان به این مسأله است.

در این راستا، اهمیت بررسی زوایای مختلف انقلاب مشروطه و جنبه‌هایی که هنوز مورد توجه کافی قرار نگرفته، به وضوح حس می‌شود. در کلاس‌های جامعه‌شناسی مشروطه، دانشجویان با حجم وسیع منابع مرتبط با این موضوع روبه‌رو می‌شوند و به سرعت درمی‌یابند که هنوز بسیاری از ابعاد آن ناشناخته مانده است. هرچند ممکن است در هر زمینه‌ای مقالاتی وجود داشته باشد، اما کیفیت و عمق تحلیل‌ها مهم‌تر از کمیت آن‌هاست.

اکثریت پژوهش‌های انجام شده در این حوزه، عمدتاً توسط مورخان و دانشگاهیان تاریخ انجام شده و متأسفانه، نام کمتری از جامعه‌شناسان در این زمینه به چشم می‌خورد. برای مثال، تدریس درس جامعه‌شناسی مشروطه که به تازگی آغاز شده، نشان‌دهنده تغییری در این نگرش است.

برای خوانندگان غیرمتخصص، پیشنهاد می‌شود که منابع دست اول و اسناد تاریخی را مطالعه کنند، هرچند که به دلیل عدم آشنایی، ممکن است به سمت منابع ثانویه و خلاصه‌ها گرایش پیدا کنند. ظهور پادکست‌ها به democratize و عمومی‌سازی دانش کمک کرده، اما همزمان ممکن است به تولید اطلاعات ناقص و مغرضانه منجر شود. لذا، توصیه می‌شود خوانندگان به جای اتکا به یک منبع، چندین منبع مختلف را بررسی کنند تا با سوگیری‌ها آشنا شوند. کتاب «تاریخ انقلاب مشروطه ایران» اثر ژانت آفاری، نمونه‌ای از رویکرد تحلیلی به تاریخ محسوب می‌شود که می‌تواند مفید واقع گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *