تماس با ما

بر اساس بررسی‌های جدید، روز ۱۶ آذر هیچ ارتباطی با سفر نیکسون ندارد. این تاریخ به عنوان یکی از آرام‌ترین روزهای دانشگاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد شناخته می‌شود. همچنین، شواهد نشان می‌دهد که شبکه‌های نزدیک به شاه، علم و بقایی در طراحی این توطئه نقش ایفا کردند.

بر اساس بررسی‌های جدید، روز ۱۶ آذر هیچ ارتباطی با سفر نیکسون ندارد. این تاریخ به عنوان یکی از آرام‌ترین روزهای دانشگاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد شناخته می‌شود. همچنین، شواهد نشان می‌دهد که شبکه‌های نزدیک به شاه، علم و بقایی در طراحی این توطئه نقش ایفا کردند.

### سالگرد حمله به دانشگاه تهران: بازخوانی واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲

به گزارش فهیمه نظری، ۱۶ آذر در تاریخ دانشگاه‌های ایران نمادی از اعتراض و سرکوب حکومتی تلقی می‌شود. این روز به یاد حمله نیروهای فرمانداری نظامی به دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۲ گرامی داشته می‌شود؛ حمله‌ای که در نتیجه آن سه دانشجو جان خود را از دست دادند. در سال‌های گذشته روایت‌های مختلفی درباره علت این حمله ابراز شده است، از جمله ارتباط آن با تظاهرات دانشجویان علیه سفر ریچارد نیکسون، که تنها دو روز بعد به ایران وارد شد.

با این حال، محمد ترکمان، پژوهشگر تاریخ معاصر، به این تفسیر رایج شک و شبهه دارد. بر اساس مستندات و مکاتبات رسمی، او تأکید می‌کند که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ درست برعکس، یکی از آرام‌ترین روزها در دانشگاه تهران پس از کودتای ۲۸ مرداد به شمار می‌رود و حادثه‌های مربوط به آن هیچ ارتباطی با ورود نیکسون ندارند. وی believes که این واقعه جزء یک طرح وسیع‌تر طراحی شده توسط شاه و هم‌پیمانانش برای ایجاد جو خفقان و کنترل اعتراضات در نظر گرفته شده است.

امروز، ۱۶ آذر ۱۴۰۴، هفتادودومین سالگرد این حادثه تلخ است. آنچه مهجور واقع شده، مستندات تاریخی است که دکتر مصطفی چمران، یکی از شهدای این واقعه، در قالب گزارشی از آن روز به ثبت رسانده است. او که خود دانشجوی دانشکده فنی بود، در گفت‌وگوی خود با نشریات خارجی نوشته‌های مهمی در مورد آن روز منتشر کرد.

چمران می‌گوید که فضای دانشگاه در صبح ۱۶ آذر به شدت نظامی و تحت کنترل پلیس بود، اما به دلیل آگاهی دانشجویان از نیت سرکوب رژیم، هیچ تظاهراتی صورت نگرفت. او همچنین به اعتراض‌های قبلی دانشجویان در ارتباط با بازسازی روابط با انگلستان و دادگاه رژیم کودتا علیه دکتر مصدق اشاره می‌کند.

روايت چمران نشان می‌دهد که نیروهای نظامی، به بهانه‌های واهی، به سراغ دانشجویان رفتند و با اتهام «شکلک درآوردن» اقدام به ورود به کلاس‌ها کردند. با این حال، این واقعه و چگونگی رخداد آن همچنان موضوع بحث‌های تاریخی و تحقیقی است.**درگیری‌ها در دانشکده فنی دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۳۲: گزارشی از شاهدان عینی**

روز ۱۶ آذر ۳۲، دانشکده فنی دانشگاه تهران شاهد ورود نظامیان مسلح بود که منجر به ایجاد فضایی از تنفر و نگرانی گردید. در این روز، با وجود دستوراتی برای ترک کلاس‌ها و مراجعه به ریاست دانشکده، سه دانشجو به زور بازداشت شدند. در حالی که زنگ تعطیلی کلاس‌ها به صدا درآمده بود، یکی از دانشجویان با خشم شعار “دست نظامیان از دانشگاه کوتاه” را سر داد و دیگران نیز با شعار “یا مرگ یا مصدق” به این وقایع اعتراض کردند. بلافاصله پس از این اقدام، گردان نیروهای جانباز به تظاهرکنندگان حمله کرد که در نتیجه آن چند نفر مجروح و متأسفانه سه نفر از آن‌ها به شهادت رسیدند.

این واقعه به‌عنوان توطئه‌ای از پیش طراحی شده تلقی می‌شود و مستندات متعددی نیز این ادعا را تایید می‌کند. دکتر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه، اعضای شورای دانشگاه را فراخوانده و گزارشی به دولت ارائه می‌دهد که در آن، بر این نکته تأکید شده که ورود نظامی‌ها به دانشکده بی‌دلیل بوده و هیچ تظاهراتی در حال وقوع نبوده است.

در همین روز، دکتر رحیم عابدی، معاون دانشکده، نیز به دلیل تعطیل کردن کلاس‌ها و ایجاد اجتماع دانشجویی بازداشت شد.

شاهدان عینی این رویداد، همچون مهندس عباس امیرانتظام و دیگران، روایت مشابهی از وقایع آن روز ارائه کردند که به تأیید شاهدان دیگری نظیر مهندس احتشامی نیز رسیده است. این اطلاعات در یک کتاب شامل تمامی اسناد و مدارک موجود گردآوری شده که هنوز منتشر نشده است.

عاملی که بر شدت این رخداد افزوده، این است که شاه به‌عنوان نخستین فردی که به خانواده‌های فاجعه‌دیدگان تسلیت گفت، در روزنامه‌ها از این دانشجویان به‌عنوان “شهید” نام برده شده است.

پیشرفت روایت‌های نادرست در مورد این واقعه، از جمله ادعای ارتباط آن با ورود نیکسون، به شدت انتقاد شده است، چرا که ورود نیکسون به ایران ۲ روز بعد از این واقعه رخ داد. روز ۱۶ آذر به‌عنوان آرام‌ترین روز دانشگاه شناخته می‌شود و در واقع اعتراضات در روزهای پیش‌تر رخ داده بود.

حادثه مذکور به‌طور کلی ناشی از طراحی‌های داخلی و خارجی به ویژه توسط شاه و عوامل مرتبط با وی به منظور ایجاد رعب و وحشت در کشور و تضعیف دولت زاهدی بود.### تهدیدات و تحقیرهای شاه علیه سپهبد زاهدی

در دوران سلطنت شاه، تلاش‌هایی برای تهدید و تحقیر سپهبد زاهدی صورت می‌گرفت. زاهدی، که مدعی بازگرداندن شاه به ایران بود و دارای استقلال رأی بود، مورد فشار قرار گرفت تا به طور علنی تحت تأثیر شاه قرار گیرد. شاه در این مدت بدین جهت که زاهدی به صورت کامل از او تبعیت نمی‌کرد، سعی داشت او را تضعیف کند و مشکلاتی برایش ایجاد کند.

نخستین فردی که در پی حادثه تهی دست شدن دانشجویان دانشگاه تهران، تسلیت گفت، شاه بود. بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که در مطبوعات آن زمان از کشته‌شدگان به عنوان «شهید» یاد می‌شد که این موضوع به تأسیس شاه ارتباط دارد.

در مستندات، زاهدی هنگامی که به سؤالات مربوط به این حادثه پاسخ می‌داد، موضوع را به دربار ارجاع می‌داد. همچنین، برخی از سیاستمداران و روزنامه‌های مرتبط با شاه تلاش داشتند تا مسئولیت این واقعه را به عهده دولت زاهدی بیندازند. بقایی، یکی از چهره‌های سیاسی، در نامه‌ای به نیکسون سعی کرد تا شاه را از این موضوع مبرا کند و مسئولیت حادثه را به دوش «اولیای دانشگاه» بیندازد.

برخی از روزنامه‌هایی که به شبکه شاه و علم وابسته بودند، به دلیل انتقاد از دولت زاهدی، توقیف شدند. این نشریات در زمره‌ کسانی قرار داشتند که در جریان کودتا علیه نهضت ملی فعالیت داشتند و با شبکه‌های قدرت در ارتباط بودند.

روزنامه «ستاره اسلام» نیز به نقل از شاه نوشت که او نسبت به حادثه قتل سه دانشجو متأثر است، در حالی که واقعیت نشان می‌دهد که دانشجویان در زمان حمله در حال برگزاری کلاس‌های درس بودند.

پس از این حادثه، شاه مجدداً به راهکارهای تحقیرآمیز خود ادامه داد. در اول بهمن ۱۳۴۰، به منظور تضعیف دکتر علی امینی، نخست‌وزیر وقت، دستور حمله به دانشگاه تهران را صادر کرد که در نتیجه آن، تعدادی مجروح شدند. این اقدام با همکاری رئیس ساواک، تیمور بختیار، صورت گرفت.

امینی که به وجود ناآرامی‌ها مشکوک بود، قصد داشت بختیار را بازداشت کند، اما شاه مانع این کار شد. در نهایت، بختیار به دستور شاه از ایران خارج شد، اما سرنوشت شومی بعد از آن در انتظار او بود.

شاه و بریتانیایی‌ها همچنان در پی بازگرداندن کنترل نفت ایران به کشورهای دخیل در کودتا بودند و این روند به تداوم روش‌های مخرب پیش از ملی شدن نفت منجر شد.در پی حمله به دانشگاه در ۱۶ آذر، این اقدام به‌نظر می‌رسد که با هدف گذاری تجدید ارتباط میان ایران و انگلستان انجام شده باشد. این حمله بخشی از یک استراتژی بزرگتر به شمار می‌آید. هدف ایجاد فضایی خفقانی بود تا نفت ملی‌شده ایران دوباره به کنترل خارجی‌ها درآید و فرآیند ملی شدن آن به پایان برسد. در این راستا، انگلستان از همکاران جدیدی بهره‌برداری کرد و به یاد داشت که منافع نفتی ایران در گذشته میان رقبای خود تقسیم شده بود.

در این میان، شاه ایران و بریتانیایی‌ها تلاش داشتند تا نفت ایران را دوباره به دست کشورهایی بسپارند که در کودتای قبلی نقش داشتند. درآمدهای نفتی نیز با خرید سلاح و کالاهای مصرفی به اقتصاد غرب بازگردانده می‌شد، روندی که دیگر اجازه نمی‌داد درآمدهای نفتی صرف توسعه پایدار ایران شود، توسعه‌ای که دکتر مصدق به دنبال آن بود.

در ادامه، حسین خطیبی در نامه‌ای به مظفر بقایی به مسأله اعتصاب دانشجویان دانشگاه تهران اشاره کرد. در این نامه آمده که نمایندگان دانشجویان تصمیم به ادامه اعتصاب و اعتراض به دولت دارند و اقدامات موثر آن‌ها مورد توجه دیگر دانشجویان قرار گرفته است. به‌علاوه، خطیبی بر ادامه اعتصاب و فشار بیشتر بر دولت تأکید کرده و پیشنهاد برگزاری تجمعی مشابه روز سی‌ام تیر را مطرح کرده است.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *