### شناسایی علل و ابعاد شورشهای نان در تاریخ معاصر ایران
به گزارش خبرگزاری خبر دنی، شورشها در حوزه نان بهطور خاص در تاریخ معاصر ایران اهمیت ویژهای دارند و بهدلیل مجموعهای از عوامل اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی شکل گرفتهاند. اگرچه تهران به دلیل جمعیت و تمرکز سیاسی، یکی از کانونهای اصلی این شورشها محسوب میشود، اما اعتراضات مشابه در دیگر شهرها نیز رخ داده است. این تحرکات اجتماعی شامل تجمعات مسالمتآمیز، عریضهنویسی و حتی حملات به مراکز توزیع و تخریب بوده است. در این نوشتار، به بررسی شورش نان در تاریخ 17 آذر 1321 پرداخته میشود که بهعنوان یکی از برجستهترین نمونههای این ناآرامیها در کشور شناخته میشود.
#### عوامل مؤثر در شکلگیری شورشهای نان
شورشهای نان در ایران معلول یکسری عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند. از مهمترین این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. خشکسالی
2. احتکار گندم
3. ناآرامیهای سیاسی ناشی از رویدادهایی مانند انقلاب مشروطه
4. فقدان زیرساختهای ارتباطی و امنیت در معابر
5. عدم کارایی نهادهای نظارتی
6. حضور نیروهای بیگانه در زمان اشغال
7. سوءاستفادههای سیاسی
نکته حائز اهمیت این است که اگرچه عوامل طبیعی و خشکسالی در بروز این بحرانها نقش دارند، اما بررسیها نشان میدهد که هیچگاه خشکسالی بهطور مطلق عامل اصلی شورشها نبوده است. معترضان اکثراً مشکل را در احتکار و نابرابریهای اقتصادی مییافتند و این احساس که کمبودها بهدلیل احتکار ثروتمندان ایجاد شده، موجب این تحلیل میشد. باور عمومی بر این بود که تواناییهای اقتصادی جامعه در دست عدهای ویژه قرار دارد و این نقصها به صورت عمدی به وجود آمده است.
علاوه بر این، بحران نان بهعنوان ابزاری در رقابتهای سیاسی نیز مورد سوءاستفاده قرار میگرفت؛ یکی از بارزترین نمونهها در دوره احمدشاه قابل مشاهده است که رضاخان از این روند حداکثر بهرهبرداری را انجام داد.
#### جغرافیای شورشهای نان
بحرانهای نان بهویژه در دوره قاجار شروع شد، جایی که در زمان سلطنت ناصرالدینشاه، 72 بار قحطی و گرانی و 47 شورش رخ داد. این شورشها نهتنها در تهران، بلکه در شهرهایی چون قزوین، تبریز، مشهد و دیگر نقاط کشور نیز بهطور گستردهای ادامه یافت.
تحلیل این موضوع میتواند به درک بهتری از تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در دوران معاصر بیانجامد و نشاندهنده تأثیرات ساختاری بر ابعاد مختلف جامعه باشد.**شورشهای نان در ایران: نمودهای اعتراض اجتماعی**
شورشهای نان در ایران طی سالهای اخیر، به ویژه در دو منطقه شمال غرب و جنوب کشور، به شکل گستردهای بروز کرده است. مکانهای کلیدی این شورشها شامل تبریز، تهران، شیراز و اصفهان بوده و بهویژه در پایتخت شاهد افزایش تعیینکنندهای در تعداد و اهمیت این اعتراضها بودهایم. در این میان، تبریز به عنوان دومین شهر مهم در دوره قاجار، تاریخچهای از مشکلات نان و احتکار گندم داشته است که این مسئله به ناامیدی اجتماعی در این شهر دامن زد.
علاوه بر تبریز، شهرهایی مانند یزد و کرمان نیز به مخاطره افتاده و روزانه تظاهرات و اعتراضاتی برگزار میشد. حتی مشهد در شمال شرق کشور چندین بار شاهد شورشهای نان بود. بهطور کلی، این اقدامات، عمدتاً شوکهای ناگهانی و با الگوهای مشابه را نشان میدهند که به خشونت رفتهرفته پیش میروند.
شورشها به عنوان متداولترین شکل بیان نارضایتیهای عمومی مطرح میشوند، اما استفاده از راهبندان و بستنشینی نیز متداول بوده است. آغاز این شورشها معمولاً با برنامهریزیهای ساده و مسالمتآمیز صورت میگرفت، اما در صورت عدم توجه به درخواستهای معترضان، به خشونت کشیده میشد. در این راستا، واقعهای در شیراز منجر به غارت نانواییها و قتل یک نانوا گردید و در اصفهان نیز کشتهشدن مقامات به ماجراهای خشونتآمیز دامن زد.
در تاریخ معاصر، به ویژه در دوران صدارت علی سهیلی، وضعیت اقتصادی کشور به مراتب وخیمتر شد. سوءمدیریت و بروز مشکلات متعدد، منجر به اعتراضات فراوان مردم گردید. ایجاد سازمان نظارت خواروبار و استفاده از روشهای غیرمتعارف برای جابهجایی کالا، نتوانستند مشکلات معیشتی مردم را بهبود بخشند. اعتصابات نیز به تشدید بحران دامن زدند و نهایتاً این وضعیت به سقوط کابینه سهیلی انجامید و دولت احمد قوام جایگزین آن شد.
در این زمینه، لازم به ذکر است که عوامل طبیعی مانند خشکسالی نمیتوانند به تنهایی بحران را توجیه کنند، چرا که سال ۱۳۲۱ به خودی خود سالی پربار بود، اما عوامل اجتماعی و اقتصادی در تشدید نارضایتیها و شورشها نقش بسزایی ایفا کردند.در زمان مدیریت قوامالسلطنه، بحران نان به اوج خود رسید و تا زمان سقوط وی ادامه داشت. براساس گزارشها، تولید گندم در مناطق کردستان، خراسان و آذربایجان در سال زراعی ۱۳۲۱ مطلوب بود و همچنین محصول گندم در اطراف تهران نیز کافی بود، اما مردم از کمبود نان رنج میبردند. در این شرایط، بحران نان به ابزاری برای رقابتهای سیاسی تبدیل شد. هرچند مردم بیشتر خواهان حل مشکلات اقتصادی مانند گرانی و تأمین آرد بودند، اما نهادهای سیاسی به ویژه دربار و مجلس از این موقعیت برای سرنگونی قوام استفاده کردند.
در تهران، بحران نان جنبه روانی پیدا کرده و مردم با وجود وجود نان، به صفهای طولانی در جلو نانواییها قدم میگذاردند. دولت به منظور کاهش ازدحام، تصمیم گرفت که نان را در شب پخته و صبح توزیع کند، اما این اقدام پس از مدت کوتاهی کارساز نشد و مشکلات ادامه یافت.
در ۱۷ آذر ۱۳۲۱، دانشآموزان مدارس تهران به علت کمبود نان، مدارس را تعطیل و به سمت مجلس حرکت کردند و شعار “نان میخواهیم” سر دادند. این تجمع به سرعت به تظاهرات بزرگی تبدیل شد و عدهای به صحن مجلس هجوم بردند. تلاشهای مقامات برای متوقفکردن تجمع به نتیجه نرسید و حتی محمد ساعد مراغهای، وزیر خارجه، مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفت.
مردم بخشی از مجلس را اشغال کردند و در پی این تحولات، به غارت اموال پرداختند. با افزایش اعتراضات، کنترل تهران به تدریج از دست رفت و معترضان به مغازهها و منازل حملهور شدند. در نهایت، نخستوزیر دستور برکناری مقامات امنیتی را صادر کرد و افراد جدیدی به سمتهای نظامی منصوب شدند. نیروهای نظامی برای بازگرداندن نظم، به روی مردم آتش گشودند که به کشته و زخمی شدن بسیاری منجر شد. در پی این حوادث، تمامی روزنامههای تهران توقیف و مدیران آنها دستگیر شدند.
جلسه مجلس شورای ملی بعد از ۱۵ روز تعطیلی در ۲۹ آذر ۱۳۲۱ تشکیل شد. در این جلسه، رئیس مجلس و قوامالسلطنه درباره وقایع ۱۷ آذر صحبت کردند و قوام ضمن تقدیر از ارتش، گزارشی جامع از این تحولات به نمایندگان ارائه داد. همچنین لایحهای درباره مطبوعات به مجلس ارائه و با فوریت به تصویب رسید.**واحد خبر** – لایحهای که به ارائه امتیاز کلیه روزنامهها مربوط میشد، لغو گردید و شرایط سختی برای نویسندگان و مدیران جرائد با مجازاتهای مشخص تعیین شد.
شورشهای نان در تاریخ معاصر ایران یکی از پدیدههای پیچیدهای بودند که به دلیل ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، تأثیرات قابل توجهی در جامعه داشتند. این شورشها در نقطه ضعف ساختارهای حکومتی به شدت تشدید میشدند. اگرچه شورشها در شهرهای مختلف کشور رخ دادند، اما شورش تهران به دلیل بار سیاسی بیشترش، اهمیتی ویژه داشت. نمونه بارز آن بلوای ۱۷ آذر ۱۳۲۱ بود که در آن نارضایتی عمومی به دلیل مسائل معیشتی با تنشهای سیاسی میان شاه و مجلس و همچنین رقبای سیاسی همچون احمد قوام، موجی گسترده ایجاد کرد.
پیامدهای این شورش شامل توقیف مطبوعات، تضعیف موقعیت دولت قوام و از جمله کشته شدن جوانان معترض در این واقعه خونین بود. این اتفاقات نشان دهنده عمق بحران در آن زمان و تأثیرات منفی بر ساختار اجتماعی و سیاسی کشور بودند.











