به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، شیخ مصطفی رهنما یکی از چهرههای کمتر شناختهشده در تاریخ مبارزات معاصر ایران به شمار میآید. این روحانی، برخلاف بسیاری از همعصران خود، کانون فعالیتهای سیاسی و فرهنگیاش را به مسئله فلسطین و دفاع از مردم آن اختصاص داد. دغدغه آزادی فلسطین همواره در مرکز اندیشه و عمل او قرار داشت و فعالیتهایش به سطح بینالمللی نیز گسترش پیدا کرد.
رهنما از طریق انتشار نشریاتی مانند «حیات مسلمین» و تشکیل انجمن «جمعیت مسلم آزاد»، سعی در آگاهسازی افکار عمومی ایران درباره مسئله فلسطین داشت. وی به سبب مواضع قاطع خود بارها تحت تعقیب و فشار دستگاه امنیتی رژیم پهلوی قرار گرفت و در طول زندگی خود هجده بار بازداشت، زندانی و تبعید شد. این گزارش نگاهی به کتاب «تبعیدیها و تبعیدگاههای عصر پهلوی» نوشته رحیم روحبخش دارد که به بررسی مبارزات، دستگیریها و تبعیدهای شیخ رهنما در ارتباط با مسئله فلسطین میپردازد.
**تلاشهای رهنما برای اتحاد مسلمین**
شیخ مصطفی رهنما در یک خانواده روحانی و مبارز به دنیا آمد و خاندانش در زمان رضاشاه به مقاومت شناخته میشد. رهنما در سال ۱۳۲۹ به تهران مهاجرت کرد و فعالیتهایش را در راستای آزادی فلسطین پیگیری کرد. او با آیتالله طالقانی و میرزا خلیل کمرهای به اعتراض به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی رژیم پهلوی پرداختند و اعلامیهای در این زمینه منتشر کردند.
برای آشنایی بیشتر مردم با مسئله فلسطین، رهنما مجلهای تحت عنوان «حیات مسلمین» منتشر کرد و همچنین «جمعیت مسلم آزاد» را تأسیس کرد. تشکیل این جمعیت پس از سفر او به عراق در سال ۱۳۲۰ و مشاهده نشریهای درباره جایگاه مسلمانان در جهان شکل گرفت. هدف اصلی او از تشکیل این انجمن، ایجاد وحدت و بیداری در میان مسلمانان بود.
**محصور در تبعیدگاه خارک**
فعالیتهای شیخ مصطفی رهنما محدود به داخل کشور نبود و او در عرصه بینالمللی نیز تلاشهایی در حمایت از فلسطین انجام داد. در مهرماه ۱۳۴۱، وی نامهای به دبیرکل سازمان ملل viết و خواستار اجرای قطعنامه تقسیم فلسطین و اخراج صهیونیستها از این سرزمین شد. در این نامه بر حق تعیین سرنوشت ملتها تأکید کرد. هرچند ساواک از انتشار این نامه ممانعت کرد، اما در سالهای بعد دوباره خواستار لغو عضویت اسرائیل در سازمان ملل شد.
یکی از اقدامات تأثیرگذار دیگر او، ترجمه و توزیع جزوهای با عنوان «ناپالم هولناک» بود که در آن تصاویری از قربانیان بمبهای ناپالم اسرائیل به نمایش گذاشته شده بود. رهنما این جزوه را در میان نمازگزاران و همکارانش توزیع کرد و به همین خاطر مورد احضار و بازجویی ساواک قرار گرفت. او بهطور مداوم به مناسبتهای بینالمللی مرتبط با فلسطین اعلامیههای مختلفی منتشر میکرد و با مراجعه به سفارتخانههای کشورهای عربی، نشریات مربوطه را دریافت و در ایران پخش میکرد.
در دوران سلطنت پهلوی دوم، ساواک هجده بار شیخ رهنما را بازداشت و حتی به جزیره خارک تبعید کرد، اما این اقدامات نتوانست مانع ادامه فعالیتهای او در حمایت از فلسطین شود.### تلاشهای مستمر برای بیداری افکار عمومی درباره فلسطین
در دوران حکومت پهلوی، تحولات مهمی در زمینه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران روی داد. یکی از شخصیتهای کلیدی در این عرصه، فردی بود که به طور مداوم سعی در جلب توجه افکار عمومی به مسئله فلسطین داشت. او در نشریهای به نام «حیات مسلمین» بارها با انتقادهای تند به شاه پرداخته و همین امر منجر به تحت مراقبت قرار گرفتنش شد. در نهایت، این فعال سیاسی دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. پس از چند روز، به جزیره خارک تبعید گردید.
در طول دوران تبعید، او همچنان به فعالیتهای خود ادامه داد و در فرصتهای مختلف به تبلیغ و سخنرانی میان ساکنان و سربازان مستقر در جزیره پرداخت. وی به همراه چند نفر دیگر در یک پادگان نظامی تحت نظر بود و به این نتیجه دست یافت که بسیاری از افراد حاضر بهرهوری کافی از تعالیم اسلامی ندارند. به همین دلیل، تلاشهایش را برای آشنا کردن آنان با مبانی اسلام آغاز کرد. پس از گذشت یازده ماه، او دوباره به زندان قصر تهران بازگردانده شد و سرانجام در مرداد ۱۳۳۴ آزاد گردید.
### شرایط سخت تبعید در جزیره خارک
جزیره خارک در دهه ۱۳۳۰ به مکانی مهم برای تبعید مخالفان حکومت پهلوی تبدیل شد. این جزیره که در ۵۲ کیلومتری بوشهر واقع شده، به طور رسمی از سال ۱۳۱۲ به عنوان زندان و تبعیدگاه مورد استفاده قرار گرفت. آبوهوای گرم و شرجی خارک به یکی از چالشهای عمده برای تبعیدیان بدل شد و بسیاری از آنها در خاطرات خود از دشواریهای زندگی در این جزیره صحبت کردهاند.
کریم کشاورز، یکی از تبعیدیان، گرمای شدید جزیره را به گونهای توصیف کرده که حتی مگسها نیز از آن فرار میکردند. او بیان کرده که شبها رختخوابها چنان خیس میشد که به نظر میرسید در آب خوابیدهاند. شکایات تبعیدیان هم حاکی از این بود که خارک تحت عنوان «بد آب و هواترین جزیره خلیج فارس» شناخته میشود و تنها دو ماه از سال، آب و هوایی مناسب دارد.
انتخاب جزیره خارک به عنوان مکان تبعید نه تنها تصمیمی حسابشده از سوی حکومت بود، بلکه موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی آن، کنترل تبعیدیان را تسهیل میکرد و مانع برقراری ارتباط آنها با دیگر مناطق میشد. در آغاز، این جزیره تنها برای تبعید مجرمین اجتماعی به کار میرفت، اما با افزایش تعداد مخالفان، به کانونی برای تبعید فعالان سیاسی تبدیل گردید.
از سال ۱۳۳۵ به بعد، خارک به عنوان یک پایانه نفتی مورد استفاده قرار گرفت و تبعیدیان به نقاط دیگری منتقل شدند. بررسی اسناد و خاطرات فعالان سیاسی آن دوره نشاندهنده این است که بیشتر تبعیدیان دهه ۱۳۳۰ اعضای احزاب و گروههای سیاسی بودند و جزیره خارک به عنوان «میعادگاه تبعیدیان» در تاریخ سیاسی ایران شناخته شده است.
منبع: کتاب «تبعیدیها و تبعیدگاههای عصر پهلوی»، تألیف رحیم روحبخش الهآباد.











