**برگزاری نشست نقد و بررسی کتاب «سیرت فروغی»**
در تاریخ ۱۹ آذرماه، نشست نقد و بررسی کتاب «سیرت فروغی» با حضور ناصرالدین پروین، نویسنده اثر، و محبوبه جودکی، عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، برگزار شد. این نشست پنجمین جلسه از مجموعه نشستهای نقد کتاب گروه پژوهشهای منابع ایرانشناسی و اسلامشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی بوده و با دبیری علمی علیمحمد طرفداری، استادیار تاریخ، شکل گرفته است.
طرفداری در آغاز جلسه به توضیح موضوع نشست پرداخت و کتاب «سیرت فروغی» را به عنوان اثری جدلی و پولمیک معرفی کرد. او همچنین اشاره کرد که این کتاب در آخرین نسخه خود با عنوان فرعی «نویافتهها و ناگفتنیها» منتشر شده و به بررسی زندگی سیاسی محمدعلیخان فروغی، یکی از شخصیتهای مهم و بحثبرانگیز تاریخ معاصر ایران، میپردازد.
طرفداری با تأکید بر وجود دوگانگی در قضاوتها درباره فروغی، اظهار داشت که او نظرات متناقضی را به خود جلب کرده است؛ به عنوان مثال از سویی به عنوان یک شخصیت فرهنگی مورد تقدیر قرار گرفته و از سوی دیگر، رفتار سیاسیاش محل نقدهای جدی بوده است. به عقیده او، کتاب «سیرت فروغی» نیز در این راستا قرار دارد و نظرات و واکنشهای متناقضی را در بین اهل فرهنگ به وجود آورده است.
علیمحمد طرفداری، دبیر علمی نشست، به تلاش برگزارکنندگان برای دعوت منتقدان کتاب اشاره کرد و گفت که این دعوتها با استقبال مواجه نشده است. او افزود که انتقادات مخالفان به اندازه کافی در فضای رسانهای مطرح شده است. وی هدف از برگزاری این جلسات را ایجاد فضایی برای گفتوگوی علمی و انتقادی عنوان کرد و یادآور شد که این نشستها از رویکردهای صرفاً ستایشآمیز دوری میکنند.
ناصرالدین پروین، پژوهشگر تاریخ معاصر و مؤلف کتاب، نیز در سخنرانی خود بر زمینه پژوهشیش تأکید کرد و اشاره داشت که حوزه اصلی فعالیت او تاریخ روزنامهنگاری است. او به تأثیر شخصیتهای تاریخی در چندین دهه اخیر اشاره کرد و یادآور شد که رویکردش به خاندان فروغی از طریق روزنامه «تربیت» شکل گرفته که به سردبیری ذکاءالملک، پدر محمدعلی فروغی، منتشر میشد. پروین همچنین تأکید کرد که در مورد نقش فرهنگی پدر فروغی اغراقهای زیادی وجود دارد.**انتقادات از شخصیت محمدعلی فروغی در تاریخ معاصر ایران**
در یک نشست پژوهشی، ناصرالدین پروین، به انتقادات گستردهای علیه شخصیت تاریخی محمدعلی فروغی پرداخته و او را فردی متملق توصیف کرد. پروین نمونههایی از شعرهای فروغی را مطرح کرد که در آن به ناصرالدینشاه توهین کرده است. به گفته او، فروغی در محیطی پر از تملق رشد کرده و از اعتبار خانوادهاش بهرهمند بوده، به طوری که لقب “ذکاءالملک” و ریاست مدرسه سیاسی را از پدرش به ارث برده است. وی خاطرنشان کرد که فروغی در زمان جنبش مشروطه غایب بوده و هیچ نقشی در آن دوران ندارد، گرچه بعداً به مسئولیتهای مهم دولتی دست یافته است.
پروین همچنین در مورد نقشهای سیاسی فروغی در حمایت از سه پادشاه تاکید کرد و به سندی از حمایت او از ناصرالملک اشاره کرد. وی افشاگری کرد که همکاریهای او در لژ فراماسونری به تأسیس حکومتهای مختلف منجر شده است.
پروین تأکید کرد که هر گونه نقد به کتابش باید بر مبنای مستندات و پژوهش صحیح صورت گیرد. او همچنین اعلام کرد که در خارج از ایران تلاشهایی برای تصویرسازی مثبتی از فروغی بهعنوان یک مصلح دیکتاتور مطرح شده است.
این پژوهشگر انتقادات خود را از جنبه ادبی فروغی کاهش داد و در عوض تمرکز بر روی عملکرد سیاسی او را مهم دانست و بر نقض قانون اساسی توسط وی تأکید کرد. او به مواضع فروغی در زمینه سیاست خارجی و معاهده سعدآباد اشاره کرد و تصمیمات او را به زیان منافع ایران و تضعیف موقعیت کشور دانست.
پروین تصریح کرد که انتقاداتش هیچگونه انگیزه شخصی نداشته و هدفش روشن کردن حقایق تاریخ ایران است. او در پایان بر اهمیت شناخت سیرت رجال گذشته تأکید نمود و بر لزوم تصمیمگیری آگاهانه برای آینده کشور اشاره کرد.کتاب «سیرت فروغی» به گونهای منظم بر اساس ارجاعات و اسناد تهیه شده و نویسنده از منتقدان دعوت کرده است تا در صورت وجود نقد، مستند و مکتوب آن را ارائه دهند تا زمینه بحثهای علمی جدی فراهم شود.
در ادامه نشست، علیمحمد طرفداری، دبیر علمی جلسه، به بررسی انتقادات ناصرالدین پروین از محمدعلی فروغی پرداخت و از او پرسید که آیا در سالهای پژوهش خود، انتقادی به رویکرد ستایشآمیز نسبت به فروغی داشته است. پروین در این باره گفت که انتقادات به فروغی محدود به امروز نیست و حتی در زمان حیات او نیز منتقدانی وجود داشتهاند. او به شخصیتهایی چون عباس خلیلی، مدیر روزنامه «اقدام»، اشاره کرد که انتقاداتی تند علیه فروغی مطرح میکردند و همچنین از زینالعابدین رهنما، مدیر روزنامه «ایران»، به عنوان یکی دیگر از منتقدان نام برد.
طرفداری مجدداً درخواست کرد تا نظر پروین در مورد ستایشگران فروغی را بداند. پروین توضیح داد که برخی از این ستایشگران به دلیل علاقه شخصی به دفاع از او میپردازند، در حالی که گروهی دیگر، به ویژه در خارج از کشور، از رویکرد پروژهمحور استفاده میکنند.
نویسنده کتاب «سیرت فروغی» گفت که انگیزه او از نگارش این اثر پاسخگویی به این جریانات نبوده و تلاش او نتیجه حدود ۳۰ سال پژوهش است. پروین همچنین به تاریخ انتشار کتاب اشاره کرد و گفت که این کتاب تاکنون سه بار منتشر شده است و نسخه اخیر آن با تغییرات جدید و عنوان فرعی «نویافتهها و ناگفتنیها» منتشر گردیده است.
در بخش دیگری از جلسه، محبوبه جودکی، عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، به چاپ جدید کتاب اشاره کرد و سوالاتی درباره تغییرات محتوایی آن مطرح کرد. پروین در پاسخ به او گفت که نسخه جدید شامل افزودههای دیگری به جز یادداشت ویرایش است. او به برخی اسناد در انتهای کتاب نیز اشاره کرد و گفت که مستنداتی از لژ فراماسونری که توسط مرحوم محسن میرزایی در اختیار او قرار گرفته، در این چاپ گنجانده شده است.
پروین همچنین توضیح داد که بخش بزرگی از کار پژوهشی او صرف مراجعه به آرشیوها و اسناد شده و برخی مستندات به مرور زمان به متن اضافه شدهاند. علاوه بر این، مطالب جدیدی درباره منتقدان فروغی نیز به کتاب افزوده شده است.با توجه به بررسیهای انجام شده، محبوبه جودکی به نقدی ساختاری درباره کتاب «سیرت فروغی» پرداخته است. وی اشاره کرد که این اثر فاقد فهرست اعلام و کتابنامه است؛ نقصی که برای پژوهشگران، کار تحقیق و پیگیری منابع را دشوار میکند. همچنین، وی خاطرنشان کرد که ارجاعات کلی مانند «کسروی 1354» در متن وجود دارد، اما بدون مشخص کردن منبع دقیق، خواننده مجبور است کل کتاب را بررسی کند.
جودکی به «یادداشت ویرایش تازه» در ابتدای کتاب اشاره کرده و بحث را با نقل بخشی از آن آغاز کرد. در این یادداشت آمده است که تجدید چاپهای این کتاب نشان میدهد که موضوع اثر برای تحلیلگران تاریخ خودکامگی در ایران جذابیت دارد. او از مؤلف خواست تا توضیح دهد که چرا بر اهمیت اثر از زاویه خودکامگی و وابستگی تأکید کرده است.
این منتقد بیان کرد که علیرغم روایتهای متعدد تاریخ خودکامگی در ایران، شخصیت فروغی به عنوان یک چهره علمی و سیاسی میتواند اهمیت بیشتری را برای نسلهای بعدی از خود به جا بگذارد. او بر این باور است که فروغی میتواند الگوی مناسبی برای افرادی باشد که به دنبال ورود به عرصه سیاست هستند.
جودکی در ادامه، سه رویکرد مواجهه روشنفکران با قدرت سیاسی را بیان کرد: همراهی و مشارکت، کنارهگیری به فعالیتهای فرهنگی، و مقابله و مقاومت. وی یادآور شد که اغلب اوقات، رویکردهای سوم با عواقب جدی مواجه میشود.
به نقل از جودکی، با توجه به پیشینه خانوادگی و تربیت فروغی، گزینش رویه مواجههای مستقیم از او انتظار نرفته است، اما او همواره مسئولیتهای سیاسی را تا انتها به انجام رسانده است. ناصرالدین پروین در این بحث نکتهای را مطرح کرد و به این موضوع اشاره کرد که در برخی موارد، این مسئولیتها ممکن است مأموریتی خاص بوده باشند.
جودکی همچنین در ادامه سخنان خود به جستوجوی نسل جوان برای یافتن «راهی» در مواجهه با سیاست و قدرت اشاره کرد و گفت که اقبال به شخصیت فروغی ناشی از این جستوجو است.
در انتها، مؤلف کتاب در تلاش است تا «زشتها و پلشتیهای» فروغی را نه از طریق اتهامات بیپایه بلکه از منظر «سیرت سیاسی» او بررسی کند. جودکی تأکید کرد که کتاب، جنبههای علمی و فرهنگی شخصیت فروغی را کنار گذاشته و بر روی وجه سیاسی او که در مقامات مختلف حضور داشته، تمرکز کرده است.### تحلیل سیرت سیاسی فروغی از منظر همکاری با قدرت
ناصرالدین پروین، نویسندهای که به بررسی شخصیت سیاسی محمدعلی فروغی پرداخته، در آخرین نقد خود تأکید کرده است که کتابش بهدوراز اتهامات نادرستی مانند فساد مالی و یهودی بودن، به تحلیل سیرت سیاسی فروغی میپردازد. پروین این اتهامات را بیپایه و فاقد مستندات کافی میداند و معتقد است که در ارزیابی شخصیت سیاسی او باید به همکاری با قدرت و سکوت در مواقع کلیدی توجه کرد.
جودکی دیگر منتقد این کتاب، از مفهوم «ابتذال اخلاقی» در مطالب مورد بحث یاد کرد و گفت که این واژه نشاندهنده ناهماهنگی بین گفتار و کردار فروغی است. به گفته او، در عین حال که او در محافل خصوصی به نقد رجال سیاسی و شاهان میپرداخت، در عرصه عمومی به مدح آنان میپرداخت و به همین دلیل این دوگانگی محور نقد کتاب است.
این منتقد در ادامه به منابع کتاب اشاره کرد و یادآور شد که بخش مهمی از استنادات بر اساس یادداشتهای خود فروغی بنا شده است؛ یادداشتهایی که به اعتقاد پروین، به دلیل ابهام و خودسانسوری، تفسیر آنها دشوار است. همچنین، جودکی به تأثیر پدر فروغی بر شکلگیری شخصیت او پرداخت و نقش میرزا محمدحسین اصفهانی ذکاءالملک را بحق تأکید کرد.
در بررسی تاریخنگاری کتاب، جودکی مسیری که فروغی از تحصیل تا فعالیتهای سیاسی طی کرده را تحلیل کرد و تأکید کرد که نشانهای از فعالیت سیاسی او در جریان جنبش مشروطه مشاهده نمیشود. بهعلاوه، او به پیوستگی فروغی به «مجمع آدمیت» اشاره کرد و این تشکیلات را بیشتر در راستای تجددخواهی سیاسی دانست.
در ادامه، جودکی به نقش فروغی در وقایع مهم تاریخی اشاره کرد، از جمله پذیرش اولتیماتوم روسیه و دورانی که او ریاست مجلس را به عهده داشت. او به کاهش روزافزون نقش فروغی در سیاستهای کلان کشور انتقاد کرد و تأکید کرد که بررسی عمیقتری از نقاط کلیدی، مانند وزارت مالیه فروغی، در کتاب ضروری است.
جودکی همچنین به سیاست خارجی او و مسائلی از جمله توافق سعدآباد و مطالبات مالی بریتانیا پرداخت و تأکید کرد که این موارد نشانهای از تسلیم دولت به نیروهای خارجی بودهاند.
وی همچنین به سکوت فروغی در دوران رضاشاه اشاره کرد و گفت که این سکوت در برابر خودکامگیهای شاه و سرنوشت شخصیتهایی چون سردار اسعد قابل تأمل است. در نهایت، جودکی به انتقال سلطنت به محمدرضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ پرداخت و این پرسش را مطرح کرد که آیا نتیجه همینطور میماند اگر فرد دیگری بهجای فروغی در مقام نخستوزیری بود.پس از درگذشت فروغی، به آثار مختلفی اشاره شد که در انتهای کتاب منتشر شدهاند. این آثار شامل نوشتههایی از عمیدی نوری، عباس خلیلی و زینالعابدین رهنما است. به ویژه، مقاله انتقادی رهنما که به توصیف فروغی به عنوان نماد تذبذب سیاسی و فرار از مسئولیت میپردازد، به اعتقاد جودکی یکی از مهمترین مدارک برای درک نظرات معاصر درباره این چهره شناخته میشود.
در پایان نشست، علیمحمد طرفداری، دبیر جلسه، به یک جمله معروف از فروغی اشاره کرد و آن را یکی از بهترین داوریهای او دانست. او سپس به دو انتقاد اصلی خود از کتاب پرداخت: نخست، نثر تلگرافی و روزنامهای اثر که به نظر او میتواند برای خوانندگان غیرمتخصص گیجکننده باشد. دوم، بررسی موضوع یهودی بودن فروغی که به اعتقاد طرفداری صرفاً به ریشه خانوادگی او محدود شده و بررسی عمیقتری در مورد شخصیت فردی انجام نشده است.
طرفداری درباره برخی شواهد و تفسیرهای شخصی خود از آثار فروغی، مثل کتاب «اندیشههای دور و دراز»، تأکید کرد که اینها تنها فرضیات و نشانههای غیرقطعی هستند. او همچنین به برخی نقاط ضعف روششناختی فروغی، از جمله عدم ارجاع دقیق به منابع در آثار ترجمهای، اشاره کرد.
این بخش از نشست با بحثی پرتنش و چالشبرانگیز میان نویسنده، منتقد و دبیر جلسه پایان یافت و به این نکته رسید که فروغی نه تنها به عنوان یک نماد فرهنگی، بلکه به عنوان موضوعی تاریخی با ابعاد متعدد، مورد بررسی و قضاوت قرار گرفت.











