تماس با ما

مراسم منحصر به فرد حنابندان و جهازبران در تهران در دوره قاجار، به عنوان یکی از سنت‌های فرهنگی، مورد توجه قرار گرفته است. این رویدادها با آداب و رسوم خاصی برگزار می‌شد و انعکاسی از آداب اجتماعی آن زمان به شمار می‌رفتند. در این مراسم، خانواده‌ها به تبادل هدایا و نمادهای فرهنگی می‌پرداختند و جو اجتماعی خاصی ایجاد می‌شد.

مراسم منحصر به فرد حنابندان و جهازبران در تهران در دوره قاجار، به عنوان یکی از سنت‌های فرهنگی، مورد توجه قرار گرفته است. این رویدادها با آداب و رسوم خاصی برگزار می‌شد و انعکاسی از آداب اجتماعی آن زمان به شمار می‌رفتند. در این مراسم، خانواده‌ها به تبادل هدایا و نمادهای فرهنگی می‌پرداختند و جو اجتماعی خاصی ایجاد می‌شد.

به گزارش خبرگزاری **خبرآنلاین**، ماه‌وش‌خانم مونس‌الدوله، که به عنوان ندیمه انیس‌الدوله و سوگلی حرم ناصرالدین‌شاه شناخته می‌شود، از زنان پیشگام و آگاه در امور روزگار خود به شمار می‌رفت. او به کشور فرانسه سفر کرده و به زبان فرانسوی تسلط داشت و همچنین در دوران حکومت محمدرضا پهلوی به سویس نیز سفر کرد.

وی در ادامه به تشریح جنبه‌هایی از سنت‌های قدیمی مربوط به مراسم عروسی پرداخت. به‌طوریکه عروس در زمان قدیم معمولاً حدود شش تا هفت ماه در خانه پدرش می‌ماند تا فرآیند فراهم کردن جهاز تکمیل شود. جهاز شامل فرش و پرده‌های قلمکار و اقلامی نظیر ظرف‌های بلور، کاسه، بشقاب چینی و وسایل چای‌خوری بود. همچنین تهیه وسایل مسی برای آشپزخانه و اسباب حمام نیز ضروری بود. علاوه بر این، خانواده عروس لباس‌هایی برای داماد و والدین او ارسال می‌کردند.

جشن حنابندان از مهم‌ترین مراسم آن زمان بود که به صورت مفصل و با آداب خاص برگزار می‌شد. خانواده داماد حنا را در جام‌های برنجی یا نقره‌ای به خانه عروس می‌فرستادند. عروس به همراه چند دختر همسن و یک زن باتجربه برای حنا بستن به حمام می‌رفت. در این مراسم، عروس با حنا زینت داده می‌شد و همراه با غذاهای خوشمزه و آداب خاص، تا صبح پذیرایی می‌شد.

مراسم شام نیز شامل غذاهای شیرین‌پلو و مرغ‌پلو بود و شور و شوق حاکم بر این مراسم، نشانه‌ای از اهمیت و زیبا شمرده شدن عروس در آن دوره بود. به ویژه در شب حنابندان، برگزاری سرگرمی‌هایی با اجراهای زنانه نیز از دیگر آداب رایج بود.**سردسته زن‌های تقلیدچی در مراسم‌های عروسی**

سردسته زنان تقلیدچی که در مراسم‌های عروسی فعالیت می‌کرد، زنی به نام «زعفران‌باجی» بود که کنیزی سیاه‌پوست و آزادشده به شمار می‌رفت. بازارچه‌ای به همین نام در خیابان مولوی تهران همچنان معروف است. زعفران‌باجی به همراه چند زن دیگر که «مسخره‌چی» نامیده می‌شدند، به اجرا مشغول بودند. معروف‌ترین آن‌ها «خاله رورو» بود که به خاطر قامت بلند و جثه‌ای بزرگ شناخته می‌شد. او با چادر و رختی مخصوص به اتاق وارد می‌شد و به تقلید می‌پرداخت.

در میان جمعیت، او شروع به رقصیدن و ایجاد شادی می‌کرد و زنان حاضر در اتاق دست زده و ترانه‌هایی می‌خواندند. یکی از این ترانه‌ها به صورت زیر بود:

«خاله رورو! دو ماهه عروس چند ماهه داری؟»

خاله رورو به این سؤال پاسخ می‌داد و این روند تا زمان رسیدن به نه ماه ادامه می‌یافت. سپس چهار خشت به اتاق می‌آوردند و خاله رورو بر روی آن‌ها شعر می‌خواند و شادی به ارمغان می‌آورد.

پس از آخرین اجرا، در ساعات اولیه صبح، عروس و زنان به حمام می‌رفتند و در آنجا پذیرایی با شیرینی و شربت انجام می‌شد. پس از بازگشت عروس از حمام، دوباره بزن و بکوب آغاز می‌شد و ترانه‌های خاص آن روز اجرا می‌گردید.

ترتیب آوردن جهاز به این صورت بود که خانواده عروس با مشهدی الله‌داد قاطرچی تماس می‌گرفتند. این فرد که رئیس قاطرخانه بود، با شماری قاطر زینت‌داده‌شده و در شکوه خاص، جهاز را منتقل می‌کرد. قاطرها تزئینات خاصی داشتند و صندوق‌ها و ظروف مربوط به جهاز بر روی آن‌ها بار می‌شد.

به گفته‌های بزرگ‌ترها، میان دو کتف عروس دو موی نحس وجود داشت که باید از بین می‌رفت. زن کاردان به این ماموریت می‌پرداخت و پس از آن، جهاز به سمت خانه داماد برده می‌شد. این تجربه جزئی از سنت‌ها و آیین‌های خاص عروسی به شمار می‌رود و به یاد ماندنی است.در مراسم ازدواج سنتی، خانواده داماد و اقوام او تلاش می‌کردند تا با چیدمان مناسب و تهیه لوازم متعدد، شأن عروس را بالا ببرند. هرچه تعداد «خونچه»ها بیشتر بود، به‌نظر می‌رسید منزلت عروس نیز بالاتر است.

خانواده‌های برتر اجتماعی، یک دختر کنیز رنگین را در پوشش «شله قرمز» درمی‌آوردند و با آرایش صورتش، او را در بین خونچه‌ها قرار می‌دادند. نام این کنیز بچه، «سرجهازی» عروس بود و به این معنا بود که اگر او فوت کند، خانواده عروس به‌سرعت یک کنیز بچه دیگر را تهیه خواهند کرد. جهازبران یکی از سرگرمی‌های پرطرفدار تهران به شمار می‌رفت و دلال‌ها از خانم‌ها انعام می‌گرفتند تا به آنان اعلام کنند که کجا جهازبران برگزار می‌شود.

زنان از مناطق دور به‌صورت پیاده یا با الاغ به محل برگزاری جهاز می‌رفتند و برای تماشای خونچه‌ها، مبلغی به صاحبان خانه پرداخت می‌کردند. آنان از پشت‌بام‌ها به تماشای مراسم می‌پرداختند و گاهاً سرقت کفش‌ها و بریدن دامن چادرهای آنان نیز اتفاق می‌افتاد، در حالی که آن‌ها در حال تماشای مراسم بودند.

در این میان، گروهی از پیرزنان با چادر و بقچه‌های مخصوص، پیشاپیش حرکت می‌کردند. آن‌ها با خود «بیاض» و طوماری حمل می‌کردند که در آن جزئیات جهاز عروس نوشته شده بود و باید به امضای داماد می‌رسید.

زمانی که جهاز به محل داماد می‌رسید، به‌منظور برکت، گوسفند قربانی می‌شد و دو نفر از پیرزنان، که «ینگه» نام داشتند، به ترتیب‌گذاری حجله می‌پرداختند.

این روایت از خاطرات «مونس‌الدوله» یکی از ندیمه‌های حرمسرای ناصرالدین‌شاه و به کوشش سیروس سعدوندیان گردآوری شده است.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *