به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، محمدحسین عباسی، پژوهشگر، در یادداشتی به اهمیت مطالعه کتاب «خیابان لوگاوینا» برای کارشناسان حوزه بوسنی اشاره کرده است. وی تأکید میکند که این اثر از جمله کتابهایی است که به شدت بر آگاهی و دانش در مورد تاریخ جنگ بوسنی و جامعهشناسی مردم آن تأثیرگذار است.
این کتاب روایتگر محاصره طولانیمدت سارایوو در زمان جنگ بوسنی است که نویسنده، باربارا دمیک، تجربه شخصی خود را در این زمینه نقل میکند. وی در این باره میگوید که محاصره را همچون یک شهروند عادی تجربه کرده و به زندگی ساکنان این منطقه نزدیک شده است. دمیک از طریق داستانهای گوناگون مردم، واقعیتهای سخت زندگی آنها را در روزهای جنگ به تصویر کشیده است.
دمیک خود را به عنوان یک خبرنگار در بخش اروپای شرقی معرفی میکند که به جای انجام گزارشهای اقتصادی، بیشتر زمان خود را در سارایوو گذرانده و از وقایع جنگ گزارشی نوشته است. یادداشتهای او در ماجرای محاصره سارایوو، جوایزی همچون جورج پولک و رابرت اف. کندی را برای وی به ارمغان آورده است.
کتاب «خیابان لوگاوینا» نه تنها زندگی روزمره ساکنان را در شرایط سخت جنگ توصیف میکند، بلکه به تحلیل آثار آن بر روی روابط اجتماعی و قومی در این منطقه نیز میپردازد. دمیک از این طریق قهرمانی، غم و تابآوری مردم را به تصویر میکشد و اطلاعات مفیدی را در زمینه تاریخ و جامعهشناسی ارائه میدهد. این امر باعث میشود که کتاب تجربهای آموزنده و جذاب برای مخاطبان باشد.**جزئیات کتابی با ترجمهای برجسته**
کتاب مذکور با ترجمه «رضا نمازی» و نشر انتشارات ثالث در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. اثر اصلی به زبان انگلیسی تألیف شده و نمازی با تسلط خاصی آن را به زبان فارسی برگردانده است. بیشک، کیفیت بالای ترجمه او عامل موثری در جذابیت این کتاب محسوب میشود. شیوه نگارش او به گونهای است که خوانندهی فارسیزبان در هیچ بخشی احساس نمیکند با یک اثر ترجمهشده مواجه است.
نقش ویراستار کتاب نیز شایسته قدردانی ویژهای است. توجه ویراستاران به کیفیت و زیبایی متون اهمیت زیادی دارد و انتشارات ثالث به این نکته توجه داشته و در تولیدات خود آن را رعایت میکند. ابراز تشکر رضا نمازی از ویراستار در انتهای مقدمه، مؤید اهمیت این موضوع برای اوست.
علاوه بر موارد فوق، از زحمات آقای نمازی در تلاش برای یافتن نسخههای اولیه کتاب و دقت در ترجمه واژگان بوسنیایی نیز باید سپاسگزاری کرد. او در اینباره میگوید: «آغاز ترجمه کتاب به چند سال پیش برمیگردد، زمانی که به بوسنی سفر کردم. با خانم باربارا دمیک آشنا بودم و تصمیم گرفتم نسخه انگلیسی کتاب را در کتابفروشیهای سارایوو پیدا کنم، که متأسفانه موفق نشدم. پس از بازگشت، تمایل خود را برای ترجمه با خانم دمیک در میان گذاشتم و او با kindness نسخهای را در اختیار من قرار داد. همچنین از میثم میرهادی بابت یاری در تصحیح عناوین کتاب تشکر میکنم و همکاری همسرم، فرشته درخشش، که ویرایش کتاب را نیز انجام داد، نقش بسزایی در اتمام این پروژه داشت.»
**بخشی از کتاب**
انتخاب قسمتهایی از کتاب برای ارائه کار دشواری بود، چرا که تمام صفحات آن برای نویسنده جالب و آموزنده به نظر میرسید. این اثر به واسطه دید تحلیلی نویسنده نسبت به رفتارهای اجتماعی و روایت انسانیاش، متمایز شده است. بخشهای متعدد کتاب اطلاعاتی مستند و دقیق از جامعهشناسی بوسنی و هرزگوین ارائه میدهند.
در بخشهایی از کتاب، روایت جذابی درباره شیوههای مقاومت زنان در جریان جنگ آمده است. به طور خاص، جملهای از لالا مِمِتی، آرایشگر سارایو، توجهها را به خود جلب میکند: «وقتی صدای انفجار را میشنیدم، همیشه تلاش میکردم آرایش خود را حفظ کنم. حتی در شرایط خطر، نمیخواستم تسلیم شوم.»
باربارا دمیک نیز تأکید دارد که ساکنان سارایوو به این باور رسیدند که حفظ زندگی خوب میتواند به عنوان بهترین راه برای مقابله با شرایط جنگی باشد. از تولد نوزادان تا برگزاری رویدادهای ورزشی، هر موفقیتی نمادی از استمرار زندگی معمولی در دل بحران به شمار میرفت.کتاب جدیدی که به توصیف زندگی مردم در جنگ و محاصره میپردازد، به شکل مستند و روایتهایی تأثیرگذار، وضعیت اقتصادی و تعاملات اجتماعی مردم را در شرایط دشوار ارائه میدهد. در بخشی از این اثر، در صفحه ۱۵۷ به مفهوم بازار سیاه اشاره شده و آورده شده است: «بازار سیاه نمونه بارز اقتصادی رو به افول است». در این بازار، مردم از نقاط مختلف شهر برای تعویض کالاها به مبادله میپرداختند. فرزندان خود را با خوراکیهایی مانند شکر یا لوازم الکتریکی معامله میکردند. به عنوان مثال، در روزی خاص، شخصی به نام کِرا به بازار سرپوشیده مرکاله رفت تا کالاهای ضروری خریداری کند، اما با مشکلاتی از جمله قیمتهای نجومی کالاها مواجه شد. قهوه، که قیمت آن در این شرایط ۱۶۰ مارک آلمان بود، فراتر از توان مالیاش قرار داشت.
در صفحه ۷۰، وضعیت دشوار برای تأمین آب آشامیدنی نیز به تصویر کشیده شده است. گزارشی از حادثهای شکوهمند در نزدیکی یک کارخانه آبجوسازی حکایت دارد، که بهجای تولید آبجو، در تلاش است تا آب توزیع کند. در اوج تنش و تیراندازی، عذرا، عاصم و دلیلا با ظرفهای خالی به امید دریافت آب ایستاده بودند که ناگهان به فاجعهای تراژیک با مرگ نزدیکانشان مواجه شدند.
علاوه بر این روایتهای انسانی، کتاب ارائهدهندهٔ تحلیلهای دقیقی از شرایط سیاسی آن زمان است که میتواند شناخت بهتری از اوضاع فراهم کند. نویسنده، مترجم، ناشر و تمامی افرادی که در تولید این اثر مؤثر بودند، به عنوان یک منبع ارزشمند مورد تقدیر قرار میگیرند.
در پایان، نویسنده پیشنهادی به پژوهشگران و نویسندگان رسانهها دارد تا این کتاب را مطالعه کنند و نکات کلیدی جنگ را از زبان یک گزارشگر میدانی دریابند. همچنین، با طرح سوالی دربارهٔ تولید آثار مشابه در کشور خود، به بازتاب وضعیت ادبیات جنگ اشاره میکند و در نوشتههای آینده به مقایسه این اثر با دیگر تولیدات در این حوزه خواهد پرداخت.











