تماس با ما

برخی افراد مشکلات جدی امروزی را به مصدق نسبت داده‌اند و این موضوع به نوعی مشکوک به نظر می‌رسد.

لازم به ذکر است که این روزها بحث‌هایی پیرامون نقد شخصیت تاریخی مصدق در جامعه به‌ویژه پس از انتشار نوشته‌های اخیر محمد صادقی، شکل گرفته است. بسیاری از منتقدان به‌جای اتخاذ رویکردی مستند و تاریخی، به تحلیل‌های سطحی و گزینشی بسنده کرده‌اند. آنها به بررسی‌های تاریخی اهمیت نمی‌دهند و تلاش می‌کنند با تفاسیر جزئی، تصویر نادرستی از مصدق و دوره دولت او ارائه دهند.

منتقدان، مسائل و رویدادهای منفی پس از کودتای ۲۸ مرداد را به مصدق نسبت داده و او را مسبب بحران‌های فعلی معرفی می‌کنند. تا آنجا که هر شخصیت نامطلوب دیگر از آن زمان را به «جبهه مصدق» متصل کرده و به نقد می‌کشند. شایان ذکر است که این نگاه به تاریخ، به‌ویژه از سوی افرادی که به نقد دولت ۲۸ ماهه مصدق پرداخته‌اند، هیچ توجهی به کارنامه حکومت‌های پیشین ندارد.

این انتقادات شامل جنبه‌های مختلفی است؛ برای نمونه، ادعای استخدام شخصیت‌های جنجالی در دولت مصدق و نسبت‌دادن عفو قاتل رزم‌آرا به او، از جمله مواردی است که به صورت نادرست ارائه شده است. به‌طور خاص، تصمیمات مربوط به این عفو توسط گروه‌هایی دیگر اتخاذ شده و ارتباطی به مصدق ندارد.

در مجموع، این تحلیل‌ها و انتقادات بدون توجه به زمینه‌های سیاسی و اجتماعی آن دوران، صورت می‌گیرند. این روند گویای عدم‌توجه به ساختارهای مؤثر در تاریخ معاصر ایران و پیچیدگی‌های آن دوره است.شعبان جعفری به‌رغم ادعاهای مطرح‌شده درباره استخدام وی در شهربانی، در مصاحبه‌ای با هما سرشار این موضوع را به شدت تکذیب کرد. لازم به ذکر است که در زمان استخدام مورد ادعا، تیمسار مزینی رئیس شهربانی بود و وی از مقامات برجسته دولت شاه تا سال ۱۳۵۷ به شمار می‌رفت.

از دیگر موارد مطروحه، نسبت دادن شکنجه و برخورد نامناسب به عوامل ربایش و قتل تیمسار افشارطوس، رئیس شهربانی کل کشور در اردیبهشت ۳۲ است. این اتهام به دولت مصدق که در آن زمان آماج انتقادات قرار گرفت، از سوی افرادی مطرح شد که سال‌ها شاهد وضعیت زندان‌ها در قبل و بعد از آن دوره بودند و هیچ گاه در مورد آن سخنی نگفتند. همچنین، منتقدان مصدق رفراندوم مرداد ۳۲ برای انحلال مجلس ۱۷ را به عنوان ابزاری برای انتقاد از وی مطرح کردند، اما بر اصرار او برای برگزاری انتخابات جدید و توضیح شرایط بحرانی مجلس سکوت کردند.

نقدهای منتقدان به مصدق به جزئیات خاصی وابسته است که اغلب بدون توجه به زمینه تاریخی و اجتماعی آن‌ها ارائه می‌شوند. این نوع نگرش، صرفاً به عیب‌جویی و مچ‌گیری محدود می‌شود و مانع از درک عمیق‌تری از تحولات تاریخی می‌گردد. همچنین، هیچ مورد جزئی به تنهایی نمی‌تواند قضاوتی کلی بر شخصیت‌ها و روندهای تاریخی ارائه دهد.

نگارش تاریخی برخی منتقدان مصدق به صورت نقل و بررسی‌های غیرتحلیلی عمل می‌کند که ما را از تبیین عمیق‌تری در تاریخ‌نگاری میخکوب می‌کند. برعکس، فریدون آدمیت و دیگران به تحلیل و بررسی جدی تاریخ‌نگاری پرداخته‌اند.

یکی از جوانب مهم انتقادات به مصدق، عدم بررسی اندیشه‌ها و سیاست‌های وی می‌باشد. انتقادات غالباً بر اساس اتهاماتی چون «غرب‌ستیز» و «قانون‌شکن» متمرکز شده و کمتر به اندیشه‌های وی در بستر تحولات تاریخی پرداخته شده است. سوالات پیرامون عقاید مصدق، از جمله سیاست‌های او درباره سلطنت و ملی کردن نفت، در کانون مسائل سیاسی قرار دارد و پرداختن به آن‌ها می‌تواند روشن‌گر ابعاد جدیدی از تاریخ معاصر ایران باشد.

تحلیل اندیشه‌های مصدق از آن رو اهمیت دارد که کودتای ۲۸ مرداد نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به‌وجود آورد و دوران آزادی‌های مطبوعاتی و سیاسی پیش از آن را به چالش کشید.در دوران معاصر، کشور با چالش‌های اساسی در زمینه آزادی انتخابات و رشد فرهنگ پارلمانی مواجه بوده است. پس از ظهور یک شکاف بزرگ در این زمینه، شاهد ایجاد فضایی بسته برای فعالیت‌های سیاسی و عملاً از دست رفتن دستاوردهای دموکراتیک بوده‌ایم. این وضعیت به این سوال دامن می‌زند که آیا آقای صادقی و هم‌فکرانشان به این مسائل بنیادین تفکر کرده‌اند؟

تاریخ‌نگاری تحلیلی به مستندات و شواهد تاریخی متکی است، در حالی که تاریخ‌نگاری سیاسی-ژورنالیستی غالباً به اصول بنیادی این رشته توجه نمی‌کند و بیشتر به اهداف سیاسی و تبلیغاتی خود می‌پردازد. این رویکردها می‌توانند به سردرگمی و آشفتگی فکری در میان اقشار جوان و میان‌سال دامن بزنند. به نظر می‌رسد که چالش‌برانگیزانی که در سال‌های اخیر به چنین تحریف و وارونه‌خوانی تاریخی پرداخته‌اند، دو دلیل عمده برای این رفتار دارند: نخستین دلیل، دل‌زدگی چند نسل از افراط و شعارهای بی نتیجه در دهه‌های اخیر است که موجب انزوای کشور شده و دیگر، ناآگاهی عمومی و به‌ویژه جوانان نسبت به تاریخ معاصر، که نتیجه سانسور و محدودیت‌های آگاهانه در طی یک قرن گذشته است.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

روز دزفول، آذرماه ۱۳۶۱، به عنوان یک روز تاریک و دردناک در تاریخ ایران شناخته می‌شود. در این روز، حملات ناگهانی و سنگین دشمن به این شهر، موجب کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد و صحنه‌هایی از ویرانی و غم را رقم زد. واقعه‌ای که هنوز در یادها باقی مانده و یادآور فداکاری‌ها و مقاومت مردم در برابر سختی‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *