تماس با ما

به نقل از ناصرالدین‌شاه، سربازان عثمانی به وضوح در وضعیت نامناسبی از لحاظ لباس و نظافت قرار داشتند. این در حالی است که نیروهای ایرانی توانستند با نمایش بهتر خود، احساس خستگی را از بین ببرند و سبب شرمساری عثمانی‌ها شوند.

به نقل از ناصرالدین‌شاه، سربازان عثمانی به وضوح در وضعیت نامناسبی از لحاظ لباس و نظافت قرار داشتند. این در حالی است که نیروهای ایرانی توانستند با نمایش بهتر خود، احساس خستگی را از بین ببرند و سبب شرمساری عثمانی‌ها شوند.

به گزارش پایگاه خبری، ناصرالدین‌شاه قاجار در تاریخ ۲۱ شعبان ۱۲۸۷ (۲۴ آبان ۱۲۴۹) در خاطرات خود به سفر به خانقین عرب و عجم اشاره کرد. وی این مسیر را شش فرسنگ توصیف کرده و از دیدار با شیخ محمد عارف و همراهانش در زهاب خبر داد. شاه قاجار این شخص را انسان خوبی خواند.

در ادامه سفر، ناصرالدین‌شاه نقل کرد که پس از عبور از رودخانه به کالسکه نشستند، در حالی که مسیر سخت و نامناسبی را طی می‌کردند. شاه به توصیف مناظر پرداخته و افزود که در طرفین جاده کوه‌هایی دیده می‌شد و در طول مسیر به هیچ آبادی نرسیدند.

وی همچنین از قومی غنی با لباس‌های فاخر در میان مردم یاد کرد که شامل سواران و پیاده‌ها بودند. او به تفصیل درباره ادوات نظامی میهمانان و افراد همراه خود سخن گفت و از ناهار خود در آفتاب‌گردان زری خبر داد.

ناصرالدین‌شاه از شرایط آب و هوایی گرم و نامناسب یاد کرد که امکان پوشیدن لباس‌های فاخر را دشوار کرده بود. وی در ادامه سفر با کالسکه به بخشی از مرز ایران و عثمانی رسید و ذکر کرد که مشیرالدوله از عثمانی با لباس‌های گردآلود و خاکی برای ارائه اطلاعات حاضر شد.

سپس، با ورود به جمع سواران عثمانی، موسیقی‌هایی شنیده شد که به ترکیب صداهای مختلف می‌پرداخت. ناصرالدین‌شاه به وجود سواره‌نظام و لباس‌های نظامی عثمانی‌ها نیز اشاره کرد و از ملاقات‌های خود با مقامات عثمانی سخن گفت.

در پایان، وی به سفر خود ادامه داد و به یادآوری وضعیت جاده و غبار ناشی از عبور افراد پرداخت و از جمعی از سواران چرکسی که به دعوت حاکم بغداد به این منطقه آورده شده بودند، یاد کرد.**سفر به خانقین؛ نقطه‌ای از یادگاری‌های تاریخی**

در یک سفر به خانقین، پس از پیاده‌شدن از کالسکه، سوار بر اسب می‌شویم. شرایط جوی به قدری غبارآلود است که مقاماتی که در این منطقه تردد دارند، به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرند. عبور از پل‌های کوچک به پل بزرگ و استوار می‌انجامد که با دوازده چشمه شناخته می‌شود. این پل شبیه پل معروف اللهوردی‌خان در اصفهان است و یک رودخانه بزرگ از زیر آن عبور می‌کند که برخلاف کم‌آبی، همچنان جریان دارد و به مناطقی از زهاب و قصرشیرین می‌رسد.

در اطراف این رودخانه، خانه‌های متعددی به چشم می‌خورد که مجموعاً به هزار خانه می‌رسد. کاروانسرای قدیمی در این منطقه وجود دارد که گفته می‌شود محمدعلی‌میرزای مرحوم آن را ساخته و تعمیر کرده است. در اینجا تلگرافخانه‌ای نیز در دسترس است که ارتباطات میان ایران و عثمانی را تسهیل می‌کند.

علاوه بر این، نخل‌های خرما و باغات متنوعی از جمله لیمو، پرتقال و خیار در این منطقه به وفور یافت می‌شود. پس از عبور از باغات و طاقت‌فرساییِ راه، به اردو نزدیک می‌شویم. فاصله بین قصبه و اردو تقریباً یک فرسنگ است و ورود به اردو با استقبال گرم افراد ایرانی باعث می‌شود خستگی ما تا حدی فراموش شود.

پس از پذیرایی با خیار و سکنجبین و صرف شام که شامل خوراکی‌های متنوع و ظروف چینی است، شب در جمع دوستان سپری می‌شود. این منطقه به عنوان شهری با جمعیتی متنوع نظیر عرب، کرد، ترک و عثمانی شناخته می‌شود.

در یادداشت‌های مربوط به این سفر، اشاره‌ای به چفیه و عقال نیز شده که از عناصر فرهنگی مردمان عرب به شمار می‌رود. این اطلاعات از روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار استخراج شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *